همه رسوایی های «سعید مرتضوی»/ مرتضوی برای همکاری با زنجانی از نهاد ریاستجمهوری دستور گرفت
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : شنبه, 30 آذر 1392 07:49
اخبار سیاسی - از دادگاه مطبوعات تا تحقیق و تفحص مجلس
همه ماجراهای «سعید مرتضوی»
«وضعیت زندان بد است از سرما دیشب نخوابیدم، دندانم آبسه کرده و نگذاشتند به پزشکم مراجعه کنم.» «مرتضوی»: «پس چگونه این همه حرف میزنید. شما که خیلی قشنگ حرف میزنید... خلاصه کنید من به فکر دندان شما هستم!» (بخشی از یک مکالمهای در آبانماه 78 بین رییس شعبه 1410 یا همان دادگاه معروف مطبوعات و سردبیر یک روزنامه توقیفشده.)
قاضی کمسنوسالی که با لهجه غلیظ یزدی صحبت میکرد و تازه چندسالی بود به پایتخت منتقل شده بود را تا پیش از سال 78 کسی نمیشناخت اما از وقتی مدیرانمسوول روزنامهها و روزنامهنگاران کمکم سروکارشان به آن شعبه افتاد، نام «سعید مرتضوی» هم بر سرزبانها افتاد.
توقیف 120روزنامه و نشریه، کارنامه مطبوعاتی قاضی «مرتضوی» است. «سعید مرتضوی» برای توقیف یک اصل داشت که ترجیعبند همه احکام توقیفش بود و آن هم قانون مصوب سال 39 در پیشگیری از ارتکاب جرم بود؛ مثلا در نامهای به وزیر ارشاد نوشت: «با عنایت به عدمتوجه مدیرمسوول روزنامه «ملتما» به تذکرات و نصایح مسوولان نظام و عدماعتنا به اقدامات پیشگیرانه دادگستری درخصوص سایر نشریات متخلف به حکم وظیفه قانونی در پیشگیری از اقدامات مجرمانه در جهت بحرانسازی و ناامنکردن فضای مطبوعات کشور قرار توقیف موقت روزنامه ملت صادر شد.» «مرتضوی» اما تنها روزنامه توقیف نمیکرد، بسیاری از مدیرانمسوول، سردبیران و روزنامهنگاران سروکارشان با مرتضوی افتاد و با احکام حبس و جزای نقدی و محرومیتهای کاری روبهرو شدند.
محاکمه سهنفر از مدیران شرکت جامعه روز، سردبیر روزنامه «نشاط» و مدیرمسوول روزنامه «نوروز» آن سالها جنجالساز شد. جلسات دادگاه، گاه بسیار طولانی میشد، مثلا دادگاه مدیرمسوول «نوروز» بیش از هشتجلسه طول کشید و روزنامهها مفصل به آن پرداختند. یکبار هم که دادگاه یک سردبیر هشتساعت طول کشیده بود «مرتضوی» از اتاقش بیرون آمد و به خبرنگاران گفت: «آقایان و خانمهای خبرنگار معطل نشوند تا هفتشب کار داریم خبر را بعد میدهیم.»
در شکواییه برخی خانواده زندانیان مطبوعاتی از او، به حذف ملاقات به مدت سهماه، قطع تماس تلفنی بیش از چهارماه اشاره شده بود. خانوادهها معتقد بودند حتی بعد از دستور ویژه آیتالله «شاهرودی» درخصوص این زندانیان، «سعید مرتضوی» حاضر به تمکین نشده است.
در آن سالهای آخر دهه 70 و اوایل 80 «مرتضوی» هرچه به مطبوعات مرتبط بود را رصد میکرد. حتی قانون مطبوعات و طرح تشکیل هیاتمنصفه در مجلس را هم دنبال میکرد. او سال 80 نامهای به کمیسیون امنیت ملی مجلس نوشت و با طرح هفت اشکال به آن خواستار استرداد طرح مجلس شده بود.
او به هرچیزی که به مطبوعات مربوط بود ورود میکرد، مثلا سال 79 که به علت توقیف چند روزنامه، روزنامه «مشارکت» شمارگان خود را افزایش داد و در دو نوبت منتشر شد «مرتضوی» تذکر داد که روزنامه از آییننامه اجرایی قانون مطبوعات تخلف کرده است.
این درحالی بود که معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد چاپ دوم را بلامانع اعلام کرد و گفت: «اعلام تخلف اداری از ماده یک آییننامه اجرایی قانون مطبوعات برعهده هیات نظارت بر مطبوعات است.» در آن سالها «مرتضوی» حتی نمایندگان مجلس را هم احضار میکرد اگرچه بعدا گفت که این احضارها ربطی به سمت نمایندگیشان ندارد.
شیوههای مرتضوی
آنها که سروکارشان با قاضی سابق افتاده همگی متفقالقولند که او شیوههای خاص خودش را در برخورد با مخاطب دارد. این مخاطب میتواند هرکسی باشد یک متهم یا هر شخص دیگری.
نمونهاش تجربه «محمدصادق جوادیحصار» مدیرمسوول روزنامه توس و «محمدحسین خوشوقت» مدیرکل مطبوعات خارجی وزارت ارشاد دولت اصلاحات است که در زمان خود رسانهای شد. تیر 77 «آیتالله یزدی»، رییس وقت قوهقضاییه در نمازجمعه سخنرانی ایراد میکند و متعاقب آن روز شنبه بعد از آن «سعید مرتضوی» دستور توقیف روزنامه توس را صادر میکند.
دو روز بعد اما قوهقضاییه دستور به لغو توقیف میدهد. «جوادی حصار» که برای دریافت حکم لغو توقیف به دادگستری مراجعه میکند اما خود را در برابر دادگاهی دونفره میبیند که قاضی و شاکیاش خود «سعید مرتضوی» است. «سعید مرتضوی» به او میگوید: «چیزی نیست برای این است که من مستمسکی برای لغو دستور خودم داشته باشم.»
«مرتضوی» سال 82 به مقام دادستانی تهران رسید. آن سالها در مقایسه با سالهای قبل و بعد، به نوعی سالهای کمخبری «مرتضوی» محسوب میشود. به جز یک مورد که باز نام او را بر زبانها انداخت؛ قضیه مرگ «زهرا کاظمی» خبرنگار کانادایی ایرانیالاصل که در مسافرت به ایران به جرم عکسبرداری حین تجمع برخی از خانوادههای زندانیان در مقابل زندان اوین، بازداشت شد.
اما آنچه باز پای «مرتضوی» را به این قضیه باز کرد، گزارش وزارت اطلاعات وقت بود که تاکید میکرد: «روند رسیدگی به پرونده «زهرا کاظمی» و متهمشدن دو مامور اطلاعاتی از سوی دادستانی تهران انحرافی است.»
از سوی دیگر بخشی از روایتی که در گزارش کمیته بررسی و تحقیق مجلس ششم آمد و در صحن علنی قرائت شد، پای قاضی سابق را به میان کشیده بود.
در این گزارش آمده بود: «دادستان تهران «خوشوقت» مدیرکل مطبوعات خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را ساعتها احضار و بدون اطلاع وزیر فرهنگ مجبور به مصاحبه با خبرگزاری جمهوریاسلامی میکند و از او میخواهد که علت فوت متهمه را «سکته مغزی» اعلام کند.
«مرتضوی» در پاسخ؛ برای مجلس جوابیه میفرستد و میگوید که مصاحبه، خواست خود «خوشوقت» بوده که برای دریافت اطلاعات و سوابق «زهرا کاظمی» و اینکه مطمئن شود وزارت اطلاعات او را تایید نکرده بوده به دادسرا مراجعه کرده است.» این پاسخ با واکنش «خوشوقت» روبهرو میشود و درجوابیهای برای مجلس پاسخ «مرتضوی» را میدهد با این جمله که «دادستان تهران به گونهای شگفتآور درخواست کرد آنچه او میگوید بنویسم.»
«خوشوقت» با اشاره به دودیداری که با دادستان سابق داشته، مینویسد «مرتضوی» در یکی از دیدارها او را متهم میکند که به یک جاسوس مجوز داده و اینکه «شما متهم به معاونت در جرم هستید.» در نهایت اینکه مرتضوی به خوشوقت میگوید که قاضی پرونده قصد بازداشت او را داشته اما «مرتضوی» مانع شده است.
«خوشوقت» در ادامه با اشاره به دیدار دوم خود با «مرتضوی» مینویسد: «در این دیدار آقای مرتضوی ابتدا به اینجانب خبر داد که خانم زهرا کاظمی فوت کرده است. ضمن اظهارتاسف به ایشان گفتم: خبرگزاری جمهوریاسلامی طی درخواست مصاحبهای، راجع به چهار موضوع سوال کرده و من به آنها پاسخ داده و آماده ارسال متن مصاحبه برای تایید مسوولین ذیربط بودم که شما مرا فراخواندید.
دادستان محترم تهران، درخواست کرد تا متن را ببیند. پس از مطالعه آن، بهگونهای شگفتیآور درخواست کرد تا آنچه او میگوید، بنویسم! در پاسخ به او گفتم که اگر علاوه بر خبر درگذشت، اطلاعات جدیدی از خانم زهرا کاظمی دارد بگوید، تا خود، آنگونه که صلاح میدانم نگارش کنم.
ایشان موارد متعددی را از جمله «اظهار کسالت مشارالیها نزد بازجویان وزارت اطلاعات«، و «فوت به علت سکته مغزی» را مطرح کرد تا پس از تنظیم متن مصاحبه از سوی اینجانب و هماهنگی نهایی با وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختیار «ایرنا» قرار گیرد.»
سوالات کنکور و پالیزدار
نکته جالبی است که هر بار مجلس این سالها برای تحقیقوتفحص به جایی یا موضوعی ورود کرده به نوعی پای«مرتضوی» هم در میان بوده است. درگزارش هیات تحقیق و تفحص مجلس هفتم از قوهقضاییه در سال ۱۳۸۷ هم باز پای او به میان کشیده شد.
خبرگزاری «فارس» متن بیانیه اعضای هیات تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضاییه را منتشر کرده بود که در آن اقدامات «سعید مرتضوی» دادستان وقت تهران در پرونده فروش سوالات کنکور «انتحار قضایی» توصیف شده بود. «زاکانی» نماینده تهران و یکی از اعضای این هیات، «مرتضوی» را متهم کرد که با از بینبردن آثار جرم و مفقودکردن پروندههای فروش سوالات کنکور از سراسر کشور موجب «کورکردن سرنخهای مربوط به پرونده فروش سوالات کنکور» شده است.
۲۰۸نماینده مجلس هفتم نیز در نامهای به «محمود هاشمیشاهرودی»، رییس قوهقضاییه، خواستار تشکیل دادگاهی صالح، بیطرف و علنی برای رسیدگی به اتهامات «سعید مرتضوی»، دادستان تهران شدند. بسیاری معتقد بودند که بازداشت «پالیزدار» هم بهنوعی به این پرونده مرتبط بوده است چراکه او وقتی دستگیر شد که یکسالی از آغاز سخنرانیهای افشاگرانهاش در دانشگاهها میگذشت و کسی کاری به او نداشت اما درست بعد از انتشار این گزارش بود که توسط دادستان تهران، یعنی «مرتضوی» بازداشت شد.
«سعید مرتضوی» در نامهای که در رسانهها بازتاب گستردهای داشت، نوشت: «آقای علیرضا زاکانی احضار برخی اعضای هیات تحقیق و تفحص از قوهقضاییه بهدلیل ارتکاب تخلفات خارج از مسوولیت نمایندگی و سایر مرتبطین نگرانی فاحشی پیدا نموده و حالت اعتدال روانی خود را از دست داده است.» اما «زاکانی» گفت در مورد نقش «مرتضوی» برای ایجاد اخلال در پرونده فروش سوالات کنکور مدارکی را در اختیار دارد.
آغاز پایان
هیچیک از این رخدادها اما خللی در موقعیت «مرتضوی» ایجاد نکرد مگر ماجرای بازداشتگاهی در جنوب پایتخت. دومینو بداقبالی او در اصل از تابستان 88 یکبهیک شروع به افتادن کرد. مرداد 89 اعلام شد که حکم تعلیق سهمقام قضایی مرتبط با تخلفات و جنایات سال88 و مرگ سهمتهم بازداشتگاه کهریزک صادر و به آنان ابلاغ شده است.
«سعید مرتضوی» یکی از این قضات بود. سازمان قضایی نیروهای مسلح پیشتر در گزارش خود از آمریت و مشارکت در گزارش خلاف واقع در خصوص علت و نحوه درگذشت سهنفر متهم بازداشتی خبر داده بود. منظور از گزارش خلاف واقع، گزارشی بود که علت مرگ این سهنفر را بیماری مننژیت اعلام کرده بود.
در گزارش کمیته ویژه مجلس برای پیگیری حوادث بعد از انتخابات آمده بود: «در جلسه وقت کمیته با دادستان وقت انقلاب تهران یعنی «سعید مرتضوی» روز ششم مردادماه، او علت مرگ سهنفر را بر اساس بررسیهای انجامشده از سوی پزشکیقانونی مننژیت اعلام کرده و بازداشتگاه کهریزک را مناسب و استاندارد دانسته و فقدان ظرفیت اوین را اصلیترین علت انتقال بازداشتشدگان به کهریزک دانست.
مجلس اما در ادامه گزارش خود نوشته بود که مسوولان اوین در جلسهای اذعان کردند انتقال بازداشتشدگان به بهانه فقدان جا و ظرفیت زندان اوین مطلب صحیحی نیست. گزارش مجلس نشان میداد که زندانیان بازداشتشده برخلاف ادعای «مرتضوی» از مساحت کم، عدم وجود تهویه، فقدان آب و غذای مناسب و شنیدن فحشهای رکیک و کلاغپررفتن و ضربوشتم و همجواری با اراذلواوباش و تحقیرشدن شکایت داشتهاند.
همینطور در این گزارش به نامهای اشاره شده بود که فرماندهی «ناجا»ی تهران بزرگ اسفند87 به دادستان وقت تهران نوشته است و در آن با اشاره به اینکه دادسراها بیرویه هر نوع متهمی را به کهریزک اعزام میکنند، از دادستان خواسته بود ابلاغ کند که مانند قبل فقط متهمان اراذل و اوباش و مجرمان خطرناک را اعزام کند.
در نهایت دونماینده مجلس یعنی «زهره الهیان» و «علیرضا زاکانی»همان زمان گفتند که «مرتضوی» از دستور رهبری تمرد کرده است. به گفته آنها درحالی که 20تیر رهبری دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک را میدهد و خبر از طریق «سعید جلیلی» به «مرتضوی» میرسد، اما بازداشتگاه مردادماه تعطیل میشود.
بختآزمایی در دولت
«مرتضوی» در پاسخ به گزارش کمیته، جوابیه مفصلی به گزارش مجلس داد، گرچه آن زمان او تصورش را هم نمیکرد که تازه ابتدای راه است، بهویژه که از سوی «احمدینژاد» هم به ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز رسیده بود.
او اگر از یک قوه اخراج شده و قوه دیگر هم او را در مظان اتهام قرار داده بود، اما قوهمجریه بهشدت حامیاش بود.
پس در پاسخ به مجلس نوشت: «عمده مدتی که 147نفر از متهمان آشوب های 18تیر در کهریزک بهسر میبردند، اینجانب در مرخصی بودم و این مرخصی بهلحاظ اینکه مربوط به ایام دفاع از رساله دکتری است از پنجماه قبل تنظیم و تاریخ دفاع از سوی دانشگاه اعلام شده بود بنابراین باتوجه به اینکه اینجانب در ششماه قبل از این تاریخ بهلحاظ ضرورت کاری و زمانی از مرخصی برای هیچ موضوعی استفاده نکرده بودم، این چند روز در محل کار نبوده و در مرخصی بهسر میبردم بنابراین انتساب مطالب مورد اشاره برخی رسانهها به فردی که در ایام مذکور در مرخصی بوده، اشتباهی است که از روی غرضورزی طراحی میگردد.»
مرتضوی اضافه کرده بود: «در جلسه صبح روز جمعه کمیته سیاسی امنیتی شورایعالی امنیت ملی و طرح موضوع در جلسه با معاون امنیت دادسرای تهران و قاضی رسیدگیکننده تماس گرفته و تاکید کردم که اگر افراد تحصیلکرده یا دانشجو بین بازداشتشدگان باشند به هیچوجه به کهریزک اعزام نشوند.»
این درحالی است که اخیرا سردار «احمدی مقدم» فرمانده نیروی انتظامی اعلام کرده است: «آقای مرتضوی اصرار داشت افراد دستگیرشده به کهریزک منتقل شوند. من مخالفتم را به صراحت اعلام کردم و گفتم آنجا نهتنها جا نداریم، بلکه آن مکان جای خطرناکی است.
اما مرتضوی اصرار داشت که این افراد دستگیرشده چاقو، قمه و زنجیر داشتهاند و از همین حیث اراذلواوباش محسوب میشوند که من در آن جلسه عنوان کردم ضبط کنید و بنویسید که من مخالف هستم و مخالفت ناجا نیز ثبت شد.»
همه اینها اما برای «مرتضوی» مصونیت نخرید. اسفند 91 اعلام شد دادگاه کیفری استان رسیدگی به اتهامات سه قاضی تعلیقی یعنی «مرتضوی»، «حداد» و «حیدریفر» را آغاز میکند.
در کیفرخواست اتهام «مرتضوی» معاونت در «قتل»، «مشارکت در بازداشت غیرقانونی» و «معاونت در تنظیم گزارش خلاف واقع» از طریق امر یا ترغیب ماموران مربوطه به تنظیم گزارش خطاب به خود اعلام شده بود. دادگاه 11جلسه به طول انجامید. هفتشاهد به دادگاه فراخوانده شدند و حکم بدوی صادر شد اما با اعتراض خانوادههای شاکیان و خود متهمان به دیوانعالی کشور رفت.
از تامیناجتماعی تا تامیناجتماعی
اسفند90 یعنی یکسال قبل از آغاز دادگاه کهریزک اعلام شد «سعید مرتضوی» بعد از ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز حالا به ریاست صندوق تامیناجتماعی منصوب شده است. مجلس اما به این اقدام دولت اعتراض کرد و وقتی دولت را در حمایت از «مرتضوی» مصر دید، درصدد استیضاح وزیر کار، رفاه و تامیناجتماعی، فردی که حکم «مرتضوی» را زده بود؛ برآمد.
در طرح استیضاح آمده بود: «این انتصاب برخلاف مصالح کشور است. او در سمت قبلی خود یعنی دادستان تهران متهم است و از حالت قضایی معلق شده و پروندهاش مفتوح است و در گزارش تحقیق و تفحص مجلس از این فاجعه، مقصر شناخته شده است.»
کار به رایزنی کشید و «احمد توکلی» و «حدادعادل» از «مرتضوی» قول شرف گرفتند که از صندلی ریاست کنار رود تا مجلس هم استیضاح را از دستور کار خارج کند؛ قولی که عملی نشد و عملا مجلس از دولت رودست خورد. اینجا بود که مجلس به دیوان عدالت اداری شکایت برد و دیوان هم رای به برکناری «مرتضوی» داد. دولت اما گفت که دیوان صلاحیت صدور چنین حکمی ندارد.
بعد هم با تغییری در اساسنامه، صندوق تامیناجتماعی را اصلاح و آن را به سازمان تغییر داد و وظیفه انتصابات در سازمان تامیناجتماعی را از وزیر گرفت و به معاون اول خود یعنی «رحیمی» تفویض کرد، او هم در حکمی «مرتضوی» را سرپرست سازمان کرد. کار که به اینجا رسید مجلسیان عهد کردند تا از استیضاح وزیر کار کوتاه نیایند؛ استیضاحی که باز «سعید مرتضوی» را خبرساز کرد.
پخش فیلمی از جلسه ملاقات دونفره او و «فاضل لاریجانی» برادر رییس مجلس توسط «احمدینژاد» جنجال به پا کرد؛ فیلمی که در آن «احمدینژاد» مدعی شده بود «فاضل لاریجانی» بهدنبال رانتخواهی و زدوبند بوده است. اگرچه بعد معلوم شد که این جلسه پشتبند جلسه دیگری با «بابک زنجانی» انجام شده است»
فیلم کامل هر دو به سرعت در اینترنت منتشر شد. به دنبال این رخداد «سعید مرتضوی» کمتر از 24ساعت در اوین بازداشت و بازپرسی شد اما ظهر روز بعد در تامیناجتماعی سر کار خود حاضر بود. ورق «مرتضوی» با پایانیافتن دولت دهم کاملا برگشته بود. او حالا سهپرونده در دادگاه داشت.
شکایت شکات کهریزک همچنان ادامه داشت و جلسات بازپرسی برگزار میشد. دستگیرشدگان پرونده پالیزدار هم از «مرتضوی» شکایت کرده بودند و جلسه بازپرسی مربوط به پخش فیلم مجلس هم آغاز شده بود اما احضاریهها به دست مرتضوی نمیرسید یا اگر میرسید او نمیرفت.
از هرچند احضار، یکی را آنهم با تاخیر حاضر میشد تا اینکه کمکم این شایبه ایجاد شد که اصلا «سعید مرتضوی» کجاست؟ او هیچ شغل و سمت دولتیای نداشت. از دانشگاهی هم که تدریس میکرد مرخصی گرفته بود. حالا سوال این بود که متهم کجاست؟ شواهد حاکی از این بود که او اینروزها اغلب عازم یزد است.
انگار راهی که 19سال آمده بود را این روزها برمیگشت. اما گویا قرار نبود ماجراهای قاضی مطبوعات به این زودیها پایان یابد. مجلس باز به یک تحقیق و تفحصی دیگر ورود کرده بود. اینبار از سازمان تامیناجتماعی و باز «سعید مرتضوی» متهم ردیف اصلی این گزارش بود.
گزارش مفصل 82صفحهای مجلس که منتشر شد، چند بند داشت؛ از چندوچون معاملات و رابطه او و سازمان تامیناجتماعی با «بابک زنجانی» معروف تا پرداختهای میلیونی و پاداشهای مرتضوی به برخی مدیران و رسانهها و حتی نمایندگان مجلس.
------------------------
علیرضا محجوب:
مرتضوی برای همکاری با زنجانی از نهاد ریاستجمهوری دستور گرفت
مجلس نهم بالاخره پرونده تحقیقوتفحص از سازمان پرحاشیه تامیناجتماعی را به سرانجام رساند تا دستگاه قضایی علاوه بر پرونده «کهریزک»، بررسی انواع بذل و بخششهای سعید مرتضوی را در دستور کار قرار دهد.
اما از تلاش پیگیرانه برخی برای رسیدگی به تفحص از تامیناجتماعی که بگذریم، گفتوگوی پیشرو، بنا دارد تا سکوت معنادار مجلس هشتم و تا حدودی نهم را مورد ارزیابی قرار دهد؛ سکوتی که به گفته رییس کمیته تحقیقوتفحص از سازمان تامیناجتماعی به پیچیدهتر و وخیمتر شدن اوضاع پروندههای مالی در این سازمان کمک کرده است.
سکوت مجلس هشتم در برابر تفحص از تامیناجتماعی هنوز برای خیلیها معنادار است. کمیسیون اجتماعی وقت به ریاست آقای جعفرزاده از نیمهراه تحقیقوتفحص بازماند و نبود اعتبارات مالی را بهانه کرد، هر چند هیاترییسه از پرداخت صدمیلیونتومان اعتبار برای ادامه کار به کمیته تفحص خبر داده بود.
«علیرضا محجوب» تاکید دارد که اگر روند تفحص در همان مجلس هشتم از سازمان و شرکت شستا صورت میگرفت، کار به اینجا نمیرسید. محجوب، چندان خوش مصاحبه نیست؛ در طول گفتوگو یکی در میان از پاسخ دادن به سوالها میگریزد، مدام باید ضبط خاموش و روشن شود تا او بتواند با صراحت برخی مسایل را بازگو کند، آن هم برای شخص خبرنگار و نه برای افکار عمومی.
او البته ابعاد این تحقیقوتفحص را بسیار گسترده و پیچیده میداند و تاکید دارد که هر هلدینگ و شرکتی در تامیناجتماعی به تحقیقوتفحصی جداگانه نیازمند است، از پتروشیمیها گرفته تا دیگر حیاطخلوتهای این سازمان در«شستا».
ماجرای کارت هدیه مرتضوی به نمایندگان هنوز در هالهای از ابهام است، اسامی هنوز غیرعلنی باقی مانده؟
ممکن است برخی مبالغ را دریافت یا پرداخت نکرده باشند، ما طبق اسناد مطالب را در گزارش آوردیم. برای نمونه آقای «شیرمردی» از ستاد نمازجمعه تماس گرفته و گفته به هیچ عنوان مبلغی دریافت نکرده. یا آقای «عباسی»، وزیر اسبق وزارت ورزش و جوانان گفته که خودش و وزیر اسبق کار، درخواستی برای دریافت مبلغ نداشتهاند.
آیا از طرف رحیمی (معاون اول احمدینژاد) تاکنون تماسی گرفته شده که مثلا ما این مبالغ را نگرفتهایم؟
خیر، تنها هیاتمدیره آمدند و صحبت کردند، به ایشان گفتم مواردی که اعلام شده، مستند است. در دیدارهای پیشین با اعضای هیات مدیره سازمان به آنها گفتم که اگر اسناد درست نیست، بگویید ما روی اسناد کار نکنیم، آن موقع هنوز گزارش منتشر نشده بود. حتی به خود مرتضوی هم گفتم اگر نکتهای خلاف واقع آمده، شما بگویید و سند درستش را به ما بدهید اما نه هیات مدیره مخالفتی نشان داد و نه شخص مرتضوی.
پس تا به حال آقای «شیرمردی» از ستاد نماز جمعه و دو وزیر - آقای عباسی و شیخالاسلامی- گفتهاند که پولی دریافت نکردهاند؟
آقای شیرمردی گفتند که پول نگرفتند اما آقای عباسی گفتند من هیچ درخواستی برای دریافت وام ندادم.
دریافت هم نکردند؟
چرا، مبالغی به ایشان پرداخت شده است.
خب میتوانستند نگیرند!
اینجا، مساله حقوقی میشود، ما هنوز از ایشان سند کتبی نداریم. ماجرا مثل آقای شیرمردی نیست. عباسی، گلهمند است که با وجود تادیه مبلغ، اسم ایشان در گزارش ذکر شده، اما اینها صرفا مستندسازی است و از نظر هیات ما، موضوع تمام شده و پروندهای فرستاده نمیشود. من قبلا هم گفتم اگر کسی مبالغش را تادیه کند، ما موضوع را تمامشده میدانیم.
اما حالا ماجرای پرحاشیه کارت هدیه مرتضوی برای برخی نمایندگان مجلس ابهام دارد. سعید مرتضوی بارها به «شرق» گفته که شما اسامی را دارید و نمیگویید؟
خب، خودش اسامی را که به من داده، منتشر کند.
یعنی شما هیچ نام و نشانی از 37 نماینده ندارید؟
خیر، این را بارها گفتهام، اصلا شاید اسمی در کار نباشد، اگر بود، مرتضوی تا الان صدبار در سایتها منتشر میکرد. وقتی نامی در میان نیست، اگر اسامی هم منتشر شود، مصداق «نشر اکاذیب» است و مرتضوی هم تبعات این وضعیت را به خوبی میداند.
در ویژهنامه «خورشید» موضع برخی نمایندگان درباره مرتضوی تمجیدگونه است. این اظهار نظرها گویای چیست؟
همان موقع مواضع «کمیسیون اجتماعی» مجلس روشن بود. «کمیسیون اجتماعی» مجلس نهم، ابتدا پذیرای نشست مشترک با آقای مرتضوی نشد و انتقاداتی هم در مورد موضعگیریهایی که اشاره کردید، وجود دارد. اما اینها برای ما«سند» نمیشود. ضمن اینکه نماینده در بیان نظرش آزاد است.
البته به جز آن یادداشتهای تمجیدگونه، رییس «کمیسیون اجتماعی» هم در یک گفتوگوی مفصل از مرتضوی دفاع کرد. حالا اسم او پای گزارش کمیسیون آمده. این تناقضها برای من خبرنگار سوالبرانگیز است، برای شما چطور؟
البته فکر میکنم ایشان- عبدالرضا عزیزی- مسیر حرکت و گفتوگوها را تصحیح کردند. برداشت من این است که بعضی در دورهای عقایدی دارند و وقتی تعارضی میبینند، خودشان رفتهرفته، رفتار و گفتارشان را تصحیح میکنند.
در آن دوره«کمیسیون اجتماعی» حاضر به برگزاری جلسه مشترک با مرتضوی نشد. چه دلیلی داشت که در آن شرایط حساس «کمیسیون اجتماعی» پذیرای مرتضوی نشود؟ آیا مجلس میزان خسارت به وجودآمده حتی به خاطر همان چند ماه سکوت یا طرفداری از مرتضوی را برآورد کرده است؟
به نظرم شاید برخی در «کمیسیون اجتماعی» در کوتاهمدت اشتباهی کردند اما دلیل عتاب و خطاب به مجلس نهم همین بود که مجلس خودش شاکی بود، متهم نبود. یعنی پیگیر تفحص بود. البته ایشان - عبدالرضا عزیزی- نظر متفاوتی با نظر ما داشتند ولی در عمل، نظر کمیسیون را اعمال کردند. بنابراین همکاران ما در مجلس نهم، جدیت داشتند و گزارش را در اسرع وقت خواندند. مجلس معتقد است آقای مرتضوی مجاز به این اعمال نبودند، تصمیم درباره خوب یا بدش دیگر به دستگاه قضا مربوط میشود.
اجازه بدهید، سوالم را به شکل دیگری مطرح کنم. در گزارش عریض و طویل شما هیچ اسمی از نمایندهای به میان نیامده؟ منظورم صرفا مجلس نهم نیست.
به شکل مشخص اسم نیاوردهایم اما به موضوعی در مجلس هشتم اشاره شده که همه چیز برای مسوولان مشخص است. در جایی هم، سوءمدیریت شده و هم رانتی به برخی افراد داده شده.
خب یعنی اینجا به نماینده مجلس اشاره شده؟
بنا نیست من جزییات بیشتری بگویم، اما یکی از مستندات ما درباره یک پرونده اقتصادی به عملکرد یک نماینده برمیگردد.
خب چرا جزییات را نمیگویید، شما که قرار نیست مثل آقای مرتضوی اسامی نمایندهها را فاش نکنید، اگر کسی اشتباهی کرده، باید مشخص شود. اگر هم نمایندهای اشتباهی نکرده و پولی نگرفته یا پول گرفته ولی خلاف قانون نبوده، خب بهتر است برای مجلس حاشیهسازی نشود.
ما مستندات را به قوهقضاییه دادهایم، اجازه دهید خودشان به وقت مقتضی اعلام کنند. ما فقط اسامی را در گزارش ذکر کردیم. دادگاه باید مستندسازی کند.
در این مستندات اسم نمایندهای هم آمده؟
ببینید آنطور که مرتضوی میخواهد مجلس را خراب کند، هیچ «سند» خاصی نبوده که نمایندهای در آن متهم شده باشد، به جز یک مورد. به همین دلیل در گزارش اسم از پرونده و ماجرایی آوردم که مشخص است چه کسانی داخلش هستند چون در ادعاها و مصاحبههای آنزمان، این مورد مطرح شده است.
ببینید آقای محجوب؛ شما، نه درباره مجلس هشتم و عملکرد کمیته تفحص به صراحت حرف میزنید و نه درباره خطای برخی نمایندگان در طولانیشدن مدتزمان تفحص از تامیناجتماعی در مجلس نهم؟
با وجود برخی نقدها، عملکرد کلی مجلس نهم درباره پرونده مرتضوی را تایید میکنم، اما خب اگر از مجلس هشتم بپرسید، شاید حرفهای دیگری بزنیم. در ضمن آقای مرتضوی، مطلقا بد نیست، گاهی هم شاید کارهای خوبی انجام داده اما در دوره مدیریتش در سازمان، حسب قانون، مجاز به «تصرف» نبوده اما خودش عکس این ماجرا فکر میکند. ما مدام میگوییم که نباید غیرقانونی عمل میکرد.
شما بهطور قوی مجلس نهم را در رابطه با این پرونده تایید میکنید، دستکم حاشیههای ناگفته مجلس هشتم را بگویید؟
مجلس هشتم در زمان مدیریت آقای «ذبیحی» بر سازمان تامیناجتماعی خیلی سختگیر بود. اغلب تفحصکنندگان، اعضای «کمیسیون اجتماعی» مجلس بودند. با وجود روحیه سختگیرانه ذبیحی، مجلس به دلیل نوع رفتار ایشان، او را غیرپاسخگو میدانست. تمام تلاش ذبیحی برای کمککردن و کوچککردن سازمان بود اما به هر شکل به دلایل مختلف تفحص از سازمان تامیناجتماعی در مجلس هشتم و در دوران مدیریت آقای ذبیحی، کلید خورد. ذبیحی که رفت، حافظی به سازمان آمد. رفتار حافظی متفاوت بود و انگیزهها برای تحقیقوتفحص متفاوت شده بود.
مجلس با آمدن حافظی عقبنشینی کرد؟
برای مجلس؛ توقف تفحص خوب نبود؛ به این دلیل که از یکسو هم هزینه شده بود و از سوی دیگر مسایلی هست که بیارتباط با هم نیست اما نمیتوانیم مستند در مورد آن ادله کنیم. نتیجه این مساله، این شد که به نظر میرسید مجلس در این موضوع عقبنشینی کرده و جو تحقیقوتفحص ناگهان فروکش کرد.
تاخیر در ارایه گزارش تفحص به هرجومرج در «شستا» رسید. این هرجومرجها چه ضربههای اقتصادی به سازمان زد؟
تنها در مورد سوءمدیریت شرکت «رایتل» ، سالانه هزارمیلیاردتومان خسارت وارد شد.
یعنی میشد با تفحص بهموقع، جلوی ضرر بخشهایی از سازمان تامیناجتماعی را گرفت؟
اگر در آن زمان، تحقیقها انجام میگرفت کار به اینجا نمیکشید، جزییاتی که میبینید، اغلب در فضای بین تغییر دو دولت انجام گرفته، به این استناد که احتمالا بعدا کسی رسیدگی نمیکند.
بهعنوان نماینده، این را نتیجه کمکاری یا قصور نمایندگان دورههای پیش نمیدانید؟
بله، البته آنها هم تقصیر را گردن هیاترییسه و کمبود منابع مالی میاندازند. هیاترییسه هم میگوید ما صد میلیونتومان به کمیسیون تحقیقوتفحص پرداخت کردیم و گزارشی دریافت نکردیم. کمیسیون اجتماعی – مجلس هشتم – هم ادعا دارد که گزارش تفحص را نهایی کرده اما هیاترییسه میگوید که نتایج دیرهنگام تفحص، دیگر به کار ما نمیآمد.
بخش عمده تحقیقوتفحص از تامیناجتماعی مربوط به «شستا» است؟
بله، «شستا» حیاتخلوت پولسازی برای برخی مسوولان تامیناجتماعی بود. واقعا در گزارش تفحص ما هم، حق مطلب ادا نشده، تفحص از سازمان تامیناجتماعی به یک کار بلندمدت نیاز دارد. باور کنید برای هر هلدینگ و شرکت، تحقیقوتفحص جداگانه لازم است.
بیشتر موارد خلاف در هلدینگها شامل چه مسایلی میشود؟
گاهی توصیهها بیشترین عوامل خلاف در شرکتهای تابعه سازمان تامیناجتماعی بوده.
میشود منظورتان را مشخصتر بفرمایید؟
برای نمونه یکی از مدیران گفت فلان مقام مسوول کشور - از نهاد ریاستجمهوری- به ایشان به طور مرتب توصیه میکرده که چگونه مدیران سازمان را بچیند.
یعنی شخصی غیراز وزیر کار و مدیرعامل تامیناجتماعی؟
بله متاسفانه بیشترین دخالتها از سوی مقامهای خارج از مجموعه بوده. اگر نه، وزیر حق دارد امر و نهی کند یا مدیرعامل. اما بیشترین دخالتها از بیرون از تامیناجتماعی صورت میگرفت.
آیا این افراد به جریان موصوف به انحرافی نزدیک هستند؟
همه اینها مطرح است و من وارد این تقسیمبندیها نمیشوم. متاسفانه مجموعهای که مرتضوی ایجاد کرده، مورد سوال است. چرا که وقتی تصمیمات هیات مدیره را در دو زمان حضور و عدمحضور ایشان بررسی کنیم، دادهها به شکل معناداری کاملا متفاوت است. یعنی او در برخی موارد کاملا متاثر عمل میکرده. گزارشهای هیات بازرسی سازمان هم موجود است و اغلب علیه عملکرد مرتضوی است.
در دوره مدیریت یا پس از عزل؟
ما گزارشها را پس از عزل ایشان دیدیم و گزارشهای هیات بازرسی سازمان تامیناجتماعی را کنار گذاشتیم چرا که فکر میکردیم ممکن است بسیاری از این گزارشها ابلاغ نشده باشد.
خب پس تکلیف مدیران وقت سازمان چه بوده، یعنی دستشان در عزل ونصبها چقدر باز بوده؟
حتی در زمان حافظی و ذبیحی آنها گله داشتند که نمیتوانند به راحتی اعضای مدیران شرکتها را تغییر دهند.
در دور مرتضوی وضعیت چطور بود؟
فرقی نکرده بود، برخی مدیران میگفتند در ارتباط با عزل و نصبهای سازمان تا 200 بار با آنها تماس گرفته شده.
200 مورد تماس از کجا بوده؟
دستگاه ریاستجمهوری.
خب مشخصتر بفرمایید، دستگاه ریاستجمهوری دستگاه عریض و طویلی است.
نمیشود اسم را مستقیم بگویم، اما آدرس مشخص است، همان آقایانی که اسامیشان در میان دریافتکنندگان کارتهدیهها بوده.
و نقش شخص احمدینژاد در تغییر مدیران تامیناجتماعی چه بوده؟
هیچ دستوری به اسم احمدینژاد صادر نشد، خطای کلان احمدینژاد انتصاب مرتضوی در تامیناجتماعی بود.
آسیبهای نپرداختن به انتصابها و تفحص از «شستا» چه میزان آسیب مالی در برداشت؟
تنها سوءمدیریت در شرکت رایتل، سالی هزارمیلیاردتومان ضرر برای سازمان تامیناجتماعی به دنبال داشته، البته ضررها هنوز ادامه دارد، مجموع سرمایهگذاریهای رایتل، معطل باقی ماند و تغییر مدیریتها شرکت را به ورشکستگی کشاند. در مجموع شرکتهای شستا و تمام سرمایهگذاریها معطل ماند و مدیریتها مرتب عوض میشد.
شرکتهای دخیل در این حیاطخلوت چندتا بوده؟
حدود 200 تا، جزییات در گزارش آمده، برخی تکصندلی بودهاند و برخی چند عضو هیاتمدیره داشتند.
در مورد پتروشیمیها، ارقام مالی و افراد پشتپرده؟
اینها همان حیاطخلوت هستند! تکتک این موارد نیازمند تحقیقوتفحص است.
در صحن یکی، دوبار به برخی صفحههای گزارش ویژهنامه «خورشید» ارجاع دادید که مجلس را زیر سوال برده، این گزارشها و موضعگیریها از کجا هدایت میشده؟
اعضا و مدیران برخی انجمنها و شوراها در صفحههای 56 تا 58 این ویژهنامه، در متنی رییس مجلس را با الفاظ بدی عتاب و خطاب کردهاند، بعد میبینیم که نام این افراد در میان دریافتکنندگان کارت هدیه آمده. البته آنها ادعا کردند به عناوین دیگری از آنها امضا گرفته شده. به هر حال این ادعاست و من نمیتوانم بگویم که درست است یا غلط. حدس ما این است که متن نامه برای آنها نوشته شده. متن بیادبانه و جسورانه و هتاکانه است اما در عینحال شاهبیتهای حقوقی دارد و نوشتن آن صرفا کار انجمنهای کارگری نبوده، حتی اگر خودشان امضا کرده باشند.
آقای محجوب شما که چندان اطلاعات جزیی نمیدهید، فکر میکنید سرانجام این پرونده به کجا برسد، بهویژه با روشهای خاصی که سعید مرتضوی دارد، همین حالا سندهایی رو شده که شما از تامیناجتماعی خانه گرفتهاید، شاید اسناد دیگری هم در آینده رو شود. پیشبینیتان از آینده این پرونده چیست؟
شما هم جای آقای مرتضوی بودید، به دست و پا زدن میافتادید. ایشان همین حالا دو پرونده باز و جدی در دستگاه قضایی دارد. مجلس کارش را تمام کرده. البته پیشنهاد من این است که تفحص جداگانه برای هر کدام از هلدینگها و شرکتها در دستور کار قرار گیرد. اما ادامه، دیگر دست قوه قضاییه است. سعید مرتضوی تاوان اشتباهات خود را میپردازد. هر چند اقدامات مثبت او در ذهن میماند.
اخبار سیاسی - شرق