کرونا؛ مواجهه بشر با جهل خود
- مجموعه: اخبار بین الملل
- تاریخ انتشار : سه شنبه, 26 فروردين 1399 09:16
ویروس کرونا چندماهی است که خود را به همه حوزهها تحمیل کرده و بسیاری از متخصصان حوزههای مختلف را نیز درگیر خود کرده است. پیامدهای فراگیری این بیماری جهان را به گونهای تغییر داده که تاکنون سابقه نداشته است. سیل، زلزله و جنگ که تاکنون از حوادث فراگیر جهان بودهاند، هیچ گاه به صورت همزمان همه جهان را دربر نگرفتهاند، اما شیوع ویروس کرونا آن را به مساله اصلی همه افراد و کشورهای جهان تبدیل کرده است.
این موضوع نیز به مانند موضوعات بنیادی بشر امروز توجه فلاسفه را نیز به خود جلب کرده است.
«یورگن هابرماس» فیلسوف آلمانی و نظریهپرداز اجتماعی معاصر و وارث مکتب فرانکفورت، نیز به این موضوع واکنش نشان داده و گفته است که کرونا جهل ما را به ما یادآور شده است.
او اخیرا گفتوگویی اختصاصی با روزنامه «فرانکفورتر روندشاو» داشته که در آن وضعیت جهان عصر کرونا را تحلیل کرده است. خلاصهای از این گفتوگو که سایت انتخاب منتشر کرده در ادامه ارائه میشود:
کرونا؛ ناامنی اگزیستانسیالیستی
فقط میتوانم بگویم که این روزها چه چیزی در ذهنم میگذرد. جوامع پیچیده ما دائماً با ناامنیهای بزرگی روبهرو میشود، البته تا امروز اینها عموما بهصورت محلی به نحوی رخ داده که دولتها به تنهایی قادر به کنترل آن میبودند. در مقابل، امروز این ناامنی اگزیستانسیالیستی یا وجودی است که همزمان در سطح جهانی ذهن افراد و رسانهها را درگیر کرده است.
هرگز این آگاهی را نسبت به جهلمان نداشتیم
همه از خطرات احتمالی آگاه هستند، چرا که تنها راه مبارزه با این همهگیری قرنطینه کردن خود است، بنابراین مردم چون خودشان مجبور به رعایت یکسری نکات برای در امان ماندن از بیماری هستند طبیعتا تبعات اقتصادی و اجتماعی آن را هم بیشتر لمس میکنند. در این رابطه البته آگاهیها همچنان محدود است، در حال حاضر هیچ متخصصی وجود ندارد که بتواند با اطمینان پیامدها را به شکل کامل پیشبینی کند. کارشناسان علوم اقتصادی و اجتماعی باید از پیشبینیهای غیر دقیق و نادرست خودداری کنند. در حال حاضر تنها یک چیز را میتوان گفت و آن اینکه: هیچگاه تا به امروز ما چنین آگاهی نسبت به جهل و اجبارمان در شرایط زندگی تحت شرایط نامعلوم نداشتهایم.
برابری در بحران کرونا خودش را نشان داده
من به عنوان یک فیلسوف، به آنچه که میتوانیم از گفتمان بین اعتقاد و دانش بیاموزیم، علاقه دارم. بنابراین مسئله رابطه اخلاق و انتظار اخلاق بین کانت و هگل مباحث زیادی را به خود اختصاص میدهد. برای این مشکل بررسی همزمان سکولاریسم و رادیکالیسم هسته جهانی عشق مسیحی لازم است. موضوع مورد اشاره من روند ترجمه مفهومی مطالب اصلی سنت دینی است، در این مورد، بررسی ابعاد متافیزیکی این ایده است که همه مؤمنان یک جامعه جهانی برادر هستند و هر یک از افراد با توجه به این نکته رفتار میکنند. همانطور که امروز در بحران کرونا این برابری برای همه موضوعی بیاهمیت نیست.
نجات هر انسان باید در اولویت مطلق باشد
در جریان بحران کنونی، در برخی کشورها سیاستمدارانی دیده میشوند که نمیتوانند استراتژی خود را مبنای این اصل قرار دهند که تلاش دولت برای نجات زندگی هر انسانی باید در اولویت مطلق نسبت به جبران ضرر اقتصادی قرار داشته باشد. هزینههایی که هدف دولتها برای عدم تعطیلی اقتصاد میتواند داشته باشد چندان هم اندک نیست. اگر دولت به دنبال دستیابی سریع به ایمنی گلهای در کل مردم باشد و آن گاه مجدداً این بیماری همهگیر شود، خطر اجتنابناپذیر آن فروپاشی قابل پیشبینی سیستم بهداشت و درمان و کشته شدن تعداد بیشتری از افراد است. داستان من همچنین به پیش زمینه اخلاقی-فلسفی استراتژیهای فعلی در مقابله با این بحرانها توجه میکند.
فاصلهام را با نیچه حفظ میکنم
هر نوجوانی که مستعد ادبیات باشد، نیچه را با صدای بلند رد میکند و من نیز چنین خواهم کرد. اما پس از جنگ، نیچه که به عنوان فیلسوف دولتی در دوره نازی با تفسیر داروینیست اجتماعی خود از اراده به عنوان قدرت تجلیل کرده بود. حتی بعد از آشنایی بهتر با دیدگاههای فرانسوی وی، فاصله خود را از این نویسنده حفظ کردم، البته به جز عقاید معرفتشناختی او که همیشه به آن توجه داشتهام. همچنین به دلایل واقعی من به سلسلهشناسی مسیحیت، حتی به عنوان غذایی برای اندیشه، قانع نیستم. من در واقع فقط به یک جنبه خاص از تاریخ تأثیرگذاری او علاقهمندم، که آن هم نمیتواند در محدوده زمانی پروژه من جای بگیرد، در کل این تمایل مهلک برخی از فلاسفه به تصدیق، تا حدودی، تجربیات دینی را به روش زیباییشناسی سرکوب کرد.
چرا الحاد تودهای را به کار میبرم؟
با اصطلاح جامعهشناختی الحاد تودهای، من میخواهم فقط به جنبه کمی از قدرت تضعیف شده کلیساها اشاره کنم، موضوعی که امروزه به ویژه در جوامع غربی و اروپای مرکزی شاهد آن هستیم. با این حال، آنها نگرشی را تضعیف میكنند كه من خودم آن عبارت انتقادی را سكولاریستی مینامم.
همدلی