رکن شعر چیست؟
- مجموعه: شعر و ترانه
چهار رکن اصلی شعر کدامند؟
رکن شعر چیست؟
هر خانهای برای ایستادن به ستون نیاز دارد. شعر هم خانهای است که بر چهار رکن اصلی استوار میشود:
۱. وزن
۲. قافیه
۳. تصویر
۴. احساس
اگر حتی یکی از این ستونها لرزان باشد، سقف شعر فرو میریزد. در این مقاله کوتاه، این چهار رکن را با مثالهای ساده و تازه میشکنیم تا ببینید شاعر چگونه آنها را میسازد و خواننده چگونه آنها را لمس میکند.
۱. وزن: ضربان قلب شعر
وزن یعنی «ریتم منظم هجاها». مثل قدم زدن با یک ضرب طبل.
مثال عامیانه از مولانا:
«بیا که نوبتِ سَرْمَستیست / دلم ز بندِ غم آزاد است»
هر نیمبیت ۷ هجا دارد:
بیا که نو-بتِ سر-مس-تیست
دلم ز بندِ غم آ-زاد است
اگر وزن نباشد، شعر مثل دویدن روی سنگلاخ میشود؛ نفسگیر و بیقرار.
۲. قافیه: آینهی صدا
قافیه تکرار صدای آخر مصراعهاست. مثل پژواک در کوه.
سعدی در گلستان:
«بنیآدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش ز یک گوهرند»
«پیکرند» و «گوهرند» دو آینهاند که صدا را به هم برمیگردانند.
نکته: قافیهی خوب نباید «مجبور» باشد؛ باید انگار خودش خواسته برگردد.
۳. تصویر: نقاشی با کلمه
تصویر یعنی «دیدن با چشم ذهن».
فروغ فرخزاد:
«همهی هستیام آواز است / در دست باد»
در همین دو سطر، باد را حس میکنید، آواز را میبینید، و خودتان را در دست نسیم میبینید.
تصویر قوی، شعر را از «گفتن» به «نشان دادن» میبرد.
۴. احساس: خون در رگهای شعر
احساس یعنی «درد یا شادیای که شاعر با شما تقسیم میکند».
شاملو در «آیدا در آینه»:
«تو را دوست میدارم / مثل نان و نمک»
این جمله ساده، عشقی را میگوید که هر روزه و حیاتی است؛ مثل نان صبح و نمک سفره.
رکن پنجم؟ خواننده!
شاعر چهار ستون را میسازد، اما خواننده سقف را بالا میبرد.
هر بار که شما این بیت حافظ را زمزمه میکنید:
«هر که را با خط سبزت سر سودا ندهند / خط سرخ است بر او دفترِ سودا»
شما رکن پنجم میشوید؛ چون سودای خودتان را داخل شعر میریزید.
نتیجه
رکن شعر یعنی همان چیزی که باعث میشود یک جملهی معمولی، صد سال بعد هنوز در سینهی مردم بتپد.
وزن میتپاند، قافیه میپیچاند، تصویر میکشاند، احساس میسوزاند، و شما زندهاش میکنید.
حالا قلم را بردارید و یک مصراع بنویسید؛ فقط یک مصراع.
ببینید کدام رکن در آن نفس میکشد.
اگر هر چهار را داشت، بدانید که شعری متولد شده است.
گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته












