شاعری که نامش در دنیای ادبیات فارسی جاودانه شده: جمالالدین عبدالرزاق
- مجموعه: هنر و هنرمند
زندگی و آثار جمالالدین عبدالرزاق
جمال الدین محمد بن عبدالرزاق کیست؟
● نام : محمد
● لقب: جمال الدين
● پدر:عبدالرزاق
● تاریخ و محل تولد : اواسط قرن ششم هجری - اصفهان
● تاریخ و محل وفات : ۵۸۸ هجری قمری - اصفهان
● تخصص : شاعر
● آثار : دیوان شعر
زندگی نامه جمال الدین محمد بن عبدالرزاق:
جمال الدین محمد بن عبدالرزاق از شعرای معروف قرن ششم هجری ایران است .این غزل سرای بزرگ در اواسط قرن ششم در اصفهان بدنیا آمد و در آغاز ظاهرا پیشهزرگری داشته و به نقاشی نیز مشهور بوده است.
جمال الدین پس از مدتی از فعالیتهای تجاری کنار کشیده و به مدرسه می رود. وی سپس به دانش اندوزی وتحصیل علوم ادبی متداول زمان خود و حکمت و ریاضی می پردازد واز همان زمانسرودن شعر را آغاز می کند. جمال الدین با برخی از سلاطین سلسله سلاجقه عراق و اتابکان آذربایجان معاصر بود و اغلب روزگار خود را در اصفهان سپری کرد. وی در طول عمر خود به نقاط مختلف ایران از جمله آذربایجان سفر کرد وبا شعرای هم عصر خود خاقانی و نظامی نیز ملاقاتکرد که حکایت ملاقات خود با نظامی را بصورت شعر درآورده است. جمال الدین اصفهانی علاوه بر خاقانی و نظامیبا انوری و وطواط در ارتباط بود ومشاعره های شیرینی بین آنها انجام شده است.
سبک جمال الدین عبدالرزاق:
سبک این شاعر در مدح، تغزل. تشبیهات و مضامین به طورکلی شبیه سبک استادان قبلی است، ولی نسبت به سبک خراسانی به زبان و شیوه معمول عصر ما نزدیک تر باشد. او نسبت به شاعرین معاصر خودش مانند انوری و خاقانی، سخنی ساده و به دور از پیچیدگی معنوی دارد درنتیجه نیاز به فکر کردن زیادی نخواهد داشت. غزلیات او در مرحله ای از کمال است که میتوان آنها را مقدمه غزلهای قرن هفتم مخصوصاً سعدی دانست.
اشعار جمال الدین موعظه و تنبیهات را شامل می شود به غیر از چند چیز که در مدح صاعدیان آورده شده اند. در ضمن مطالعه اشعار اخلاقی از لطافت مضمون و ابتکار در تشبیه نباید غافل بود و ارزش ادبی یک قصیده از لحاظ فنی این چنین است.
این شاعر در علوم شرعیه نیز دستی برآتش دارد به طوری که دامادی می گوید: جمال الدین عبدالرزاق، شرع و شعر را به یکدیگر آمیخته و بر استحکام شعر فارسی افزوده است. و بر احکام شرع و براهین عقل استیلا دارد.
شعر جمالالدین
نزدیک به نیمی از اشعار دیوان جمالالدین را قصاید او تشکیل میدهد. از میان ۱۳۵ قصیدهای که او سروده، فقط ۴۲ قصیده دارای تغزل و تشبیب است و بقیۀ قصاید او «مقتضب» یعنی بدون تغزل است؛ در حالی که جمالالدین در غزلسرایی توانا بوده، و میتوانسته است برای این قصاید تغزلهای زیبایی بسراید؛ اما ظاهراً توجهی که وی به قصاید انوری و شیوۀ شاعری او داشته، در اتخاذ این شیوه بیتأثیر نبوده است ، جمالالدین در برخی از قصایدِ مقتضب خود به جای استفاده از تغزل، از لغز (چیستان)هایی همچون حمام ، شمشیر و آب که در برخی از قصاید سبک خراسانی، از جمله قصاید منوچهری و عنصری معمول بـوده ــ استفاده کرده است.
انتخاب ردیفهای دشوار برای قصاید، مانند آتش ، تیغ و قلم، آتش و آب ، بجهد و ناخن از جمله التزام هایی است که جمال الدین در رقابتهای شاعرانۀ خود با دیگر شاعران، برای نشان دادن قدرت طبع خود از آنها استفاده کرده، و حتى به آنها افتخار کرده است .این التزام، در انتخاب برخی قوافی نیز دیده میشود؛ مثلاً او با انتخاب کلمات مختوم به «آه» برای قافیۀ یکی از قصاید خود از اینکه به سبب کمبود قافیه، قصیدۀ او به کوتاهی گراییده، از ممدوح خود عذر خواسته است .
ویژگی دیگری که برای قصاید او ذکر شده، سهولت بیان است؛ اما این امر باعث دوری شعر جمالالدین از «جزالت کلام قدما» شده ، و گاهی لطافت بیان او، اینگونه قصاید را به سرحد غزل رسانده است . به نظر میرسد که این ویژگیها بتواند قصیدۀ سبک عراقی را از آنچه در سبک خراسانی معمول بوده است، متمایز سازد.
غزلهای جمالالدین را از غزلهای درجۀ اول سدۀ ۶ ق / ۱۲م دانستهاند و آنها را پایه و اساس غزل سدۀ ۷ق / ۱۳م، و مقدمۀ ظهور غزلسرایان بزرگی همچون سعدی به شمار آوردهاند ؛ اما گفتنی است که یکدستی غزلهای سعدی در غزلهای جمالالدین دیده نمیشود. با آنکه شمار غزلهای جمالالدین زیاد نیست، او در ۱۷۲ غزلی که از خود باقی گذاشته ــ با انتخاب کلمات نرم و ترکیبـات ملایم، سادگـی و فصـاحت بیـان ــ در حـوزۀ «لفـظ»، باعث پیشرفت غزل سبک عراقی شده است ؛ در حالی که به تعبیری در حوزۀ «معنی»، خاقانی و نظامی غزلِ این دوره را پیشرفت بخشیدهاند .
شعری از جمال الدین عبدالرزاق
اینهمه لاف مزن گر چه ترا سیم وزراست
که زر وسیم بر اهل خرد مختصرست
دل مبند ار خردی داری بر سیم وزرت
که زروسیم جهان همچو جهان در گذرست
زوبدنیات حسابست بعقبات عقاب
راستی دردوجهان رنج دل ودرد سرست
گوئی ار زر همه شادی ونشاط افزاید
اینهمه هست ولی نقرس هم بر اثرست
چه کنی فخر به چیزی که بخواب اربینی
همه تعبیرش بیماری ورنج وضررست
دل همی باید روشن به قناعت ورنه
بی زرت خود برسد هرچه قضا وقدرست
خود ببین تا چه شرف دارد بر آینه گاز
گرچه چون گل همه وقتی دهنش پر ز زرست
نرگس ارباز رونزهت شده باشد گو باش
لاجرم از پی حفظش همه شب در سهرست
تاج زر بر سر شمعست چرا می گرید
خود همه گریش از آنست که آن تاج زرست
آفتاب از پی این خرده زر دردل کان
درتکاپوی شده دائم و بیخواب وخورست
آتش از بهر چه میرد بجوانی زرخیز
از تلف گشتن آن چند قراضه شررست
از ترازوی ودو کفش تو قیاسی میکن
کانکه زر دارد زیر انکه ندارد زبرست
فاخته پیرهن کهنه بپوشید ازآن
فارغ از بند وزدام وقفس حیلگرست
باز طاوس گرفتار بدست نا اهل
بهر آنست که زر برزبربال وپرست
سرو آزاد از آن شد که تهیدست آمد
غنچه دلتنگ زآنست که در بند زرست
گر بتحقیق همه جنس بر جنس روند
گرد آن گردد زر کوز همه کس بترست
اینهمه گفتم انصاف بباید دادن
هرچه زین نوع بود جمله هبا وهدرست
این کسی گوید کش زر نبود در کیسه
ورنه مردم همه جایی بدرم معتبرست
شعرهای دیگر از جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی شخصیت پیامبر را توصیف کردهاست
ای از بر سدره شاهراهت وای قبّه عرش تکیه گاهت
ای طاق نهم رواق بالا بشکسته ز گوشه کلاهت
هم عقل دویده در رکابت هم شرع خزیده در پناهت
ای چرخ کبود ژنده دلقی در گردن پیر خانقاهت
مه طاسک گردن سمندت شب طرّه ی پرچم سیاهت
جبریل مقیم آستانت افلاک حریم بارگاهت
چرخ ار چه رفیع، خاک پایت عقل ارچه بزرگ، طفل راهت
خورده است خدا ز روی تعظیم سوگند به روی همچو ماهت
ایزد که رقیب جان خرد کرد
نام تو ردیف نام خود کرد
وفات و مدفن جمال الدین عبدالرزاق :
جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی در سال ۵۸۸ هجری قمری از دنیا رفته است.
به روایات تواریخ اصفهان، مدفن او در محلۀ جوباره (جهانبارۀ) اصفهان، یعنی در محل آرامگاه شماری از علما و فضلای خاندان آل صاعد، در کنار مقبرۀ پسرش کمالالدین اسماعیل قرار داشته که به مرور ایام ویران شده است .
گرد آوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته