اعتراض به رای دادگاه؛ مبارزه برای دفاع از حقوق شهروندی
- مجموعه: نکات و قوانین حقوقی
اعتراض به رای دادگاه: پایان نبردی که باید برای حقوقمان بکنیم
روشهای اعتراض به رأی دادگاه به دو دسته روش عادی و روش فوقالعاده تقسیم میشوند. واخواهی و تجدیدنظر، از روشهای عادی و فرجامخواهی، اعاده دادرسی و اعتراض شخص ثالث، از روشهای فوقالعاده اعتراض به رأی دادگاه هستند. هر کدام از این روشها، مراحل مخصوص به خود را دارند.
طرق عادی اعتراض به رأی دادگاه
1. واخواهی یا شکایت از رأی غیابی
واخواهی از طرق عادی و موافق قاعده در شکایت از آرای غیابی است. این اعتراض در صورتی اتفاق میافتد که حکم دادگاه به صورت غیابی علیه محکوم علیه صادر شده باشد. بهطورکلی حکم دادگاه حضوری است؛ اما اگر خوانده یا وکیل او در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و به طور کتبی نیز دفاعی ارائه نکرده باشند و یا اخطار ابلاغ واقعی نشده باشد.
کسی که حکم علیه او صادر شده است حق دارد به حکم غیابی اعتراض نماید. این اعتراض واخواهی نامیده میشود. حق واخواهی صرفاً برای خوانده متصور است و خواهان در هیچ مواردی حق واخواهی ندارد.
مرجع رسیدگی به دادخواست واخواهی، دادگاه صادرکننده حکم غیابی است. مهلت واخواهی برای کسانی که مقیم کشور هستند 20 روز وکسانی که در خارج از کشور زندگی میکنند 2 ماه پس از ابلاغ واقعی حکم میباشد.
مگر اینکه معترض بهحکم، با دلایل مورد قبول به دادگاه ثابت کند که عدم اقدام به واخواهی در این مهلت به دلیل عذر موجه بوده است و دلایل خود را به همراه دادخواست واخواهی به دادگاه صادرکننده رای ارائه کند.
درصورتیکه دادگاه دلایل اعتراضکننده به حکم را موجه دانست، قرار قبول دادخواست واخواهی را صادر میکند و اجرای حکم را متوقف مینماید.
جهات عذر موجه عبارتاند از:
1. بیماری که مانع حرکت فرد شود.
2. فوت افراد درجه یک مانند همسر، والدین و یا اولاد
3. حوادث قهریه مانند سیل، زلزله و آتشسوزی که بر اثر این حوادث، ارائه واخواهی در مهلت مقرر شده امکانپذیر نبوده باشد.
4. توقیف و حبس بودن فرد معترض به رأی دادگاه
2. تجدید نظرخواهی یا اعتراض به رای در دادگاه تجدید نظر
تجدید نظرخواهی از راههای عادی اعتراض به رأی و موافق قاعده است؛ یعنی اگر رأیی که از طرف دادگاه صادر شده است، قابل تجدیدنظر خواهی باشد، طرفین دعوا، وکیل و یا نمایندگان قانونی آنها حق دارند در مهلت مقرر شده در قانون از حکم اعلام شده، تجدید نظرخواهی نمایند.
بهطورکلی آرایی از طرف دادگاه صادر میشوند قابلیت تجدیدنظر را دارند، مگر اینکه بهموجب قانون استثنا شده باشند و امکان تجدید نظرخواهی از آنها سلب شده باشد. متقاضی تجدید نظر باید ظرف مهلت مقرر، دادخواست تجدیدنظر خود را به دادگاه صادرکننده رأی، دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است و یا دفتر شعبه اول دادگاه تسلیم نماید.
در ماده 434 قانون آیین دادرسی کیفری، جهات و دلایل تجدید نظرخواهی شامل مواردی زیر میباشد:
• ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه
• ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود
• ادعای مخالفبودن رأی با موازین شرعی و یا مقررات قانونی
• ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی
• ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادرکننده رأی
طرق فوقالعاده اعتراض به رأی دادگاه
1. فرجامخواهی یا اعتراض به رأی در دیوان عالی کشور
فرجامخواهی از روشهای فوقالعاده شکایت از آرای میباشد. فرجامخواهی به معنای این است که دیوان عالی کشور، انطباق یا عدم انطباق رأی صادر شده را با مقررات قانونی و موازین شرعی، بررسی میکند و در نهایت، آن را تأیید یا نقض مینماید.
درصورتیکه دیوان، رأی صادر شده را نقض نماید، پرونده را به دادگاه هم عرض دادگاه صادرکننده رأی، عودت میدهد تا مجدداً مورد رسیدگی قرار بگیرد. در موارد زیر حکم و یا قرار نقض میشود:
• دادگاه صادرکننده رأی، صلاحیت ذاتی برای رسیدگی به موضوع را نداشته باشد.
• رأی صادره خلاف موازین شرعی و مقررات قانونی شناخته شود.
• تحقیقات انجام شده ناقص بوده و یا به دلایل و مدافعات طرفین توجه نشده باشد.
• عدم رعایت اصول دادرسی و قواعد آمره و حقوق اصحاب دعوا درصورتیکه در درجهای از اهمیت باشد که رای را از اعتبار قانونی بیندازد.
• در مواردی که دعوا ناشی از قرارداد باشد، چنانچه به مفاد صریح سند یا قانون یا آییننامه مربوط به آن قرارداد معنای دیگری غیر از معنای موردنظر دادگاه صادرکننده رأی داده شود.
• چنانچه ثابت شود مدارک، اسناد و نوشتههای مبنای رأی که طرفین در جریان دادرسی به دادگاه ارائه دادهاند، صحت ندارند.
• آرای مغایر با یکدیگر، بدون سبب قانونی در یک موضوع و بین همان اصحاب دعوا صادر شده باشد.
افراد صالح برای فرجامخواهی طرفین دعوا، نمایندگان قانونی و وکلای آنها، قائممقام و دادستان کل کشور میباشند.
2. اعاده دادرسی
اعاده دادرسی از طریق فوقالعاده و خلاف قاعده است. اعاده دادرسی به معنای این است که همان مرجعی که رای را صادر کرده است، در صورت وجود شرایط مقرر شده در قانون دوباره آن را مورد بررسی قرار میدهد. مثلاً اگر پس از صدور حکم در دادگاه، مدارک جدیدی دلیل بر بیگناهی فرد محکوم پیدا شود، متقاضی میتواند نسبت به حکم قطعی صادر شده اعاده دادرسی نماید.
جهات اعاده دادرسی عبارتاند از:
• موضوع حکم، مورد ادعای خواهان نبوده باشد.
• حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد.
• طرف مقابل درخواستکننده اعاده دادرسی حیله و تقلبی به کار برده باشد که در حکم دادگاه مؤثر بوده است.
• حکم دادگاه مستند به اسنادی بوده که پس از صدور حکم، جعلی بودن آنها ثابت شده باشد.
• وجود تضاد در مفاد یک حکم که ناشی از استناد به اصول یا مواد متضاد باشد.
• حکم صادره با حکم دیگری در خصوص همان دعوا و طرفین آن که قبلاً توسط همان دادگاه صادر شده است متضاد باشد بدون آنکه سبب قانونی موجب این مغایرت شده باشد.
3. اعتراض شخص ثالث
اگر در خصوص دعوایی، رأی صادر شده از طرف دادگاه علاوه بر طرفین دعوا، به شخص ثالثی نیز خللی وارد نماید و آن شخص یا نماینده او، در دادرسی که منتهی به رأی شده است، بهعنوان اصحاب دعوا دخالت نداشته باشد. بهموجب ماده 417 آیین دادرسی مدنی شخص ثالث حق دارد به رأی صادره از دادگاههای عمومی، انقلاب و تجدیدنظر اعتراض نماید.
گردآوری: بخش علمی بیتوته