چگونه متوجه می شوید که دچار اختلال محرومیت هیجانی هستید؟



علل محرومیت هیجانی, رهایی از محرومیت هیجانی, انواع محرومیت هیجانی

محرومیت هیجانی غالبا ریشه در کودکی افراد دارد

 

محرومیت هیجانی چیست + راهکارهای درمان

از آنجا محرومیت هیجانی علائم کمی وجود دارد ، تشخیص آن در ابتدا دشوار است ، اما این محرومیت هیجانی یکی از رایج ترین مواردی است که افراد در زندگی دارند. این احساس مبهم است که چیزی در زندگی شما کم است. نمی توانید بگویید دقیقا چه چیزی، اما می دانید چیزی کم است. این مانند یک خلأ یا احساس خالی بودن است. اما کاملاً واقعی است. این خلا ناشی از نیازهای عاطفی برآورده نشده است.

نشانه های محرومیت هیجانی

اگر عبارات زیر بتوانند حس شما را توصیف کند؛ ممکن است محرومیت هیجانی داشته باشید:

• من انتظار ندارم که نیازهای عاطفی من در روابطم برآورده شود.

• من کسی را نداشتم که برای مشاوره یا راهنمایی به او اعتماد کنم.

• من هرگز احساس حمایت احساسی نکرده ام.

• در کودکی ، احساسات و عواطف به رسمیت شناخته نمی شد.

• احساس می کنم یک خلأ در زندگی من وجود دارد (چیزی از دست رفته است ) اما مطمئن نیستم که چیست.

• من واقعاً برای کسی احساس خاصی نکرده ام.

• من واقعاً احساسات یا نیازهای خودم را درک نمی کنم.

• در بیشتر زندگی من ، مردم از نظر احساسی برای من نبوده اند.

• من به ندرت احساس خود را با دیگران در میان می گذارم.

• وقتی بزرگ شدم والدینم از نظر احساسی با هم فاصله داشتند.

 

محرومیت هیجانی دوران کودکی, رهایی از محرومیت هیجانی, محرومیت هیجانی

محرومیت هیجانی ناشی از احساسات فروخورده و سرکوب شده می باشد

 

چه چیزی باعث محرومیت هیجانی می شود؟

محرومیت هیجانی در اوایل کودکی در افرادی که مراقب اصلی از نظر احساسی حمایت کننده نبود توسعه می یابد. این با محرومیت جسمی متفاوت است. کودک به خوبی تغذیه می شد ، اسباب بازی هایی برای بازی داشت و سایر نیازهای جسمی آنها نیز برآورده می شد ، اما نیازهای عاطفی آنها نادیده گرفته می شد. در واقع اینطور است که کودکان در این شرایط بسیار استرس دارند و می خواهند روش هایی را برای درک آنها و واکنش های آنها ایجاد کنند.

 

وقتی نیازهای عاطفی کودک برآورده نشود ، او احساس می کند نامرئی ، مراقبت نشده و بی اهمیت است. اساساً ، آنها احساس می کنند وجود آنها مهم نیست. آنها قادر به ایجاد ارتباط با اطرافیان خود نیستند.

 

این می تواند ما را به سمت جستجوی تأیید یا طرح نقص سوق دهد. ما رفتارهایی را شروع می کنیم که باعث می شود احساس بهتری نسبت به خود داشته باشیم. سعی می کنیم اطرافیانمان را دوست داشته باشیم ، بنابراین "تأیید جو" هستیم. متقاعد می شویم که به نوعی "معیوب" هستیم. شروع به این باور می کنیم که دچار نقص هستیم، زیرا مشکلی جدی در ما وجود دارد. در نتیجه ، ما شروع به تجربه شرم می کنیم.

 

محرومیت هیجانی چگونه بر فرد تأثیر می گذارد؟

افراد مبتلا به محرومیت هیجانی احساس تنهایی ، تلخی و افسردگی می کنند ، اما از دلیل آن آگاه نیستند. آنها به عنوان بزرگسالان دیگر انتظار ندارند دیگران از آنها کمک ، محافظت یا حتی درک کنند. آنها گاهی احساس می کنند که توجه کافی یا محبت و گرمای کافی را ندارند.

 

آنها قادر به ابراز احساسات خود نیستند. آنها امید خود را از دست داده اند که همیشه کسی وجود خواهد داشت که پشتیبانی و قدرت را ارائه دهد. اغلب ، آنها احساس سوء تفاهم می کنند و تنها هستند. آنها ممکن است احساس پوچی ، نامرئی یا فریب خورده بودن کنند.

 

درمان محرومیت هیجانی, نشانه های محرومیت هیجانی, محرومیت هیجانی چیست

محرومیت هیجانی نمودهای مختلفی در افراد مختلف دارد

 

انواع محرومیت هیجانی

سه نوع محرومیت هیجانی وجود دارد. اولین مورد محرومیت از حفاظت است ، جایی که مردم احساس می کنند هیچ کس برای راهنمایی و محافظت از آنها وجود ندارد. اغلب ، آنها کسانی هستند که به دیگران محافظت و راهنمایی می کنند (این اغلب به شرایط خود قربانی مربوط می شود.)

 

افرادی که احساس می کنند از همدلی محروم هستند ، متوجه می شوند هیچ کس واقعاً به آنها گوش نمی دهد یا سعی در درک آنها و احساسات آنها ندارد.

سرانجام ، افرادی که از پرورش محروم هستند احساس می کنند هیچ کس آنجا نیست که به آنها توجه کند یا (به معنای واقعی کلمه) از آنها نگهداری کند.

 

برای بسیاری از افراد، این بیماری به صورت ترکیبی از هر سه مورد ارائه می شود. آنها احساس تنهایی و جدایی می کنند حتی زمانی که توسط افراد دیگری که می شناسند احاطه شده اند ، حتی افراد نزدیک ، مانند دوستان و بستگان.

 

آنها ممکن است بر این باور باشند که ارتباطات آنها بسیار عجیب است ، بدون این که بخواهند دیگران را آزرده کنند ، آنها را آزرده خاطر می کنند و هرگز نمی توانند دلبستگی عاطفی یا ارتباط واقعی ایجاد کنند. علاوه بر این ، آنها مصمم هستند که اجازه ندهند این موارد نشان داده شود ، زیرا آنها در آن زمان احساس آسیب پذیری بیشتری می کنند.

به طور معمول ، افراد مبتلا آنچه را که نیاز دارند از عزیزان خود نمی خواهند. آنها آرزوی عشق یا آرامش را بیان نمی کنند.

 

آنها چیزهای زیادی درباره خود به اشتراک نمی گذارند. در عوض ، آنها روی دیگران تمرکز می کنند. آنها علاقه زیادی به زندگی دیگران نشان می دهند. آنها تمایل دارند طوری رفتار کنند که بسیار قوی هستند ، اما این یک نما است. آنها درخواست حمایت عاطفی نمی کنند زیرا انتظار دریافت آن را ندارند. تبدیل به یک پیشگویی خودکفا می شود. شما چیزی را بدست نمی آورید که نه می خواهید و نه انتظارش را دارید.

 

درمان محرومیت هیجانی, نشانه های محرومیت هیجانی, محرومیت هیجانی چیست

محرومیت هیجانی باعث بروز نشانه هایی مشابه افسردگی در افراد می شود 

 

چرا افراد مبتلا به محرومیت هیجانی نمی توانند درخواست حمایت عاطفی کنند؟

افراد مبتلا به محرومیت هیجانی نمی دانند چگونه درخواست حمایت عاطفی کنند. این قابل درک است زیرا درخواست چیزی سخت است. بیان احساسات به معنای واقعی کلمه ناخوشایند است ، زیرا احساس ضعف می کنید ، و اعتقاد به این که به خواسته خود نخواهید رسید ، احساس ضعف بیشتری می کنید.

 

این افراد دیوارهای بسیار بلندی در اطراف خود می سازند ، از ترس نزدیک شدن به دیگران از ترس طرد شدن ، خیانت یا از دست دادن ("من دیوارهایم را خراب کردم و به شما اجازه ورود دادم تا فقط به خاطر بیاورید که چرا آنها را اینقدر بلند ساخته ام").

 

این بدان معنا نیست که محرومان هیجانی قوی نیستند. آنها در واقع بسیار قوی هستند برای این گونه زندگی کردن به شخصیت و فداکاری زیادی نیاز است. آنها زمان زیادی را صرف کرده اند و تلاش زیادی برای تقویت و تقویت دفاعی خود انجام داده اند. آنها یاد گرفته اند که چگونه از خود مراقبت کنند. آنها فقط نمی خواهند مردم از ترس اینکه به این نقاط حمله شود نقاط ضعف خود را تشخیص دهند.

 

آنها غالباً افرادی را انتخاب می کنند که خود محوری و نیازمند هستند و بیماری خود را تداوم می بخشند. افراد بیشتر اجتنابی تنها می شوند. آنها نمی خواهند در روابط صمیمی باشند زیرا انتظار ندارند چیزی از آنها به دست آورند. آنها یا به طور کامل از روابط اجتناب می کنند یا در روابط بسیار دور می مانند.

 

جبران خسارت محرومیت هیجانی

برای جبران محرومیت عاطفی ، افراد می توانند مطالبه گر بوده و هنگامی که نیازهای آنها برآورده نمی شود عصبانی شوند. گاهی اوقات ، این افراد خودشیفته هستند. آنها به دلیل این واقعیت که در دوران کودکی مورد تحمل و محرومیت قرار گرفته اند ، احساس می کنند که نیازهای خود را برآورده می کنند.

 

آنها معتقدند برای بدست آوردن هر چیزی باید اصرار زیادی داشته باشند. ED را می توان با نیاز مفرط بیش از حد نیز بیان کرد. این افراد ممکن است چسبیده و درمانده به نظر برسند. آنها اغلب مریض هستند و از آن شکایت می کنند تا بتوانند مردم را مجبور به توجه به آنها و مراقبت از آنها کنند. بیشتر اوقات ، آنها از انگیزه سود ثانویه خود آگاه نیستند.

 

محرومیت هیجانی دوران کودکی, رهایی از محرومیت هیجانی, محرومیت هیجانی

محرومیت هیجانی را بعضا محرومیت عاطفی نیز می نامند

 

دریافت راهنمایی برای بهبود محرومیت هیجانی

اولین قدم برای بهبودی آگاهی از نیازهای عاطفی شما است. اکثر افراد مبتلا واقعاً نمی دانند چه مشکلی دارند و نیازهایشان چه هستند. هدف دیگر در درمان این است که مردم بفهمند نیازهای عاطفی آنها طبیعی است. درست مانند کودکان ، بزرگسالان نیز نیاز به حمایت ، مراقبت و همدلی دارند.

 

فرد باید بیاموزد که افراد مناسب را انتخاب کند و آنچه را که نیاز دارند به شیوه مناسب بخواهد. در این صورت به آن خواهد رسید. افراد دیگر عمداً یا ذاتاً محروم نیستند. مشکل این است که افراد مبتلا دارای رفتارهای ناسازگار هستند که افراد را از برآوردن نیازهای آنها منصرف می کند یا آنها را به انتخاب افرادی که نمی توانند ارائه دهند ، سوق می دهد.

 

مثال: فردی احساس تنهایی و بی مهری می کند و می خواهد دوست یا خویشاوندی زمان بیشتری را با او بگذراند. آنها از آنها می خواهند که بیایند و آخر هفته بمانند ، "... اگر می خواهید ... اما آب و هوا اینجا واقعاً بد است و همه چیز واقعاً گران است ، بنابراین بهتر است پول کافی داشته باشید" و چند مسئله احتمالی دیگر در مورد سفر. بنابراین دوست یا خویشاوند مودبانه دعوت به آمدن و تعطیلات آخر هفته را رد می کند و فرد مبتلا حتی احساس تنهایی و غم بیشتری می کند.

 

 رهایی از محرومیت هیجانی, انواع محرومیت هیجانی, بهبود محرومیت هیجانی

محرومیت هیجانی را می توان تا حدودی تحت کنترل درآورد

 

دلیل چنین واکنشی چیست؟

این نوعی خود خرابکاری است. اگر مدتی تنها بوده اید ، به فردی نیاز دارید که بیاید و با شما وقت بگذراند ، اما انتظارات بسیار بالایی از فرد و کیفیت تعامل خود با او دارید. هرچه محروم تر باشیم ، انتظارات ما از جبران این امر بیشتر می شود. ما همچنین می ترسیم که انتظارات ما برآورده نشود ، بنابراین از ترس برنامه های خود را خراب می کنیم. چرخه خود را ادامه می دهد.

 

گردآوری: بخش روانشناسی بیتوته

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------