تازه های شهر حکایت

حکایت فرخی سیستانی, حکایت فرخی سیستانی و امیر چغانی

حکایت فرخی سیستانی و امیر چغانی

حکایت از فرخی سیستانی حکایت های زیبا/حکایت زندگی فرخی سیستانی در این مقاله از بیتوته، به معرفی…

سپر و سنگ (حکایت)



 

 

سپر و سنگ

 

مردی با سپری که به دوش انداخته بود به میدان جنگ رفت. از طرف دشمن سنگی بر سرش خورد و سرش شکست.

فریاد مرد بلند شد و گفت: ای بی مروت، مگر کوری و سپر به این بزرگی را نمی بینی که سنگ بر سر من می زنی؟

 

منبع:seemorh.com

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------