ویلای شگفتانگیز یونانی که «زیر و روی زمین» ساخته شده است
- مجموعه: اخبار گوناگون
به گزارش فرادید، هویت بصری جزایر یونانی را ویژگیهای از این قبیل تعریف میکنند: سازههای سفید در شیب خطوط صخرهای که در بنادری با کوچههای سنگی باریک و پلهدار به دریا ختم میشوند، سایهرنگهای فراوان آبی دریایی، آسمان و سقفهای گنبدی و گاهی اوقات رنگهای خاکی شنی و سبز.
جزیرهها همیشه محیط انسانساخت منحصر به فردی را در خود داشتهاند و با این که بیشتر مناطق شاهد موج شدید مدرنیسم و جهانی شدن در معماری خود بودهاند، در جنوب شرقی اروپا، پالت سفید هنوز به قوت خود باقیست.
معماری یونان مدرن روایتی از جعبههای سفیدی است که روی صخرهها و زمینهای ناهموار بنا شدهاند با حجمهایی که گهگاه در مناظر نفوذ میکنند و از خطوط بیرون میزنند. ساختمانها با توپوگرافی خود هدایت میشوند و در «درون» زمینهای محکم بنا میشوند، نه لزوما «بالای» آنها. بنابراین، تعجبی ندارد اگر در یونان، یک ساختمان سفید با حجم هندسی ببینید که سطوح آن با مسیرهای دورانی هدایت میشود. حالا، چه چیزی اقامتگاه لاتیپی در میکونوس یونان را که ساخت شرکت ساخت و ساز A۳۱ است متمایز میکند؟
از مجموع ۴۰۰۰ مترمربع زمین، مساحت ۳۴۰ متری این عمارت در دو سطح با ۱۲۰ مترمربع بالای زمین و ۱۳۰ مترمربع زیر زمین ساخته شده است. معماران یونانی در ۶۴ متری بالاتر از سطح دریا، تمام فضاهای اصلی یعنی اتاق نشیمن، آشپزخانه، اتاق غذاخوری و دو اتاق خواب را قرار دادهاند. در ۶۸ متری بالاتر از سطح دریا، دو اتاق خواب و حمام اختصاصی وجود دارد. سپس فضاهای بیرونی طوری طراحی شدند که درون همین فضاهای داخلی کاربردی عبور کنند تا با هم در یک ساختمان ترکیب شوند.
پروژه لاتیپی که متاثر از میراث معماری کهنالگو و دوره سیکلادی است، به شکل مداخلهای معاصر در منظره اجرا شده است. مفهوم آن از سنت مجسمهسازی محلی الهام گرفته شده که آثار هنری جاودانهای را در طول قرنها خلق کرده است.
چیزی که عمارت لاتیپی را از یک ویلای مدرن متعارف متمایز میکند، ترکیب منحصربفرد اصول طراحی فضایی سنتی با مینیمالیسم مدرن است.
ویلا در مجموعهای از پلهها از درون سایت و بین فضاهای داخلی طراحی شده که همزمان آنها را به هم متصل و از هم جدا میکند. در سطح ۶۴ متری بالاتر از سطح دریا، تمام فضاها پیرامون یک حیاط اصلی ساخته شدند که درخت زیتون تسلیمناپذیر که ریشه در چشمانداز مدیترانهای منطقه دارد در حیاط مرکزی قرار دارد. اینجا حتی عناصر کوچکی مانند درخت نیز تاریخچه دارند.
در پلان باز عمارت لاتیپی، جایی که نواحی اصلی نشیمن بدون دیوار با حداکثر شفافیت دربهای شیشهای کف تا سقف از یکی به دیگری راه دارند، هویت و خاطرهی فضا نه در مبلمان بلکه در نشانگرهای بصری نهفته که با دربها قاب شدهاند. در ورودی، دروازه فرفورژه مشخصه نقطه شروع است که پس از آن شاهد ورودی وسیعی به یک راهروی کمارتفاع هستیم که در آن، نور خورشید سایهای هندسی روی پلکان میاندازد.
سپس به یک گذرگاه باز باریک میرسیم با پلههایی که به منطقه اصلی منتهی میشود، به عبارتی مانند پورتال از یک فضای بستهی غارمانند به یک فضای باز روشن که قابی از اقیانوس دارد میرسیم.
در انتهای پلهها، وارد یک جعبه هندسی با پلان باز میشویم که در آن، مبلمان چشمگیری فضا را جدا میکند، اما میان صندلیها، میزها و طرحهای نورپردازی رنگارنگ و مدرن، چیزی که جلب توجه میکند، درخت زیتون حیاط است که این فضاهای نشیمن را به هم متصل میکند. از آنجا، استخر شنا، صخره و آخرین نقطه عمارت را مشخص میکند.
به همین ترتیب، در جاهای مختلف اقامتگاه، یک عامل منحصر به فرد، خاطره فضا را مشخص میکند. مقیاس، نورها، سایهها، درختان، صخرهها و آب کنار هم قرار میگیرند تا عمارت لاتیپی را شکل دهند. از نظر فنی، میتوان گفت این طراحی منظر و برنامهریزی است که منجر به این تجربیات میشود. اما، وقتی از منظر گرهگشایی یک روایت به آن نگاه کنیم، مجموعهای از فضاها را میبینیم که آدم را به یاد خیابانهای یونان میاندازد، این عناصر مانند نقاط کانونی یک شهر هستند، چیزی که حتی کِوین لینچ، شهرساز آمریکایی درباره آن نوشته است.
هرچند ممکن است این نقاط کانونی مفهومی به نظر برسند، اما میتوان گفت این نقاط کانونی به هم متصل شده و به عمد در بخش خود برنامهریزی شدهاند. در ارزیابی نسبت ساختهشده به ساختهنشده بخشهای عمارت، سلسله مراتبی وجود دارد که ویژگیهای طبیعی و دورانی را روی ساختمان قرار میدهد.
معماران هنگام ایجاد این فضاها به جهتگیری جنوبی که برای فضاهای مختلف انتخاب کردند و همچنین هدف دقیق و مستمر برای ترکیب منظره سخت و نرم ساختمان با منظر طبیعی میکونی، تکیه کردند.
«طراحی منظر براساس زمینهای طبیعی موجود، وام گرفتن از عناصر آن و تفسیر مجدد تنوع، بافت و رنگ گیاهان بومی برای خلق یک پالت جدید است. هدف، کمترین تغییر ممکن در منظر طبیعی در ترکیب با شبیهسازی مجدد پوشش گیاهی محلی در مناطق مداخله است. گیاهان خشکدوست بکاررفته در برابر خاک و شرایط آب و هوایی مشابه مقاوم هستند و به طور کلی نیازمند آبیاری و نگهداری کم هستند.