تازه های تقویم تاریخ

داريوش بزرگ پدر ناسيوناليسم ايراني

تقویم تاریخ - 13 تیر

489پیش ازمیلاد:4 ژوئيه سال 489 پيش از ميلاد داريوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ايراني…

تقویم تاریخ - 9 اسفند



1881م:28 فوريه 1881 نيروهاي روسيه شهر تاريخي مرو را تصرف و ضميمه قلمرو آن كشور كردند. «مرو» بارها حاكم نشين خراسان بزرگ، از شهرهاي باستاني ايران و مهد فرهنگ ايراني و احياء زبان و ادبيات فارسي بود و سامانيان بزرگترين كتابخانه عمومي را كه الگوي كتابخانه هاي امروز جهان شده است در آنجا تاسيس كرده بودند. كتابخانه مرو در عين حال بزرگترين كانون پژوهشي قرون وسطا و نيز مركز تاليف و ترجمه و تكثير كتاب به زبان فارسي بود. روسها قبلا بخارا و خيوه را تصرف كرده بودند. دولت وقت تهران دو واحد نظامي براي دفاع از مرو به فرماندهي دو شاهزاده قاجار روانه ساخته بود كه بين راه در حوالي قوچان، ميان اين دو شاهزاده اختلاف شخصي بروز كرد و به علت رنجش يكي از آنان از ديگري و بازگشت، ماموريت به اجرا در نيامد!.

استالين هنگام مرز بندي مجدد و ايجاد جمهوري در منطقه فرارود برحسب مليّت و زبان محلي، مرو و بخارا را به تاجيكستان پارسي زبان نداد كه مبادا روزگاري با ايران و افغانستان، بارديگر امپراتوري ايران را تشكيل دهند.

تهران نه تنها اعتراضي به اين تقسيم بندي استالين نکرد بلکه در صدد برنيامده است تا تلفظ عاميانه «عشق آباد» را اصلاح كند و دست كم از روزنامه ها بخواهد تا آن را با رسم الخط درست «اشك آباد» بنويسند كه بناي آن مربوط به دوران اشكانيان و زمان پادشاهی اشک یکم است.

 

1878ش:چاپ نخستين دفتر اطلاعات تلفن شهري مركب از اسامي و نشاني و شماره هاي تلفن مشتركين بر حسب حرف اول نام آنان كه يك نوع كتاب رفرنس (منبع) بشمار مي رود 26 فوريه 1878 در شهر «نيو هيون» آمريكا به پايان رسيد و توزيع آن آغاز شد و اينك تقريبا همه شهرهاي جهان داراي چنين دفترچه هايي هستند، جز تهران چندين ميليوني، و كتابخانه هاي عمومي نسخه هايي از اين دفتر ها را در قسمت كتب راهنماي دپارتمان رفرنس خود نگهداري مي كنند تا مورد استفاده مراجعين قرار گيرد. بايد دانست كه شهر 10 ــ 12 ميليون نفري تهران از آغاز دهه 1960 (4 دهه پيش) فاقد دفترچه اطلاعات (راهنما) تلفن است. قبلا تهران داراي چنين دفتري بود كه وسيعا مورد استفاده خبرنگاران قرار مي گرفت. كاركنان مراكز 118 نمي توانند جانشين دفاتر چاپي اطلاعات تلفن شوند زيرا كه تنها يك پاسخ سريع مي دهند، ولي براي جست و جوگر، مقايسه شماره ها، آدرسها و اسامي مشابه و ... مورد نظر است. در شهر بزرگي چون تهران، دفاتر راهنماي تلفن مي تواند منطقه اي باشد و جست و جوگر همه را در اختيار داشته باشد. تغيير پي در پي شماره تلفن ها كه در همه جا مرسوم است نمي تواند يك عذر موجه باشد و به همچنين هزينه چاپ؛ زيرا در كشورهاي ديگر، تغييرات پيش شماره هر ماه به پيوست قبوض اشتراك ارسال مي شود كه مي توان آنها را به دفترچه الصاق كرد و درآمد دفترچه ها از آگهي ها (يلو پيج) به مراتب بيش از هزينه چاپ و توزيع آنهاست.

 

1308ش:سلطان احمد شاه قاجار نهم اسفند 1308 (28 فوريه 1930) درست 4 سال و 4 ماه پس از خلع قاجاريه از سلطنت ايران در 32 سالگي در پاريس و در تبعيد درگذشت. وي دچار اضافه وزن و بيماري كليوي بود. احمدشاه را در تيرماه 1288 در 12 سالگي برجاي پدرش نشانده بودند كه سه سال و چند ماه پس از كودتاي ژنرال رضاخان، از سلطنت خلع شده بود. احمد شاه به اراده خود به اروپا رفته بود كه ديگر به او اجازه بازگشت داده نشده بود.

از بررسي خاطرات رجال آن زمان و رفتار احمدشاه چنين بر مي آيد كه نمي توان نسبت به وطندوستي او ترديد كرد. وي بر خلاف ديگر سلاطين قاجاريه، فردي اهل مطالعه، داراي تفکر سياسي و از وضعيت جهان نسبتا آگاه بود و سياستها را مي شناخت و راه گريز از آنها مي دانست ولي وسيله و امكانات او محدود بود؛ نه ارتشي قابل ملاحظه داشت و نه بودجه كافي. بي خيالي رجال، اوضاع زمان و مداخله بيگانه هم مانع از آن بود كه بتواند اقدامي كند. او در 23 سالگي با مهارت تمام كودتاي ژنرال رضاخان ــ سيد ضياء را از سر گذرانيده بود.

 

سلطان احمد شاه قاجار

 

1921م: 28فوریه 1921 دولت لنين به منظور خنثي كردن توطئه هاي انگلستان، با افغانستان يك پيمان دوستي دائمي، كمك متقابل و عدم مداخله در امور يكديگر را امضاء كرد و تا دهها سال، سياست بي طرفي و عدم تعهد افغانستان به دليل همين پيمان بود. دولت لنين چنين پيماني را هم با ايران امضاء كرد و ايران در برابر الغاء همه دعاوي و امتيازات و مطالبات روسيه تزاري، متعهد شده بود كه با دولتهاي مخالف و معارض روسيه شوروي «هم ـ پيمان» نظامي نشود (عهدنامه 1921)، ولي شاه سابق با وارد ساختن ايران به پيمان بغداد (سنتو) و دادن اجازه به آمريكا كه در چند نقطه در ايران بر ضد روسيه دستگاه استراق سمع مستقر سازد عملا مفاد آن قرارداد را نقض كرده بود. پس از انقلاب، دولت موقت به نخست وزيري مهدي بازرگان عهدنامه 1921 را يكجانبه لغو كرد كه این اقدام با شتاب زيادی که در انجام بکاررفت در برابر علامت سئوال است.

 

1979م:تئودور شولتسTheodoe W. Schultz اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل سال 1979 که توجه ویژه به سرمایه انسانی (Human Capital) یک ملت کرده است 26 فوریه 1998 در 96 سالگی درگذشت. این استاد اقتصاد براین باور بود که ارزش واقعی اقتصادیات یک کشور نسبت مستقیم با استعداد اتباع آن کشور دارد و استعدادرا می توان بوجودآورد و تقویت کرد. پروفسور شولتس در تالیفات خود به ملل جهان اندرزداده است که هرچه بیشتر در زمینه پرورش استعداد سرمایه گذاری کنند Investment in Human Capital و اتباع آگاه، توانا و دارای شخصیت بسازند. وی در رساله خود «Human Capital Theory» نوشته است که تجدید حیات (ریکاوری) اقتصادیات آلمان و ژاپن در مدتی کوتاه پس از انهدام در جنگ نتیجه آموزش و پرورش خوب و سالم این دو ملت بود که انسانهای میهندوست، دارای توان کامل تفکر و محاسبه ساخته بودند. آموزش و پرورش خوب و متناسب آدمهای مولّد بار می آورد ـ آدمهایی که تفکر عمومی و برنامه دارند و کار جمعی (تیم ورک) می کنند و نفع جامعه را بر سود خود مقدم می دارند، و عقب ماندگی مردم خاورمیانه (طبق بررسی دکتر شولتس) این است که کار تیمی و تنظیم برنامه و اجرای دقیق آن را یاد نگرفته اند و نفع خودرا مقدم می دارند (خودخواه هستند). دکتر شولتس در کتاب سرمایه آموزش و پرورش Educational Capital از این سیاست آلمانی ها تمجید کرده است که نوجوانانی را که در مدارس میانی (معادل راهنمایی تحصیلی) پیشرفت نشان نمی دهند به دوره های «تکنیکال اجوکیشن» می فرستند تا برای کارخانه ها، تکنیسین و کارگر ماهر شوند. شولتس در تالیف دیگر خود «برنامه ریزی اقتصادی» توصیه کرده است که دولتها اقتصاد کشاورزی خودرا قربانی صنعتی کردن و اقتصاد پیشرفته نکنند که هرسه بموازات هم لازمند. وی برنامه ریزی اقتصادی را یک هنر هردولت دانسته است. در این کتاب، وی اصول چهارگانه آدام اسمیت به نام «سرمایه دائمی» را از دیدگاه تازه ای تفسیر کرده است که آن اصول عبارتند از: بارورکردن زمین، داشتن ماشین (ابزار کار و تولید) خوب، سرمایه انسانی و مهارت درتجارت کالا (صادرکردن محصولات اضافی و واردکردن کالای مورد نیاز واقعی از نوع مرغوب و با بهای مناسب).

 

Theodoe W. Schultz


2009م:کمپانی رسانه ای «سکریپس Scripps» مالک ده کانال تلویزیونی، 15 روزنامه، یک خبرگزاری و دهها فرستنده رادیویی و مجله از 27 فوریه 2009 انتشار یکی از روزنامه هایش ـ راکی ماونتین نیوز Rocky Mountain Newsـ را متوقف ساخت و اعلام کرد که زیاندهی رسانه های چاپی و صوت و تصویری ادامه دارد که به لحاظ اقتصادی تحمل پذیر نیست. «راکی ماونتین نیوز» که در دنور Denver انتشار می یافت و 96 نویسنده و خبرنگار در آن مشغول بکار بودند دو ماه دیگر 150 ساله می شد. این روزنامه در سال 2008 شانزده میلیون دلار زیان روی دست کمپانی ناشر آن گذارده بود و در طول 14 ماه گذشته هر ماه بطور متوسط 14 هزار مخاطب از دست داده بود. آخرین شماره این روزنامه که مربوط به 26 فوریه است در 52 صفحه و با تیتر "خداحافظ" انتشار یافته بود. جان تمپل John Temple سردبیر اجرایی «راکی ماونتین نیوز» در اجتماع روزنامه نگاران که در «دنور» برپا شده بود گفت که تلاش کمپانی برای یافتن یک طالب خرید برای روزنامه حتی به بهای نازل (زیر قیمت ازریابی شده) به جایی نرسید و مجبور به بستن آن شد. وی چنین افزود: گسترش آنلاین ها و نیز کمبود روزنامه نگارانی که بتوانند خودرا با شرایط قرن 21 تطبیق دهند و در چنین بازار و شرایطی کار کنند؛ رسانه های چاپی ـ جز مجله ها ـ کانال های تلویزیونی، ولی نه رادیوها را دیر و یا زود به سرنوشت ما دچار خواهند کرد. زیرا که مخاطبان همان مطالبی را که ما در اختیارشان می گذاریم ساعت ها زودتر، آسانتر، کلاسه شده، از چندین منبع و به رایگان در اینترنت مطالعه می کنند و دیگر، نیازی به خرید و خواندن روزنامه و دیدن تلویزیون ندارند؛ مگر اینکه تحول ایجاد کنیم. ما تلاش کردیم تا مطالب دیگری به آنان بدهیم که موفق نشدیم به حد کافی روزنامه نگار که بتوانند این نوع مطالب را تهیه کنند و مطابق حوصله مخاطب قرن 21 که مجهز به سواد کامپیوتر است بیابیم؛ حتی با دستمزد ماهانه 20 هزار دلار. روزنامه نگاران نسل نو بمانند سایر مردم می خواهند از زندگی لذت ببرند، نمی خواهند بمانند نسل پیش از خود زندگی کنند که روزنامه نگار باشند و لذا از خواب و آسایش خود نمی زنند و فداکاری حرفه ای هم که لازمه روزنامه نگار بودن است نمی کنند زیرا که عاشق نیستند ـ عاشق ژورنالیسم. تمپل گفت که توقف انتشار چاپی یک روزنامه دلیل مرگ آن نیست و ادیشن آنلاین ادامه یافت که هزینه اش پنجاه برابر کمتر است، اعلان چندانی هم از دست نمی رود به این شرط که مطالب عمدتا محلی و اختصاصی باشد.

مسئله تنها مربوط به «راکی ماونتین نیوز» نبوده است؛ از پانزدهم دسامبر 2008 تا 27 فوریه 2009 (ظرف 74 روز) 33 روزنامه آمریکایی اعلام ورشکستگی کردند و خودرا در پناه قاضیان دادگاههای مربوط قراردادند تا بتوانند بکار ادامه دهند. کمپانی رسانه ای معروف «هرست Hearst Corp» اعلام کرده است که اگر مشتری برای خرید [موسسه] روزنامه سانفرانسیسکو کرونیکل ـ روزنامه دوازدهم آمریکا ـ پیدا نشود آن را تعطیل خواهد کرد!. تیراژ سانفرانسیسکو کرونیکل که در سال 1865 (144 سال پیش) و پس از افتادن کالیفرنیا به دست دولت واشنگتن (شکست مکزیک در جنگ) و درجریان گلد راش (هجوم از شرق آمریکا به غرب برای استخراج طلا) تاسیس شده است در 14 ماه گذشته از یک میلیون نسخه به 345 هزار کاهش یافته و این کاهش با وجود داشتن یک تحریریه 275 نفری ادامه دارد و دلیل عمده آن، کهنه بودن مطالب و قرارداشتن آنها از قبل در اینترنت و به رایگان در دسترس مخاطبان بودن است. این روزنامه که زمانی «مارک تواین» در آن دارای ستون اختصاصی بود در سال 2008 پنجاه میلیون دلار زیان داده بود. کمبود نویسنده مناسب هم (نویسنده ای که خواست مخاطب قرن 21 را درک کند و توان برآوردن این خواست را داشته باشد) یکی دیگر از مشکلات این روزنامه است که بدون یافتن چنین نویسندگانی نخواهد توانست شکل و فرمت آن را تغییر دهد تا مطالبش با اینترنت فرق داشته باشد. به علاوه، اعلان های کلاسه شده (اصطلاحا نیازمندی ها) که «مخاطب نگهدار» بشمار آمده اند رو به کاهش گذارده اند زیرا که دهندگان این آگهی ها هم متوجه اینترنت و ماشین هایی نظیر «ای ـ بی» شده اند و یا اینکه آنها را به «شاپر» ها می دهند تا جداگانه چاپ کنند و به ضمیمه روزنامه ها توزیع و یا در فروشگاهها بگذارند.

نیویورک تایمز که برای نخستین بار به زیاندهی افتاده است ماه گذشته مجبور شد از «Carlos Slim Helu کارلوس سلیم حلو» میلیاردر لبنانی تبار مکزیک 250 میلیون دلار وام بگیرد (که طبق یک شایعه، از مالکان این روزنامه شده است که از قرن نوزدهم متعلق به یک خانواده از یهودیان آمریکایی بوده است). این کارلوس سلیم ثروت خودرا از راه خرید یک کمپانی سلفون (موبایل) دولتی در آمریکای لاتین که خصوصی سازی شده بود به دست آورده است.

 

گوشه اي از اطاق خبر روزنامه


4پیش ازمیلاد:سناي روم 28 فوريه سال 4 پيش از ميلاد مسيح به منظور جلوگيري از مهاجرت روستانشينان به شهر رم و ساير شهرهاي بزرگ كه بر مسائل شهري و مشكلات ناشي از تفاوت فرهنگ شهرنشيني و فرهنگ روستانشيني مي افزود و سبب كاهش توليدات كشاورزي مي شد، برشهر نشيني ماليات تعيين كرد و براي حومه خارج از دروازه هاي شهر «رم» نيز محدوده معين ساخت. 1973 سال بعد شهر تهران هم داراي محدوده شد که بیش از ده سال دوام نیافت. تصمیم سنای روم که 330 سال رعایت می شد کمک بزرگی به آبادی روستاهای قلمرو این امپراتوری بود. دولت برزیل چون نتوانست مانع مهاجرت به شهر «ریو دو ژانیرو» شود در سال 1960 شهر تازه ای ساخت و پایتخت را به آنجا منتقل کرد. شهر واشنگتن پایتخت ایالات متحده 307 میلیونی کمي بيش از هفتصد هزار جمعیت دارد.

 

1502م:یکم مارس زادروز شهر شش میلیونی «ریو دو ژانیرو» برزیل است که سومین شهر بزرگ آمریکای لاتین بشمار می آید. پرتغالی ها در جریان دریاپیمایی در آمریکای جنوبی، یکم ژانویه 1502 به محلی که شهر ریو بعدا در آنجا ساخته شد رسیدند. فرانسویانی که تجارت چوب سرخ می کردند در این محل مستقرشدند. پرتغالی ها که خودرا مالک برزیل می دانستند پس از اطلاع از استقرار فرانسویان در آن محل به آنجا رفتند و ضمن یک زد و خورد خونین آنان را بیرون راندند و در یکم مارس 1565 بنای شهر ریو را گذاردند و مرکز حکومت خود بر برزیل قرار دادند. پادشاه پرتغال که توسط ناپلئون از کشور خود رانده شده بود از سال 1808 تا 1821 در ریو اقامت کرد و به این ترتیب شهر ریو دو ژانیرو در این فاصله عملا پایتخت پرتغال و مستعمرات آن شده بود. «ریو» تا سال 1960 پایتخت برزیل بود و چون دولت برزیل نتوانست مانع مهاجرت به این شهر و بزرگ شدن آن شود شهر برزیلیا را در مرکز کشور ساخت و به آنجا نقل مکان کرد. این اقدام دولت برزیل دارد یک مدل در جهان می شود و بسیاری از دولتها درصدد برآمده اند تا پایتخت را از شهرهای رو به افزایش جمعیت به شهرهای کوچک منتقل و مانع مهاجرت شوند. تمرکز جمعیت در یک شهر مسائل اقتصادی ـ اجتماعی متعدد بوجود می آورد و فسادخیز است. بسیاری از انقلابات از چنین شهرهایی و از نارضایی های ناشی از فساد و کمبودها آغاز شده است.


1854م:28 فوريه سال 1854 پنجاه سياستمدار آمريكايي كه نظرات مشابهي داشتند در تالار عمومي دبيرستان «ريپان Ripon» ايالت ويسكانسين جمع شدند و حزب جمهوريخواه آمريكا را تاسيس كردند .

اين حزب از ششم ژوئيه همين سال فعاليت خود را آغاز كرد. سران ايالات متحده از 1860 تا 1932 از اين حزب بودند كه از آن پس به مدت 20 سال زمام اين كشور به دست حزب دمكرات افتاد و از سال 1953 به بعد متناوبا يكي از دو حزب زمام امور را در دست داشته است.

دو حزب عمده آمريكا ايدئولوژي خاص ندارند و به صورت احزاب ساير كشورها عضو گيري نمي كنند و بيشتر اعضاي دو حزب «هوادار» محسوب مي شوند كه سريعا هم تغيير موضع مي دهند. حزب جمهوري خواه به سياست خارجي توجه بيشتري دارد و حزب دمكرات به اوضاع داخلي. در آمريكا تاسيس حزب محدوديت ندارد و تشريفات دست و پاگير در كار نيست.

 

1967م: 28فوريه سفر يك هفته اي ريچارد نيكسون به جمهوري خلق چين پايان يافت كه به نوشته خود او مهمترين اقدام وي در طول زندگي سياسي اش بود. در اين ديدار، نيكسون موفق شد كه با مائو بنياد گذار چين نوين ملاقات كند. مذاكرات سياسي نيکسون عمدتا با چوئن لاي نخست وزير وقت چين و دستيار مائو صورت گرفت و اين گفتگوها گاهي تا هشت ساعت به درازا مي کشيد.

سفر نيكسون به چين نخستين ديدار يك رئيس جمهوري آمريكا از پرجمعيت ترين كشور جهان بود. نيکسون کفته بود در سال 1967 كه مقام عمومي نداشت با خود گفته بود که اگر به رياست جمهوري انتخاب شود از چين ديدن خواهد کرد زيرا که نمي شود نزديک به يک چهارم نفوس کره زمين را ناديده گرفت که منطقي نيست. نيكسون در سال 1967 در مقاله اي در نشريه « فارين افرز » نوشته بود كه چين را نمي شود بيش از اين در انزوا باقي گذاشت. وي اضافه كرده بود كه تاريخ نشان داده است كه هر فرد و يا هر كشوري كه انزوا بر او تحميل شده به صورت خطر بزرگتري در آمده است. چين نزديک به يك چهارم جهان است و به همين نسبت انزوايش خطربيشتري دارد . وي در همين مقاله نوشته بود كه به سود آمريكاست كه به نوعي مثلث چين، شوروي و آمريكا را به وجود آورد تا اين همه رقابت و درگيري نباشد.

نيكسون پس از رسيدن به قدرت، در مصاحبه اي كه در اكتبر 1970 در مجله تايم انتشار يافت گفته بود كه يك كار مهم در پيش است كه بايد انجام دهد و آن رفتن به چين و حل مسائل في مابين است.

نيكسون در ژوئيه 1972 با رهبران شوروي نيز با هدف تشنج زدايي مذاكره كرد ولي پيش از چيدن ميوه هاي اين سياست دچار مسئله واتر گيت شد و ....

 

نيكسون از پذيرايي چينيان از وي از چوئن لاي سپاسگزاري مي كند

 

2005م:«پتر بنن سونPeter Benenson» موسس جمعيت عفو بين المللAmnesty International بيست و پنجم فوريه 2005 در 84 سالگي در آكسفورد انگلستان درگذشت. وي 31 ژوئيه 1921 در انگلستان در خانواده اي از يهوديان مهاجر روسيه كه به بانكداري اشتغال داشتند به دنيا آمده بود و در سال 1961 به منظور دفاع از دو دانشجوي پرتغالي كه بدون ارتکاب جرم و تنها به خاطر گفتن زنده باد آزادي بازداشت شده بودند جمعيت عفو بين الملل را كه در سراسر جهان نزديك به دو ميليون عضو دارد تشكيل داده بود. درآغاز قرار بود كه اين جمعيت يك سال فعاليت داشته باشد كه ماندگار شده است. نوشته اند که بنن سون تغيير دين داده و کاتوليک شده بود.

بنن سون از نوجواني روحيه اي معترض داشت و اين روحيه را در طول تحصيل در آكسفورد در رشته تاريخ و سپس حقوق حفظ كرده بود. برضد اقدامات هيتلر نسبت به يهوديان و جنگ بي رحمانه داخلي اسپانيا بود. وي مي گفت كه در برابر ظلم دولتها، بايد يك صداي مخالف و معترض وجود داشته باشد تا كارهاي خلاف حق و قانون دولتها را به ميان مردم ببرد، افشاء و منعكس سازد تا تكرار نشوند. براي اين كار مردم معمولي بايد بسيج شوند و تشكيل جمعيت هاي دائمي بدهند. جنبش اتباع ساده (عوام الناس) بهترين راه مبارزه با ستم و حق كشي است. با تاسيس عفو بين الملل پايه اي گذارده شد كه جمعيت هاي مشابه متعدد و مدافع حقوق بشر، دفاع از حقوق اساسي، آزادي هاي مدني و حمايت از روزنامه نگار به وجود آيند كه برخي عام و بعضي تخصصي هستند.

در دهه 1960 كه جمعيت عفو بين الملل به وجود آمد اين شايعه رواج يافت كه عوامل اينتليجنس انگلستان در آن نفوذ و رخنه كرده اند. بنن سون درخواست رسيدگي كرد ولي مدركي به دست نيامد. بعدا چنين اتهامات به جمعيت هاي مشابه وارد آمده است.

دبير كلي عفو بين الملل را در 28 فوريه 2005 «ايرن كهانIrene Khan» برعهده داشت .

 

2005م:دكتر حميد فرشچي از پژوهشگران پزشكي و تغذيه در دانشگاه ناتينگهام انگلستان 27 فوريه 2005 اعلام داشت كه مصرف ناشتايي كامل به ويژه نان تهيه شده از آرد خالص و سيريالCereals سطح كلسترول خون را در طول روز پايين نگهميدارد و بر تاثير انسولين كه با حضور آن، سلولهاي بدن قند را از جريان خون گرفته و به صورت انرژي ذخيره مي كنند مي افزايد.

دكتر فرشچي در مصاحبه خود همچنين گفته بود كه خوردن ناشتايي كامل در دراز مدت منافع بي شمار دارد و توصيه كرده بود كه افراد بدون خوردن ناشتايي خانه را ترك نكنند. ناشتايي بايد هر روز در ساعت معين و در بامداد مصرف شود و نان خالص قسمتي از آن باشد.

وي و گروه همكارانش كه پس از تجربه روي شماري از افراد، اين نتايج را به دست آورده اند همچنين گفته است كه خوردن ناشتايي از پرخوري در ساير ساعات روز و در نتيجه اضافه وزن پيدا كردن جلوگيري مي كند.

دكتر فرشچي در پايان مصاحبه طولاني خود بارديگر تاكيد كرده بود كه خوردن ناشتايي منافع متابوليك فراوان دارد و كساني كه از اين وعده غذايي گريز نكنند روان و جسمي بهتر خواهند داشت و كمتر رنجور خواهند بود و بيمار خواهند شد.

بايد دانست افغانها و مردم نواحي شرقي ايران كه نان گندم خالص غذاي اصلي آنها را تشكيل مي دهد، كمتر از ديگران دچار بيماري هاي قلب و عروق و مشكلات متابوليك و رواني مي شوند و در طول روز بهتر كار مي كنند. در اين مناطق اهميت نان به حدي است كه غذا خوردن را هم «نان خوردن» مي گويند.

 

2005م:مصوبه جهاني منع تدریجی دود كردن سيگار از 27 فوریه 2005 به اجرا گذارده شده است. اين ضابطه در ماه مه 2003 كه دود سيگار قاتل شماره يك انسانها اعلام شد در نشست نمایندگان 182 ملت به صورت یک میثاق جهانی به تصویب رسيد. از این شمار، 167 نماينده به آن راي مثبت داده بودند. پارلمانهای 57 کشور تا 27 فوريه 2005 این میثاق را به تصويب رسانده بودند. در مصوبه ماه مه 2003 تصريح شده بود كه میثاق جهانی منع دودکردن سیگار 90 روز پس از تصويب پارلمانهاي دست كم 40 كشور به اجرا درآيد كه از 27 فوريه 2005 اجراي آن بايد عملي مي شد. اجراي اين میثاق (که تدریجی و مرحله به مرحله خواهد بود) تقریبا در همه کشورها از منع دودکردن سیگار در ادارات و اماکن عمومی آغاز شده، تبلیغ برای آن در رسانه ها، بیلبوردها و نصب تابلو در فروشگاهها غیرقانونی شده و در چندین کشور نصاب سنی برای خرید سیگار تعیین شده [منع فروش به زیر 21 ساله ها] و دولتها رسانه هارا تشویق به نوشتن مطالب ضد دود می کنند. چند کشور نیز به تولیدکنندگان فیلمهای سینمایی هشدار داده اند که بازیگران نباید در صحنه های فیلم سیگار دودکنند که مشوق اعتیاد به سیگاراست. همین هشدار به شبکه های تلویزیونی هم داده شده است. سيگار عامل بيشتر بيماري هاي خطرناك از جمله بيماري هاي قلب و عروق و ريه، سرطان و به ويژه سرطان لوزالمعده است.


2005م:سازمان ملل كه در سالهاي اخير اعتبار آن به عنوان عامل حفظ صلح، ضامن حاكميت و استقلال كشورها و مدافع حقوق بشر كاهش يافته است 26 فوريه 2005 در يك گزارش 52 صفحه اي كه خلاصه آن در رسانه ها انتشار يافته بود خبر از وجود 11 ميليون انسان داده بود كه روي كره زمين فاقد وطن هستند و هويت رسمي ندارند و در نتيجه مورد سوء استفاده قرار مي گيرند و برخي از آنان به صورت برده (از نوع جديد) در آمده اند و از تبعيض و استثمار رنج مي برند.

در تفسير اين گزارش در رسانه ها آمده بود که بسياري ازاين 11 ميليون انسان فاقد وطن! در كشورهاي ثروتمند و كم جمعيت از جمله امارات عربي متحده بسر مي برند و از آنان بهره كشي مي شود. در گزارش روشن نشده بود که چرا محل تولد اين 11 ميليون که قطعا بايد معلوم باشد وطن آنان بشمار نمي آيد!. اروپاييان مهاجر به قاره آمريکا، استراليا، کانادا، نيوزيلند و ... صرفا به دليل تولد در اين سرزمين هاي در اصل متعلق به ديگران تبعه بشمار مي آيند و ....

 

2008م:ارزش برابري «يورو» پول واحد 16 كشور اروپايي [از 27 کشور] براي نخستين بار در عمر كوتاه خود، در 28 فوريه سال 2008 برابر با 51/1 دلار آمريكا شد. ارزش يورو سه سال پيش از آن، كمتر از دلار آمريكا بود و در فوریه 2010 به دلیل بحران بودجه در یونان (از اعضای گروه یورو) به 36/1 دلار تنزل کرده است.

كارشناسان امور مالي، بدهي سنگين آمريكا (12 تریلیون و 442 میلیارد و 885 میلیون دلار در 28 فوریه 2010 و به عبارت دیگر سهم هریک از 307 میلیون و 900 هزار آمریکایی از این بدهی می شود 40 هزار و 410 دلار) و تداوم كسر بودجه اين دولت در سالهاي اخير را از عوامل كاهش بي سابقه ارزش دلار مي دانند. بدهی آمریکا در آخرین روز فوریه 2010 به چین 929 میلیارد با بهره سالانه 40 میلیارد دلار و به ژاپن 766 میلیارد دلار بود. بدهي آمریکاییان به صادركنندگان كرديت كارت ها جمعا به دو تريليون دلار نزدیک شده است (خريد با كارت اعتباري) و اين، دليل كاهش درآمد و افزایش بيكاري و نیز گسترش فرهنگ استفاده از کردیت کارت است که در مورد پاره ای که بی احتیاطی کنند؛ اعلام ورشکستگی و افلاس به دادگاه. معاملات مستغلات در آمريكا راكد شده و بهاي آنها همچنان رو به كاهش است و اين تنزل بها، درآمد دولت از «كپيتال گين» را هم كاهش داده و به علاوه، بانكها و موسسات مالي را با مشكل دريافت اقساط بدهي هاي رهني رو به رو ساخته است.

 

2009م:«مسئله ایران و آمریکا» یکی از چند موضوع مورد بحث در میزگردهای تلویزیونی آمريکا در هفته منتهی به 28 فوریه 2009 بود که در آنها رویدادها و مسائل روز بررسی می شوند. شرکت کنندگان در این میزها عموما گفتند که تعیین «دنیس راس» 61 ساله به عنوان نماینده دیپلماتیک ویژه دولت "اوباما" در منطقه (خاور ميانه)، مقامات تهران را که منتظر وقوع «تغییر» در سیاست آمریکا بودند نسبت به واشنگتن دلزده تر، محتاط، گوش بزنگ و آماده واکنش ساخته است. در اين ميزگردها گفته شد تردید نیست که مقامات تهران بیش از دیگران از سوابق دیپلماتیک و تجربه، احساس و تمایل، تحصیلات و دین (یهودی بودن) و زندگینامه دنیس راس (که به صورت مشاور و اندرزدهنده بانو هیلری کلینتون عمل خواهد کرد) آگاهند و حمایت های بی دریغ وی را در طول زمان از منافع اسرائیل می دانند و اینکه تلاش های او بود که میان اسرائیل و اردن آشتی و با یاسر عرفات سازش برقرار شد و سوریه در یک زمان، سیاست ملایمی در پیش گرفته بود. همچنین می دانند که وی از سه دهه پیش در شکل دادن به سیاست کلی دولت واشنگتن در قبال آسیای غربی سهیم بوده و او بود که ائتلاف نظامی سال 1990 را برای اخراج عراق از کویت ترتیب داده بود و در نیمه دوم دهه 1980 به فروپاشی بلوک شرق و شوروی کمک کرده و با یک رشته بازی ماهرانه مانع از انحلال «ناتو» شده بود. راس که شناخت وسیع از روسیه و روس ها دارد از آغاز دهه 1980 تاکنون از مشاوران امنیت ملی و سیاست خارجی آمریکا بوده و از کارشناسان و اعضای انستیتوهای مطالعاتی واشنگتن (تینک تانک ها) و مشاور کنونی انستیتوی واشنگتن برای مطالعات خاور میانه (متمایل به اسرائیل) است. به باور شرکت کنندگان در این گفت و شنیدها، راس (همفکر وولفوویتس) خواهد کوشید که تهران و مسکو بیش از حد به یکدیگر نزدیک نشوند.

بحث دیگر این میزها، پاسخ تند رئیس هیات نمایندگی ایران در مقرّ سازمان ملل به اظهارات «سوزان رایس» نماینده دولت «اوباما» در آن سازمان بود که گفته بود دولت «اوباما» تلاش خواهد کرد که به جاه طلبی اتمی ایران و حمایت این کشور از تروریسم پایان دهد. رئیس هیات نمایندگی ایران در واکنش کتبی خود تصریح کرده بود که از شنیدن این اتهامات نادرست، غیر مسئولانه و غیر مستند آمریکا خسته شده است که ادامه همان دروغها و رفتار ناعادلانه دولت قبلی واشنگتن است. سوزان رایس از دوستان و همکاران قدیمی «اوباما» است که در جلسات کابینه او هم شرکت می کند. شرکت کنندگان در میزگردهای تلویزیونی عموما استاد دانشگاه، کارشناسان مربوط و تفسیرنگاران رسانه ها هستند. در میز گردهای تلویزیونی هفته ای که به آن اشاره شد همچنین گفته شده بود که دولت واشنگتن با نگرانی خاص هر حرکت دولت تهران در آمریکای لاتین، آسیای میانه و آفریقا را زیر نظر دارد و آن را وسواسانه دنبال می کند زیرا که ایران در آمریکای لاتین پای خودرا جای پای آمریکا گذارده و دارد سرمایه گذاری می کند و کارشناس عمران، صنعت و معدن مستقر می سازد.

در این میزگردها اشاره شده بود: آمریکا چند دهه کوشید که کوبا و ایران را در جهان ایزوله کند ولی اینک هفته و ماهی نیست که رئیس یک کشور به تهران و هاوانا نرود و با سران این دو دولت عکس نگیرد که یک ضد تبلیغ پرمعنا برای دولت واشنگتن است.

 

 Dennis Ross


1859: مجلس ايالتي آركانزا قانوني تصويب كرد كه به موجب آن سياهپوستان اين ايالت آمريكا ميان تبعيد به آفريقا و بردگي در آن ايالت يكي را بايد انتخاب مي كردند.

1922: دولت انگلستان به مصر استقلال داد، ولي تصميم گرفت كه نظاميانش را از مصر خارج نكند.

1940: جمعيت ايالات متحده آمريکا به 131 ميليون رسيد. طبق يک برآورد، اين جمعيت در 28 فوريه 2010 بالغ بر 307 ميليون و 900 هزار تن شد.

1974: مصر پس از هفت سال، مناسبات سياسي خود را با آمريكا تجديد كرد. اين مناسبات از زمان جنگ عربان با اسرائيل قطع شده بود.

منبع:iranianshistoryonthisday.com

تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

سایر خبرهای داغ

    ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

    ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------