آزادی رایگان نیست ...
- مجموعه: اخبار فرهنگی و هنری
- تاریخ انتشار : پنج شنبه, 18 ارديبهشت 1399 09:46
وستورد (West World) یا «دنیای غرب» این هفته از هشتمین قسمت فصل سوم خود رونمایی کرد و وعدهی ساخت یک فصل دیگر از این سریال جنجالی، کماکان امیدها را برای یک سرانجام خوب زنده نگه داشت. اپیزود چهارم این فصل امتیاز قابل توجه ۹.۲ را در آیامدیبی کسب نمود که از منظر کارشناسان و مخاطبان این سایت بهترین قسمت فصل سوم به حساب میآید. اما در مجموع با توجه به نظر منتقدان و مخاطبان راتن تومیتوز و متاکریتیک که به ترتیب امتیازهای ۷۸ و ۶۷ را به این فصل دادهاند و مقایسه این آمار با دو فصل قبل میتوان گفت موفقیت چشمگیری نداشته است.
در فصل اول وستورد این ایده آزمایش شد که میزبانان زیر انواع شکنجهها قرار میگرفتند و علاوه بر تحمل عذاب مهمانان، مجبور بودند حلقههای داستانی ازپیشتعریفشدهای را تکرار کنند. اما تعدادی از آنها تصمیم میگیرند که این چرخهی تکرار را بر هم زده، علیه خالقان خود برخیزند و این اتفاق در فصل دوم پیگیری میشود. در حالی که دلوریس برای نابودی دنیا انسانها برنامهریزی میکند، مِیو دخترش را تا بهشت مجازی روانه کرده و در این راه فدا میشود. اما در فصل سوم وستورد برای اولین بار میبینیم که روباتها تنها کسانی نیستند که زندگی آنها با کدنویسی محدود شده است. یکی از شرورهای جدید در چهار قسمت اول سریال با بازی بازیگر فرانسوی وینسنت کاسل است. این تریلیونر، الگوریتمی پیدا کرده است که از دادهها برای پیشبینی آینده هر انسانی روی زمین استفاده میکند. دلوریس برای نجات نوع خود و در نهایت آزادی انسانها، یک کهنهسرباز به نام کِیلب را متوجه اسارت انسانها به دست این سیستم کرده تا از او برای پیشبرد اهدافش استفاده کند؛ تلاشی که به نتیجهای پیشبینیناپذیر منتهی میشود.
واضح است نولان و همسرش پس از انتقادات جدی نبست به فصل دوم وستورد دست به تغییراتی در نوع روایت و ساختار سریال زدهاند. هرچند که کماکان به اسلوب فرمال فلشبک و فلشفوروارد وفادارند و گویی بازی با زمان به امضای خانوادگی نولانها تبدیل شده است. اما در فصل سوم ما کمتر گیج میشویم و روایت به نسبت فصل قبل، سرراستتر است. استفاده از موسیقی متن نیز بیشتر شده و این برگ برنده حالا به اقتضای قصه و فضای آن بیشتر به چشم میآید. ایدههای خلاقانه و کوچک زیادی نیز در میان داستان جاگذاری شده است که شاید بارزترین آنها مخدری به نام ژانر باشد. کیلب ناخواسته تحت تأثیر آن قرار می گیرد و اتفاقات اطراف را در ژانرهای مختلف تجربه میکند.
آرون پال توانسته به خوبی جایگاه خود را در سریال پیدا کند و در نقش کِیلب با توجه به اتفاقات اپیزودهای پایانی فصل سوم، نقش پررنگتری در انتظارش خواهد بود. ایوان ریچل وود در نقش دلوریس، به مانند دو فصل قبل بازی یکدست و کمنقصی را ارائه میکند و در کنار دیگر بازیگران این سریال پرمخاطب از نقاط قوت آن به شمار میآید.
وستورد در فصل سوم به دنبال نجات اراده است. ارادهی انسانهایی که سیستم با ادعای حفظ نظم، از آنها سلب کرده و در قفسی نامرئی استثمارشان میکند. ما چقدر در انتخابهای خود آزاد هستیم؟ چقدر توسط سیستمهای اطرفمان هدایت میشویم؟ این شباهت دنیای انسانها و رباتهایی مانند دلوریس است؛ اسارتی پنهان. در جایی از فیلم دلوریس برای بیدار کردن کِیلب این نکته را به او یادآور میشود و او را برای رهبری یک انقلاب علیه سیستم و آزادی انسانها آماده می کند. در دنیای امروز نمونههای فراوانی از این کنترلهای نامحسوس وجود دارد که هرازگاهی گندش در میآید. مثل موردی که فیسبوک اطلاعات و علاقهمندیهای کاربرانش را فروخت. به راستی در دنیایی که تمام واکنشهای ما را نسبت به اتفاقات ضبط میکنند، لایکها و دیسلایکهایی که علاقهمندیهای ما را مشخص میکند، توسط سیستمهای پیشرفته تحلیل میشود و در نهایت با واکاوی این اطلاعات به انتخابهای ما جهت میدهند، آزادی چه معنایی دارد؟
دلوریس به انسان ها اختیار میدهد که آزادی را انتخاب کنند اما هشدار می دهد که «این آزادی رایگان نیست». برای ساختن باید ابتدا نابود کرد. کاری که یک بار رباتها انجام دادهاند و حال نوبت انسانها است.
احسان یوسفی