ادامه واکنشها به تصاویر جنجالی احمد جنتی در مراسم ارتحال و طرح یک پرسش تأملبرانگیز
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : سه شنبه, 16 خرداد 1402 09:37
روزنامه توسعه ایرانی نوشت:احمد جنتی در طول سالیان گذشته به واسطه سنش مورد توجه بوده است. شوخی در خصوص سن و سال او چنان در میان مردم رواج دارد که حتی در مصاحبههایی هم با خود او و طرفدارانش از جمله شیخ جعفر شجونی، اشارهای به این چاشنیهای نمکین برای جذب بیشتر مخاطب شده است.
با این وجود این روزها، انتشار تصاویر او در مراسم ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی، واکنشهای زیادی برانگیخته است. واکنشهایی که بیش از آنکه رنگ شوخی و طنز در خود داشته باشد، طنینی از تاسف داشت.
در این تصاویر سه نفر به دبیر شورای نگهبان و رئیس مجلس خبرگان برای راه رفتن نشستن روی صندلیاش در میان سران عالیرتبه نظام کمک میکنند.
آنچه از خلال این عکسها مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفته است، مناصب مهمی است که او بهرغم کهولت سن و ناتوانی جسمانی مشهودش، به عهده دارد؛ دبیری شورای نگهبان و ریاست مجلس خبرگان. دو پستی که کوچکترین تغییرات در آن میتواند تغییرات شگرفی را در کشور به همراه داشته باشد. با این حال جنتی، فقط در یکی از پستهایش ۳۱ سال بر مسند شورای نگهبان تکیه داده و حتی بعد از ورود به ۹۷ سالگی سایهای از بازنشستگی را بر سر خود احساس نمیکند. این در حالی است که حداقل در ۲۰ سال اخیر اساتید زیادی از دانشگاهها پس از گذر از ۶۵ سالگی مجبور به بازنشستگی شدند. این در حالی است که در کمتر کشوری اساتید دانشگاه به واسطه سن، بازنسشته میشوند و اغلب از آنها در بخشهای تحقیقات و پژوهش استفاده میشود.
البته این موضوع تنها مشمول اساتید دانشگاهها نبوده است و بسیاری دیگر نیز در شرایطی مشابه امکان ادامه فعالیت را از دست دادهاند. در بسیاری از این موارد افزایش سن و ناتوانی در ارائه وظایف محوله دلیل این بازنشستگیها عنوان شده است. یکی از پرحاشیهترین این موارد، ماجرای ردصلاحیت علیاکبر هاشمی رفسنجانی از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ است که شورای نگهبان او را به دلیل کبر سن و عدم توانایی در امور محوله در پست ریاست جمهوری رد صلاحیت کرد. این در حالی است که هاشمی هشت سال از جنتی کوچکتر بود.
بازنشستگیهای اجباری هرچند سایهای بر سر احمد جنتی نینداخت؛ اما پسر ارشد او را متاثر کرد. رشید داودی، از شاگردان حسن خمینی و دانشجوی علوم سیاسی در توئیترش در واکنش به تصویر اخیر جنتی که در آن اثار کهولت به وضوح مشهود است، نوشت: «سال ۹۷در شرایطی که علی جنتی کمتر از ۷۰ سال داشت مطابق قانون منع بهکارگیری بازنشستگان، حتی نتوانست در سمت «مشاورت رئیس دفتر رئیسجمهور» باقی بماند و برای همیشه بازنشسته شد. اما سال ۱۴۰۱عضویت پدرش آیتالله جنتی ۹۶ ساله در شورای نگهبان برای یک دورۀ شش سالۀ دیگر تمدید شد!».
حتی بعد از تمدید این حکم، سؤالاتی برای برخی از کاربران مطرح شد که چرا آیتالله جنتی در این سن مجدد منصوب شده است؟ یا آیا جنتی با کهولت سنی که دارد توانایی تشخیص مناسب لوایح را دارد؟
از سوی دیگر بسیاری از صاحبنظران وضعیت سن بازنشستگی در ایران را مورد توجه قرار دادند. اینکه اساسا چرا سن بازنشستگی مشمول برخی از مناصبی که انتخابات در آن راهی ندارد، نمیشود. موضوعی که به اعتقاد بسیاری امکان گردش قدرت با وجود تغییر نسلها را از بین میبرد و عملا ناشی از اصرار نسل اول برای ماندن در قدرت و عهدهدار بودن همه مسئولیتهاست.
میانگین سنی جمعیت و مدیران
میانگین سنی جمعیت ایران بر اساس آخرین سرشماری در سال ۱۴۰۰ برابر ۳۲ سال است. با این حال نگاهی به مدیران تاثیرگذار و صاحبمنصبان کشور نشان میدهد، سیاستگذاری این جامعه جوان را عموما مدیرانی کهنسال و نیازمند بازنشستگی برعهده دارند و اغلب آنها افرادی هستند که از ابتدای انقلاب یعنی ۴۴ ساله گذشته در نظام سیاسی کشور فعال بودهاند. به همین دلیل بسیاری انتشار تصاویر احمد جنتی را که با این میزان کهولت سن و ناتوانی جسمی همچنان در پستهای کلیدی فعال است را آیینه تمامنمای اداره کشور در ایران میدانند. به همین دلیل طرح این موضوع نابجا نیست که جوانان به عنوان بدنه اصلی این جامعه کجا هستند؟
اقدام شورای نگهبان برای جوانگرایی!
حتی خود شورای نگهبان، ۲۲ شهریور ۱۳۹۷ برای کاهش استفاده از مدیران کهنسال، طرح ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان را که اوایل مرداد همانسال در مجلس تصویب شده بود، با تغییر در برخی بندها، تصویب و قانونی کرد. با این حال در این قانون با مستثنی شدن نیروهای مسلح، جانبازان بالای ۵۰درصد و فرزندان شهدا تغییراتی در قانون فوق اعمل شد. تغییراتی که عملا ماندگاری عدهای را در قدرت تضمین کرد.
همچنین در بندهای الف، ب و ج این قانون، به کارگیری بازنشستگان در مسند روسای سه قوه، معاون اول رئیسجمهوری، نایب رئیسان مجلس و اعضای شورای نگهبان و وزیران، نمایندگان و معاونان رئیسجمهوری را از شمول قانون مستثنی کرده است. مواردی که در واقع به خوبی توضیح میدهد که چگونه احمد جنتی میتواند با وجود ۹۷ سال سن در قدرت باقی بماند. هر چند پیش از نهایی شدن این قانون، استثنائات مورد اشاره به همین سیاق اجرا میشده است.
در حالی که در آن زمان مصوبه منع به کارگیری بازنشستگان بحثی را پیرامون ایستایی چرخش مدیریتی کشور و ناکامی در «جانشینپروری» به راه انداخت، بسیاری منتظر تغییرات اساسی بودند. اما این تغییرات عملا جز در میان یک یا دو وزیر در کابینه ریاست جمهوری رخ نداد. وزرایی که البته اغلب آنها هم نه به واسطه توانایی که به واسطه تعلقات جناحی مورد توجه قرار گرفته بودند و البته در پستهای محوله هم چیزی بیشتر از سالمندان کابینه برای ارائه نداشتند.
بسیاری انتشار تصاویر احمد جنتی را که با این میزان کهولت سن و ناتوانی جسمی همچنان در پستهای کلیدی فعال است را آیینه تمامنمای اداره کشور در ایران میدانند. مسئولانی که به شکلی مداوم در پستهای کلیدی به تصمیمسازی برای ۸۵ میلیون جمعیت کشور ادامه دادهاند
به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران نگاهی به سران قوا و ردههای میانیتر نشان میدهد که اکثر مقامات ارشد کشور، همان کسانی هستند که در سالهای نخستین انقلاب در مناصب مختلف حضور داشتند. مدیرانی که حتی برخی از آنها با وجود جوانی و بیتجربگی عهدهدار پستهای مهم شده بودند. این مدیران با کولهباری از ناکامی و کامیابی در شرایط جنگ و سازندگی حضور داشتند. در این میان البته شمار زیادی نیز به واسطه نه سن بلکه ایجاد زاویه سیاسی با جریان قالب از ساختار قدرت حذف و حتی طرد شدهاند. اما برخی از آنها به شکلی مداوم در پستهای کلیدی به تصمیمسازی برای ۸۵ میلیون جمعیت کشور ادامه دادهاند. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان معتقدند، کهولت سن همانقدر که بر جسم اثرگذار است بر ذهن نیز اثر کرده و امکان تصمیمگیری موثر را کم میکند.
هفته نامه تجارت فردا در مرداد ۱۳۹۶ در نقد استمرار حضور مدیران آن دوران در امور کلان، در یادداشتی تحلیلی نوشت: «البته منطقی بود مدیرانی که تجربههای گرانسنگی به قیمت هزینههای گزاف کسب کردهاند، در دهههای ۷۰ و ۸۰ هم در ساختار مدیریتی کشور حضور داشته باشند اما حضور طولانی متولدین دهههای ۲۰ و ۳۰، امکان تجربه و کار در سطوح ارشد را از متولدان دهههای ۵۰ و ۶۰ گرفت.» این یادداشت نتیجه میگرفت چنین روالی موجب «انقطاع تجربه مدیریتی» و دورهای جدید و نگرانکننده از آزمون و خطاهای مدیران بیتجربه شده است.
این تحلیل همچنین به ضعف مفرط احزاب و محدودیتهای آنها در ایران اشاره داشت و این که به خلاف ساختارهای دمکراتیک کشورهای دیگر، کمتر حزبی در ایران امکان کادرسازی مییابد و احزابی نیز که این امکان برای آنها فراهم شده است، شانس زیادی ندارند که بتوانند نیروهای خود را در ردههای بالای مدیریتی عرصههای اجرا و سیاست محک بزنند.
به همین دلیل عملا گردش قدرت در انحصار عدهای معدود است که با اغلب جمعیت کشور فاصله سنی معناداری دارند و در بهترین حالت ممکن و در صورت کارایی موثر قوای ذهنی، درکی از جامعه جدید ندارند.
سعیده علیپور