رازگشایی از ابرنوسان بورس / بورس‌بازان در دو‌راهی فرار یا قرار؟



  بورس‌,اخباراقتصادی ,خبرهای اقتصادی
یک سال از اوج‌گیری پرشتاب قیمت‌ها در بازار سهام و سپس تغییر مسیر آن می‌گذرد و حالا در بحبوحه داغ شدن تب انتخاباتی در کشور، رئیس‌کل پیشین بانک مرکزی برای اولین بار از تعلل در فروش اوراق بدهی طی ماه‌های نخست سال ۹۹ برای خنثی‌سازی «افزایش انتظارات تورمی» و بهره‌برداری صحیح از منفی بودن نرخ واقعی بهره پرده برداشت. 

قاعده این بود که سیاستگذاران با مشاهده صعود غیرعادی بازار سهام، به سرعت وارد عمل شوند تا از وضعیتی که نشانه شکل‌گیری حباب و افزایش انتظارات تورمی بود، پیش از گسترش ابعاد آن جلوگیری کنند. در این شرایط دولت می‌توانست به جای پولی‌سازی کسری بودجه، با فروش اوراق بدهی، منابع مالی غیرتورمی تجهیز کند و همزمان با متعادل کردن نرخ بهره، از هجوم غیرمتعارف نقدینگی به بازار سهام، رشد غیرطبیعی قیمت‌ها و طبیعتا سقوط بعدی آن پیشگیری کند. در بیش از ۱۵۰ کشور جهان، عملیات بازار باز، ابزاری است که سیاستگذاران پولی دنیا، برای پیشگیری از اضافه پرش بازارها از آن استفاده می‌کنند.

 

رازگشایی از ابرنوسان بورس

فاطمه اسماعیلی: دقیقا ۱۰ ماه از سقوط بزرگ بورس تهران می‌گذرد؛ ریزشی که بعد از رشدی سریع و پرشتاب در ماه‌های ابتدایی سال ۹۹ واقع شد و در این میان نوسهامدارانی که با توجه به شرایط به وجود آمده در فضای کلان اقتصادی و سیاسی سعی در حفظ ارزش سرمایه خود داشته و در اوج قیمت‌ها روانه این بازار حبابی شده بودند، بیش از دیگران متضرر شدند.

 

حالا پس از گذشت ۱۰ ماه و در بحبوحه تب داغ انتخابات در کشور، عبدالناصر همتی، رئیس کل پیشین بانک مرکزی عنوان کرده که با وجود هشدار به دولت درخصوص رشد غیرمنطقی قیمت سهام و استفاده از فرصت منفی بودن نرخ واقعی بهره، در فروش اوراق تعلل شد و حباب بورس بزرگ و بزرگ‌تر شد. در واقع همتی به این سوال «دنیای‌اقتصاد» که اواسط سال گذشته مطرح کرده بود پاسخ داد: چرا نرخ واقعی بهره در ثلث اول امسال منفی ماند و هیچ بهره‌برداری ایجابی و سلبی از آن نشد؟ پاسخ دقیق به این پرسش می‌تواند راه را برای تکرار بی‌ثباتی اقتصادی مسدود کند. دو سال گذشته برای بورس و سهامدارانش سال‌های عجیبی بود؛ جایی که شاخص کل سهام از اواخر سال ۹۸ رشد پرشتاب خود را شروع کرد. این رشد قیمتی با ورود به سال ۹۹ و تقلای صاحبان سرمایه برای حفظ ارزش پول با توجه به شرایط تورمی کشور جدی‌تر شد. قیمت‌ها رو به صعود بودند و همزمان دولت و رسانه‌ها اقدام به تبلیغات گسترده و تشویق مردم به سرمایه‌گذاری در بازار سهام کردند.

 

این‌گونه بود که شاهد افزایش صدور کدهای معاملاتی آنلاین و ورود عموم مردم به بازار سهام بودیم. افزایش محسوس تقاضا برای سهام که حالا در قیمت‌هایی بالاتر از ارزش ذاتی خود در حال دادوستد بودند، رشد قیمت سهام را سرعت داد. شوق و طمع و بعدها توهم سبب شد شاخص کل بورس در مدتی کوتاه به قله تاریخی و البته غیرقابل تصور دو میلیون و ۷۸ هزار واحد برسد. به این ترتیب در کمتر از پنج ماه، میانگین وزنی قیمت سهام رشد ۳۰۰ درصدی را ثبت کرد و برخی از سهام در همین مدت، سود بیش از ۷۰۰ درصدی را از آن سهامداران خود کردند. اما این بازی ادامه پیدا نکرد و در اوج شیدایی و خوش‌بینی مسیر قیمت‌ها ناگهان تغییر کرد و بازار سهام وارد فاز «تخلیه حباب» شد، تخلیه حبابی که به دلیل محدودیت‌های معاملاتی حالا ۱۰ ماه است به درازا کشیده است.

 

به هر روی سریع‌ترین و بیشترین رشد تاریخ بورس تهران سبب شد تا یکی از فرسایشی‌ترین و بی‌سابقه‌ترین رکودهای تاریخ این بازار رقم بخورد و شاهد خروج قابل‌توجه نقدینگی از این بازار باشیم. اما علت چه بود؟ در ماه‌های ابتدایی سال ۹۹ که صعود قیمت سهام شکلی جدی به خود گرفت، شاهد تعلل سیاستگذاران بودیم.

 

به جرات می‌توان اذعان داشت هر جای دنیا بود سیاستگذاران با مشاهده شرایط به وجود آمده، به سرعت وارد عمل می‌شدند تا از وضعیتی که نه ناشی از رشد بخش واقعی بلکه به موجب افزایش چربی اقتصاد پدید آمده بود، جلوگیری کنند. اما سیاستگذار نخواست به این واقعیت توجه کند که در یک اقتصاد با رشد منفی، سبقت شاخص بورس از رشد اقتصادی اسمی و متورم شدن دارایی‌ها یا علامت حباب است یا نشانه‌ای از افزایش انتظارات تورمی که اگر سریع وارد عمل نشود، بر سر دیگر بازارها نیز آوار خواهد شد. اما وقعی نهاده نشد تا وعده سقوطی غیرقابل اجتناب به فعالان بازار سرمایه داده شود.

 

برای جلوگیری از اتفاقات دو سال گذشته چه کاری باید انجام می‌شد؟ این سوالی است که در ۱۰ ماه گذشته شاید هر شخصی به نوعی مطرح کرده و البته جواب‌های متفاوتی نیز به این سوال داده شده است؟ برخی، اختلافات پیش آمده میان وزارتخانه‌ها درخصوص واگذاری سهام دولتی در قالب ETF را عامل استارت ریزش قیمت‌ها می‌دانستند و برخی دیگر از نقش دولت و اقداماتی که برای کسری بودجه در بازار سهام انجام داد، سخن می‌گفتند، غافل از آنکه ریزش بورس تنها عاقبت رشدی بود که توجیهی نداشت.

 

فرصت‌سوزی سیاستگذار

اردیبهشت سال گذشته زمانی بود که سیاستگذار باید با مشاهده وضعیت به وجود آمده، بلافاصله جلسه اضطراری با اتاق فرمان سیاستگذاری تشکیل می‌داد و نرخ بهره هدف‌گذاری‌شده را متناسب با تغییر انتظارات تورمی اصلاح می‌کرد؛ موضوعی که البته عبدالناصر همتی در گفت‌وگویی به آن اشاره کرد. وی در این خصوص گفت: «بورس آینه تمام‌نما از اقتصاد کشور و فعالیت و بازدهی شرکت‌های تولیدی است.

 

به خاطر حوادث چهارگانه رخ داده در اواخر سال ۹۸ یعنی افزایش نرخ بنزین، قرار گرفتن در لیست سیاه FATF، شیوع کرونا و محدودشدن درآمدهای ارزی با تشدید فشار حداکثری تحریم‌ها و رفتن ۱۲ بانک باقی‌مانده به لیست تحریمی آمریکا، انتظارات تورمی به شدت افزایش یافت. بسیاری با اصرار به احتمال بالای رسیدن نرخ دلار به ۴۰ هزار تومان و بیشتر، انتظارات در بازار سهام برای تطبیق قیمت‌ها با این ارز را افزایش دادند. همزمان شیوع کرونا و تعطیلی گسترده کسب‌وکارها باعث شد تا تسهیلات‌دهی متوقف شده و ۷۰ هزار میلیارد تومان منابع مازاد در بانک‌ها ایجاد شود. از این رو پیگیری شد تا دولت با توجه به کسری بودجه ۹۹، سریعا اقدام به فروش اوراق کند تا بتواند منابع مازاد را جذب کند.

 

اما تعلل شد و نرخ سود بین‌ بانکی به شدت کاهش یافت و همین امر سبب شد تا سهام با سرعت بالایی رشد کنند.»

 

این اولین بار بود که از سوی رئیس کل وقت بانک مرکزی عنوان شد با وجود هشدار به دولت و وزارت اقتصاد درخصوص رشد قیمت سهام در بورس، اما تعلل در فروش اوراق زمینه را برای این ابر نوسان صعودی فراهم کرد و در نهایت به سقوطی پر مقدار انجامید. البته اظهارات همتی واکنش وزیر اقتصاد را نیز به دنبال داشت. دژپسند با انتقاد به بانک مرکزی عنوان کرد: «سوء مدیریت در مدیریت نرخ بهره بین بانکی در سال گذشته باعث ریزش بازار سهام شد. اگر نوسانات نرخ بهره بین بانکی با سو مدیریت مواجه نمی‌شد، چشم‌انداز مثبت روند رو به رشد بازار سهام به گونه‌ای بود که می‌توانستیم حتی به بانک مرکزی در هدایت نقدینگی کمک کنیم، چنانچه در مهر و آبان این اتفاق افتاد.»

 

متهم پنهان

عدم بهره‌برداری ایجابی و سلبی از فرصت منفی بودن نرخ بهره واقعی برای تامین مالی غیرتورمی را می‌توان اصلی‌ترین متهم شرایط به وجود آمده در بازار سهام و ابرنوسان قیمت‌ها عنوان کرد. در کشوری مانند ایران که از طرفی نسبت بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی بسیار پایین‌تر از عرف جهانی است و از سوی دیگر، دولت با کسری بودجه بالایی مواجه است، این وضعیت یک فرصت طلایی بود که می‌توانست منابع غیرتورمی برای دولت تجهیز کند.

 

در واقع بهره‌برداری ایجابی از فرصت به وجود آمده می‌توانست این باشد که دولت به جای پولی‌سازی کسری بودجه با فروش اوراق از فرصت نرخ بهره منفی حداکثر منابع غیر تورمی را تامین کند و همزمان با بهره‌برداری سلبی، از طریق فروش اوراق و متعادل کردن نرخ بهره، از هجوم غیرمتعارف نقدینگی به بازار سهام و رشد غیرطبیعی و طبیعتا سقوط بعدی آن پیشگیری کند. ضمن آنکه دو موتور تورم‌ساز یعنی پولی شدن کسری بودجه و تحریک درونزای نقدینگی از طریق اضافه‌پرش بورس را خاموش کند. اما نه تنها این دو موتور خاموش نشد، بلکه با آغاز سقوط بورس، موتورهای پولی و تورم‌ساز دیگری برای جلوگیری از سقوط بورس روشن شد.

 

چه باید می‌شد؟

یکی از مهم‌ترین دلایلی که باعث جهش بازارها به ویژه سهام در یک سال اخیر شد، شتاب گرفتن موتور نقدینگی بود. در این میان رشد بیشتر سهم بخش سیال آن یعنی پول نسبت به بخش غیرسیال (شبه پول) اثر تخریبی مضاعف آن را در پی داشت. در صورتی که دولت‌ها تعادل دخل و خرج را رعایت نکرده و کسری خود را به خزانه بانک مرکزی تحمیل کرده و به عبارتی خلق پول کنند، موتور نقدینگی روشن شده و به‌دنبال آن قطعا شاهد جهش سریالی بازارها خواهیم بود. اتفاقی که رخ داد و همه بازارها تحت‌تاثیر این موتور تورم‌ساز دچار شوک قیمتی شدند. تنها کاری که می‌توان کرد این است که با اثرگذاری سیاستی روی ترکیب پول و شبه پول، ظهور کامل تبعات رشد نقدینگی را به تاخیر انداخت.

 

عملیات بازار باز یکی از ابزارهای سیاست پولی است که برای مدیریت نرخ سود استفاده می‌شود. وقتی بانک مرکزی قصد دارد نرخ تورم را مدیریت کند از طریق قیمت پول این کار را انجام می‌دهد. در واقع یکی از ابزارهای تنظیم قبض و بسط پول در یک اقتصاد عملیات بازار است. عملیات بازار باز در بازار بین بانکی و با حضور بانک‌ها و موسسات غیربانکی و بانک مرکزی اجرا می‌شود. اگر در بازار بین بانکی منابع کم باشد، باعث افزایش نرخ در بازار می‌شود و اگر منابع در این بازار زیاد باشد، منابع مازاد باعث کاهش نرخ سود بازار بین بانکی خواهد شد.

 

در این زمینه بانک مرکزی با دو ابزار که در اختیار دارد می‌تواند نرخ سود را کنترل کند: اول خرید و فروش اوراق دولت به صورت قطعی و دوم خرید و فروش این اوراق به صورت بازخرید. در این راستا اگر بازار با کمبود منابع مواجه باشد بانک مرکزی اوراق بهادار دولتی یا اوراق بدهی را از بانک‌ها خریداری می‌کند و پول در اختیار آنها قرار می‌دهد و با تزریق منابع نرخ را در حالت افزایش مدیریت کرده و پس از آن یا کاهش می‌دهد یا تثبیت می‌کند یا همین روند را معکوس طی می‌کند. در صورت وجود مازاد منابع بانک‌ها (یعنی اتفاقی که به گفته همتی در اوایل سال ۹۹ رخ داد) بانک مرکزی باید سریعا اقدام به فروش اوراق کند و نقدینگی را جمع‌آوری کند.

 

همان‌طور که اشاره شد خرید و فروش اوراق وظیفه بانک مرکزی است اما به دلیل نبود اوراق پیشین در دست بانک مرکزی برای فروش، لازم بود دولت این وظیفه خطیر را بر عهده می‌گرفت و بعدها در زمانی که اقتصاد به نقدینگی نیاز داشت، بانک مرکزی با خرید اوراق مذکور و تزریق نقدینگی به بازار می‌توانست شرایط را مدیریت کند. اما این مهم به تاخیر افتاد و نتیجه آن سرازیر شدن نقدینگی به بازار سهام و صعود حبابی قیمت‌ها بود. از این رو اگر از فرصت به وجود آمده یعنی منفی بودن نرخ واقعی بهره برای تامین مالی غیرتورمی استفاده می‌شد، نرخ بهره به سرعت متعادل می‌شد. در صورت متعادل شدن نرخ بهره نه خبری از ابرنوسان صعودی قیمت‌ها در بازار سهام بود و نه طبیعتا سهامداران با ریزشی ۱۰ ماهه در این بازار و آب رفتن دارایی خود مواجه می‌شدند.

 

 بورس‌بازان در دو‌راهی فرار یا قرار؟ 

 معاملات بورس تهران در هفته گذشته کم‌نوسان دنبال شد. در حالی که روزهای دوشنبه و سه‌شنبه معاملات در مسیر صعود در حال انجام بود، در آخرین روز هفته باز هم عرضه بر تقاضای سهام پیشی گرفت. در نهایت نماگر اصلی بازار سهام با بازدهی ۲۸/ ۰ درصدی مواجه شد که نسبت به هفته ماقبل از کاهش محسوس تقاضا حکایت داشت.

 

فضای ایجاد شده در بازار یک دو قطبی را نشان می‌دهد. از یک سو بسیاری معتقدند قیمت‌ها پس از یک اصلاح قابل‌توجه حالا به سطوحی رسیده‌اند که تعادل در بازار در حال برقراری است. با این نگاه تقاضا کم کم شکل می‌گیرد و به آینده بورس می‌توان امیدوار بود. از سوی دیگر ترس و نگرانی هنوز هم در بازار وجود دارد و به دنبال هر موج صعودی که ایجاد می‌شود، معامله‌گرانی از فرصت خروج از بازار استفاده می‌کنند این امر ریسک و جسارت تقاضا را از سهامداران سلب کرده است و مانع تداوم روند صعودی شاخص سهام می‌شود. شاید همین موضوع دلیل افت ارزش معاملات در هفته گذشته و کاهش فشار فروش دو سمت خرید و فروش سهام بوده است.

 

 بورس‌بازان,اخباراقتصادی ,خبرهای اقتصادی
 
 بورس‌بازان,اخباراقتصادی ,خبرهای اقتصادی
 

اما کفه کدام نگاه در بازار سنگین‌تر است؟

پاسخ به این سوال با ابهاماتی که در بازار وجود دارد، البته بسیار دشوار است. تخمین نگاه غالب بورس‌بازان با این میزان جمعیت فعال در بازار سهام کار راحتی نیست. اما به هر ترتیب نتایج نظرسنجی‌های «دنیای‌اقتصاد» در سه هفته اخیر شاید بتواند تخمینی از فضای موجود در بازار باشد. تحلیلگران در دو هفته گذشته روند صعودی برای بازار پیش‌بینی کردند. پیش‌بینی‌ای که در هفته دوم خرداد به حقیقت پیوست اما در هفته سوم که البته نیمه تعطیل بود با نوسان اندک شاخص سهام همراه بود.

 

در هفته جاری نیز نگاه غالب تحلیلگران تداوم روند صعودی در بازار است به طوری که 69 درصد از کارشناسان حاضر در نظرسنجی روند شاخص کل در هفته جاری را صعودی پیش‌بینی می‌کنند و 31 درصد در انتظار نوسان اندک قیمت‌ها هستند. هیچ تحلیلگری انتظار نزول شاخص سهام در هفته جاری را ندارد. این نگاه در بین سهامداران نیز با وحدت کمتری وجود دارد. بر این اساس هر چند در نظرسنجی هفته جاری عمده سهامداران معتقدند شاخص کل در مسیر صعودی حرکت خواهد کرد با این حال عده‌ای نیز پیش‌بینی می‌کردند نماگر سهام در مسیر نزولی حرکت کند.

 

این امر شاید نشان‌دهنده این باشد که بر اساس منطق و بر اساس تحلیل و داده‌هایی که تحلیلگران با آن سروکار دارند، دلیل خاصی برای ریزش بازار وجود ندارد. اما در عمل ترس و هراس در تقابل با تحلیل مختصات پیشروی معاملات را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

 

بازار به کدام سو می‌رود؟

در هفته جاری بخش عمده‌ای از فعالان بازار سهام در انتظار تداوم روند بازار در مسیر صعودی هستند. دو نگاه کاملا متضاد در بین این افراد مشاهده می‌شود. از نگاه برخی از این افراد بازار در حال حرکت به سوی تعادل است و به تدریج شاهد افزایش خرید در بازار خواهیم بود. به اعتقاد این افراد اخبار از ناحیه مذاکرات هسته‌ای مساعد ارزیابی می‌شود و بر این اساس می‌توان نسبت به بهبود وضعیت سهام امیدوار بود. در تازه‌ترین اخبار دولت آمریکا برخی تحریم‌ها را کاهش داده است که این امر در بهبود فضای اقتصاد کشور و صادرات و واردات اثر‌گذار خواهد بود.

 

از نگاه این دسته با ایجاد توافق فضای کسب‌وکار و صنایع بهبود می‌یابد و بورس خود را احیا خواهد کرد. در مقابل برخی افراد احتمال ایجاد توافق را بعد از انتخابات کم می‌دانند و معتقدند احتمال ایجاد انتظارات تورمی پس از انتخابات در اقتصاد بالا است و در این فضا بورس با صعود مواجه خواهد شد. این دو نگاه متفاوت به نتیجه مذاکرات هسته‌ای اما در نهایت در منطق این دسته از تحلیلگران موجب صعود قیمت سهام خواهد شد. از طرفی کاهش نرخ سود بانکی و اصلاح قابل‌توجه سهام احتمال افزایش فروش را تخفیف داده است. در این میان دسته‌ای از فعالان بازار سهام در فضای کنونی ایجاد شده در معاملات معتقدند روند بازار کم‌نوسان خواهد بود. به اعتقاد این افراد ابهامات از ناحیه مذاکرات هسته‌ای و انتخابات بالا است. این ابهامات مانع از این می‌شود که افراد تصمیم قاطع برای خرید و فروش سهام داشته باشند. نظاره‌گری استراتژی غالب سهامداران از نگاه این عده از افراد است.

 

این نگاه بعد از روند صعودی بیشترین فراگیری را در بین اهالی بازار دارد. نگاه کمتر فراگیر در بازار سهام پیش‌بینی روند نزولی برای شاخص سهام است‌.طی سه روز معاملاتی اخیر تفاوت دیدگاه‌ها نسبت به عملی شدن یا نشدن توافق هسته‌ای در بازار سهام کاملا مشهود بود. یک دسته افرادی که با دادن وزن بیشتر به شکل‌گیری تورم در دولت بعدی در سمت خرید فعال شدند و دسته دیگر فروشندگانی که با اعتقاد به تاثیر زیاد احیای برجام بر نزول قیمت دلار در سمت فروش حاضر شدند و استراتژی خروج از بازار را پیش گرفتند.

 

 دنیای‌اقتصاد 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------