گفتوگو با بازیگر سریال آخرین بازی/مانی نوری: قبلا شیطنت میکردم، حالا پررو شدهام
- مجموعه: اخبار فرهنگی و هنری
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
از مهمترین آثار تلویزیونی مانی نوری میتوان به جنگ 77، هتل، خودروی تهران 11، خانه ما، سرزمین سبز، جزیره جادو و سریال در حال پخش آخرین سلطان اشاره کرد و از آثار سینمایی او هم میتوان مربای شیرین و عزیزم من کوک نیستم را نام برد و البته صداپیشگی عروسک مشکی در شهر موشها2 نیز از آخرین کارهای مانی نوری است.
این در حالی است که مانی نوری سال 84 ابتدا برای مدتی کوتاه و سپس برای چند سال از ایران رفت و اواخر سال گذشته دوباره به ایران بازگشت، اما طی این دوره تقریبا هشت ساله به منظور بازی در فیلمها و سریالهای مختلف مدام در حال رفت و آمد بوده است.
با مانی نوری بیست و پنج ساله درباره نقش قباد در سریال آخرین بازی گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
قباد پسری لوس، متوهم و تازه به دوران رسیده است که فکر میکند در حد و اندازه تیم بارسلوناست. قبل از بازی در این نقش نمونه چنین آدمی را در دنیای واقعی دیده بودید؟
بله. آدمهای شبیه قباد در جامعه ما وجود دارند و من نمونه آن را دیدهام. شاید این شخصیت فانتزی باشد، اما به این معنی نیست که نمونه واقعی ندارد. همه ما کسانی را سراغ داریم که بدون اینکه تحصیلکرده باشند، مهارتی آموخته یا شغل و حرفه درستی داشته باشند، میخواهند پشت میز مدیریت بنشینند یا ممکن است جوان بیست سالهای را بشناسیم که دلش میخواهد ماشین بنز داشته باشد. نمونه چنین آدمهای متوهمی را همه ما در جامعه دیدهایم، بنابراین عجیب نیست کسی که بازیکن خوبی نیست توقع داشته باشد که در تیم بارسلونا بازی کند.
درباره لوس بودن قباد هم باید بگویم پدر و مادرهای پسردوست را همه ما دیدهایم و میدانیم این والدین چه بچههای لوسی تربیت میکنند. پسران در چنین خانوادهای احساس امنیت بیش از اندازه دارند و هر کاری که دوست داشته باشند، انجام میدهند. چنین شخصیتی میتواند هرکاری انجام بدهد، به دیگران زور بگوید و حرف خودش را پیش ببرد.
با همه اینها شاید در دنیای واقعی نتوان کسی را پیدا کرد که در حد قباد فانتزی باشد، اما او واقعی است. فانتزیبودن این شخصیت به ماهیت نقش و سریال برمیگردد و اینکه قرار است به زبان طنز به مشکلات و ناهنجاریها اشاره کند. شاید اگر قباد فانتزی نبود توی ذوق میزد، اما با این شخصیتپردازی، با وجود همه اشتباهات و رفتارهای نادرستش دوستداشتنی از کار درآمده است.
فکر نمیکنید برای اجرای این نقش تیپسازی کردهاید و بازی شما گاهی هم توی ذوق میزند؟
از نظر من اینطور نیست. نمیدانم شما بهعنوان منتقد صحبت میکنید یا خبرنگار یا کجای بازی من ممکن است توی ذوق بزند، اما میدانم برای ارائه یک بازی خوب در این نقش تلاش کردهام.
رفتارها و حرکات قباد برجسته و اغراق شده است، مرز فانتزی را رد کرده و به تیپسازی رسیده است.
این مساله کاملا تعمدی است. سریال آخرین بازی یک اثر کمدی است و من یک نقش جدی بازی نمیکنم؛ قباد اصلا نمیتواند جدی باشد. کسی که به کمک فتوشاپ عکس خودش را در لباس تیم فوتبال بارسلونا طراحی کرده و به دیوار اتاقش چسبانده در توهماتش زندگی میکند و همین مساله در رفتار و کردار و برخوردهایش تاثیر گذاشته است. قباد ساده است، او در جامعه حضور جدی نداشته و اگر برخی واکنشهایش برجسته و اغراق شده است برای خنداندن مخاطب است. برخلاف نظر شما خیلیها قباد را دوست دارند و با او خندیدهاند.
گفتید برای اجرای این نقش تلاش کردهاید. درباره این تلاش بگویید و این که دقیقا چه کردهاید؟
کسانی که من را از نزدیک میشناسند و کارهای دیگرم را دیدهاند، میدانند من به این شخصیت خیلی نزدیک نیستم. تلاش کردم شخصیت خاصی به قباد بدهم و طنز جدید به وجود بیاورم. شاید در چنین موردی برخی بازیگران از لهجه استفاده کنند، برخی به سراغ حرکات عجیب و غریب بروند ولی من دوست نداشتم این کارها را بکنم. تصمیم گرفتم فقط کمی آن را گرد و بیزاویه به نمایش بگذارم.
تصمیم گرفتم در عین نمایش بخشهای طنز و فانتزی در وجودش او را به شکلی نشان بدهم که باورپذیر هم باشد و در آینده میبینیم که قباد آرام آرام در بستر اتفاقات زندگی و مسائل اجتماعی چیزهایی یاد میگیرد، پخته میشود و عکسالعملهایش عوض میشود. به نظرم این شخصیت آنقدر جذابیت دارد که ما از نگاه این شخصیت به جامعه نگاه کنیم. به اعتقاد من حتی اگر رفتارها و برخوردهای او باورپذیر هم نباشد، لااقل هجو نیست. قباد برای خنداندن مخاطب دلقکبازی درنمیآورد. ممکن است عدهای به کارها و رفتارهای او بخندند و ممکن است عدهای هم نخندند. این دیگر انتخاب خودشان است؛ من همه تلاشم را کردهام که یک شخصیتپردازی و جانبخشی جدیدی در کمدی ارائه کنم. شاید موفق شدهام شاید هم نه!
این شخصیتپردازی جدید چیست؟
من به همه ابعاد شخصیتی قباد فکر کردهام؛ به حرکاتش، راه رفتنش، نگاه کردنش، حرف زدنش و هرچیز دیگر. اگر صدای واقعی مرا با چیزی که در سریال از قباد میشنوید، مقایسه کنید متوجه میشوید در جنس صدا، شیوه حرفزدن و لحن من تفاوتهایی ایجاد شده است. بازی چشمها، حرکت سر، زبان بدن، نوع دویدن و راه رفتن قباد کاملا فکر شده است.
نمیخواهم بگویم چند سال از عمرم را برای این نقش گذاشتم، ولی به همه چیز این شخصیت فکر کردهام و زمان زیادی را صرف پرداخت آن کردم. حالا اینکه جذاب است یا نه دیگر برمیگردد به سلیقه آدمها.
منظورتان از گرد و بیزاویه بودن چیست؟
هنگام بازی در نقش قباد طوری حرف میزنم که انگار دهانم مثل حفرهای است که صدا در آن میچرخد و بیرون میآید. گرد بودن به معنای تپل بودن نیست، اگرچه همین تپل بودن به بامزه شدن شخصیت قباد کمک میکند.
پس منظورتان این نبوده که برای بازی در این نقش وزن اضافه کردهاید؟
فیزیک من به خودی خود کمی تپل است و من هم کمی وزن اضافه کردم تا به بانمکی این شخصیت و بار طنز سریال کمک کرده باشم، چون الان این سوال مطرح است که نوری با این فیزیک اصلا چطور میتواند بازیگر شود!
به نظرتان چند درصد از شخصیت قباد واقعی و چند درصد از آن فانتزی است؟
تقابل فضای فانتزی و واقعی است که کمدی سریال آخرین بازی و شخصیت قباد را شکل میدهد. این سریال قصهای کمدی فانتزی دارد و در عین حال با حقایق جامعه هم مرتبط است. فانتزی بودن این سریال و شخصیت قباد به معنای غیرواقعی بودن آنها نیست. شما کارهای عجیب و غریبی از قباد میبینید، اما غیرقابل باور نیست البته مطمئن نیستم شما اینطور فکر کنید.
شاید این مساله برمیگردد به تصویری که از شما در ذهن مانده است. قباد یادآور امیر آقاجمالی در مجموعه قصههای تابهتاست.
زمانی که من در سریال زیزیگولو بازی میکردم، فقط شش سال داشتم و طبیعی است آن زمان نمیتوانستم خیلی به نقشم فکر کنم. بعد از آن در سریال خانه ما نقش پویا را بازی کردم که آن هم شبیه قباد نیست؛ پویا شیطنت میکرد، اما پررو نبود؛ شیطنت با پررو بودن فرق دارد و قباد واقعا پررو است.
فکر میکنم یکی از دلایلی که باعث میشود شما فکر کنید ما به هم شبیه هستیم، این است که چهره، فیزیک و ظاهرم در این سالها خیلی تغییر نکرده است، اما اگر همین حالا زیزیگولو، خانه ما و همین آخرین بازی را کنار هم بگذارید حتما متوجه تفاوتهایی خواهید شد و البته بخشی از این تفاوتها به قصه و شخصتپردازی مربوط است. نویسندگان و کارگردانان آثاری که من بازی کردهام شخصیتهای متفاوتی خلق کردهاند.
انگار آقای سهیلیزاده برای بازی در نقش قباد تست میگرفتند و شما هم در این تست شرکت کرده بودید و انتخاب شدید؟
بله، ولی شاید جنس تست من با دیگران کمی فرق داشت. وقتی به دفتر سریال رفتم از من خواسته شد آنچه در قباد میبینم و دریافتم از او را به نمایش بگذارم. حالا اگر اسم این تست است که باید گفت تست دادم.
سالهایی که ایران نبودید چه میکردید و در چه رشتهای تحصیل کردهاید؟
در رشته ادبیات هنر و فلسفه تا مقطع فوق لیسانس تحصیل کردم و به کارهای تحلیلی و جامعهشناسی مشغول بودم. دغدغه نویسندگی و کارگردانی هم دارم، چیزهایی نوشته و ساختهام. اگر زورم برسد دوست دارم خیلی کارها را همزمان جلو ببرم، البته اگر توی ذوق نزنم.
این چندمین بار است که به انتقاد من اشاره میکنید. به نظر میرسد خیلی دوست ندارید مورد انتقاد قرار بگیرید!
مشکلی با انتقاد ندارم و دلیلی ندارد هرکاری را که انجام میدهم همه بپسندند، ولی برخی انتقادها هم کمی زود است و هم کمی حساسیتبرانگیز. نمیدانم، شاید چون من بازیگر سریال آخرین بازی هستم احساس میکنم نقد به من یعنی انتقاد به سریال و دلم نمیخواهد به این سریال نقدی وارد شود.
میخواهید در دنیای بازیگری بمانید یا به تحقیقات جامعهشناسی هم ادامه خواهید داد؟
گفتم که اگر زورم برسد، دلم میخواهد همه کارها را با هم انجام بدهم. مثلا یک مجموعه تحقیق آماده کردهام که سه بخش دارد؛ ایران به روایت تصویر، بهشت تو و جهنم من و قسمت آخر آن برزخ نام دارد که امسال آن را تمام میکنم. دوست دارم همه این کارها را باهم پیش ببرم شاید چون به دلیل بازیگری همیشه با آدم بزرگها زندگی کردهام با سرعت بزرگ شدهام. من امسال بعد از همکاری با شهر موشها این فرصت را پیدا کردم که بعد از مجموعه تابهتا یکبار دیگر در یکی از نوستالژیهای زیبای مردم کشورم سهیم باشم. از این بابت از خانم برومند سپاسگزارم.
اخبار فرهنگی - جام جم