با اعتقادات بسته، نمی توان زندگی کرد
- مجموعه: مشاوره خانواده
مشاوره خانواده - همه ما آن را داریم و برخی از ما کمتر به آنها اعتقاد داریم: منظورمان چهارچوب های فکری است. اعتقادات محدودکننده به نوعی تفسیرکننده خود درونی ما یا دنیایی است که طریقه زندگی ما را در قالب ترس ها و تفکرات منفی، محدود می کند.
شاید به نوعی بتوان گفت چهارچوب های فکری ما قاتلین خاموش هستند: آنها اعتماد به نفس ما را می کشند و مانع از باور کردن اهداف و دنبال کردن آرزوهایمان می شوند. آنها همه شانس های زندگی خوب، بزرگ و شاد را از بین می برند.
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید!
اگر در زندگی شاهد این هستید که اعتقادات محدودکننده، شما را از زندگی کردن بازداشته است، دید خود را عوض کنید.
1. تعریف دوباره ترس
هرکسی که قلبی در سینه داشته باشد مسلما از شنیدن سوختن کودکان بی گناه در مدرسه شین آباد بسیار متاثر شده است. این بسیار طبیعی است که دیگران نیز از چنین اتفاق هایی بترسند: ترسی که نشان می دهد قانون می تواند از بروز دوباره آن جلوگیری کند. این یک ترس موثر است. امیدواریم چنین ترس هایی باعث تغییر قانون در ساخت مدارس شوند و دوباره شاهد چنین دردهایی نباشیم.
نوعی ترس دیگر نیز داریم که مخرب است. ترسی که بسیار هیجانی و پرحرارت است. به طور مثال، تصور اینکه این اتفاق برای فرزندان ما رخ دهد. با این ترس دیگر والدین جرات ندارند فرزندان خود را به مدرسه بفرستند که مبادا اتفاق مشابهی برای فرزندان آنها رخ دهد. این ترس، مخرب است.
ترس مخرب بذر درخت اعتقادات محدودکننده است. والدین می توانند به راحتی باور کنند در همه دنیا فرستادن فرزندان به مدرسه به منزله فرستادن او به دامان خطر و مرگ است. یکی از روش های خلاصی از چنین ترس های مخرب و محدودیت های ذهنی این است که ترس های خود را به گونه ای دیگر تعریف کنید. سعی کنید اعتقادهای سازنده در مورد ترس های خود داشته باشید. به جای اینکه بترسید شاید این اتفاق دوباره رخ دهد، فکر کنید هیچ گاه شاهد چنین اتفاقی نخواهید بود.
با سوختن فرزندان بی گناه در آن مدرسه می توانید به این فکر کنید که این اتفاق شاید باعث تصویب قوانین جدید شود تا دیگر فرزندان ایران زمین دچار چنین اتفاق های ناگواری نشوند. به جای ترس مخرب، ترس سازنده داشته باشید.
2. در آغوش کشیدن سختی ها
به عنوان یک انسان، همه ما از خودادری و پرهیز بیزار هستیم. این خودداری ها زندگی را برای ما سخت تر می کند. اما با شجاعت، اعتماد به نفس و خلاقیت می توانید متوجه شوید بهتر است کجاها درد این پرهیز را تحمل کنید تا به موقعیت های عالی و قدرت بیشتر دست پیدا کنید.
با رودررویی با سختی ها و در آغوش گرفتن آنها می توانیم به بخش بزرگ تری از درون خود نفوذ کنیم. به طور مثال، شاید هنگام صبح برای از خواب بیدار شدن مشکل داشته باشید. در این حالت، با دو انتخاب اجتناب یا در آغوش کشیدن این درد روبه رو هستید. می توانید در رختخواب بمانید و فکر کنید: «من مناسب این کار نیستم. من نمی توانم پول در بیاورم و ...». یا سختی آن را قبول کنید و از رختخواب جدا شوید. که مسلما انتخاب دوم برای سلامتی و البته جیب شما بسیار مفیدتر است.
هنگامی که از درد و تحمل سختی می ترسیم، در واقع زندانی آن می شویم. به این ترتیب، در حباب کوچک راحت طلبی های خود اسیر می شویم. وقتی چشمان خود را به دنیای بزرگ تر باز می کنیم و بدون ترس آستانه تحمل درد خود را افزایش می دهیم، می توانیم به آسانی به اهداف خود برسیم. به این ترتیب، انرژی بیشتر، آینده موفق تر و زندگی شادتری خواهیم داشت.
3. توجه کردن به خواب ها
شاید این کار کمی عجیب به نظر برسد اما منظور، بها دادن به رویاهای حقیقی است؛ رویاهایی که هنگام خواب می بینید. شاید برای شما هم رخ داده باشد که با توجه به پیغام های خواب خود به کشف هایی در زندگی واقعی دست یافته اید. برخی از این رویاها روی پیشرفت در کسب و کار، احساسات، روح و شرایط مالی تاثیر می گذارند. با توجه کردن به رویاها و خواب های خود، شاید کلید رازهای حل نشده به طور جادویی به دستتان برسد.
4. شکرگزاری
شکرگزاری کلید خوشحالی انسان ها است. این کار موجب سلامتی و مثبت دیدن وقایع اطراف می شود. با شکرگزاری برای داشته ها، نعمت ها و اتفاق های خوب خود به نوعی خود را در زمان حال نگه می داریم که کمک می کند نگران آینده و در حسرت گذشته نباشیم.
شکرگزاری، دورنمایی از اتفاق های خوب برای ما ایجاد می کند. وقتی احساس ناراحتی یا نگرانی داشته باشیم، ممکن است تصور کنیم دنیا بر علیه ما توطئه کرده است. شکرگزاری کمک می کند تا مطمئن شویم دنیا بر وفق مراد است. مگر در مواقعی که از مشکلات جسمی ناراحت کننده رنج می بریم، همیشه و در هر لحظه ای همه چیز برای برآورده کردن نیازهای ما مهیا است. مهم این است که نفسی هست و زندگی می کنیم.
5. دور ریختن افکار کهنه
والدین شما نگاه های متفاوتی به زندگی دارند که شما با آنها موافق نیستید. این به دلیل است که شما فردی مجزا، با عقاید و تفکرات متفاوت هستید و چشم اندازهای منحصر به فرد خود را در زندگی دارید. این مساله برای هرکس کاملا شفاف و مبرهن است. اما حتی زمانی که به طور سطحی و ظاهری با عقاید والدین خود موافق نباشیم نیز باز –خواسته یا ناخواسته - تحت تاثیر این تفکرات قرار داریم.
به راحتی می توانید این مساله را امتحان کنید. برخی از عقاید والدین خود را بنویسید. این عقاید می تواند در مورد شخصیت افراد دیگر، پول یا به طور کلی در مورد دنیا باشد. شاید این عقاید به نظر شما بی مفهوم و غیرواقعی باشند. شاید متوجه شوید زیاده از حد خوش بینانه یا بدبینانه به اطراف نگاه می کنند.
اکنون، کمی زمان بگذارید تا متوجه شوید این عقاید چه تاثیری روی افکار شما دارند. شاید تاکنون فکر می کردید به طور عاقلانه ای با عقاید آنها مخالف هستید اما متوجه می شوید ناخواسته تحت تاثیر حرف های آنها هستید. در این مرحله باید آن عقایدی که موجب عقب ماندن شما از زندگی می شوند را یادداشت کنید و با تفکرات نو و تازه باعث از بین رفتن تاثیر آنها از ذهن و زندگی خود بشوید.
اجازه ندهید افکار قدیمی و کهنه شما را از قطار زندگی دور نگه دارند. هنگام ترس و نگرانی، فهرست خود را چک کنید و ببینید آیا این عقاید محدودکننده هستند که مانع از خوب و مثبت دیدن دنیا می شوند؟ در این حالت، سعی کنید سپاسگزار باشید و همیشه به جنبه های مثبت زندگی فکر کنید.
منبع:برترین ها