اشك شوق آزادی پسر اعدامی در تحریریه «ایران»



 علی مهین ترابی، پسر جوانی كه در یك قدمی اعدام، با تلاش گروه جویندگان عاطفه روزنامه ایران، مردم نیكوكار و پیگیری مسئولان عالیرتبه قضایی كشور پس از تحمل ۷ سال و هفت ماه بلاتكلیفی و زندگی با كابوس مرگ از اتهام قتل عمد تبرئه و آزاد شده است، برای قدردانی از همه به تحریریه «ایران» آمد.

 

علی مهین ترابی، پسر جوانی كه در یك قدمی اعدام، با تلاش گروه جویندگان عاطفه روزنامه ایران، مردم نیكوكار و پیگیری مسئولان عالیرتبه قضایی كشور پس از تحمل ۷ سال و هفت ماه بلاتكلیفی و زندگی با كابوس مرگ از اتهام قتل عمد تبرئه و آزاد شده است، برای قدردانی از همه به تحریریه «ایران» آمد.

علی در حالی كه به خاطر آزادی ناباورانه اش اشك شوق می ریخت، گفت: باورم نمی شود من كه خودم را در یك قدمی طناب دار می دیدم روزی از زندان آزاد شوم و بتوانم بار دیگر كنار خانواده، دوستان و آشنایانم باشم.

باور كنید شرایط زندان برای من كه ۷ سال با دیگر محكومان و زندانیان جرایم سنگین در یك جا بودم بسیار سخت و طاقت فرسا بود.

تمام سال های بلاتكلیفی زندان بارها مردم و زنده شدم. خیلی از شب ها نیز خواب دوست و همكلاسی ام مزدك ـ مقتول ـ را می دیدم كه در جریان یك درگیری و نزاع دسته جمعی كشته شد.

ضمن اینكه می دانم تحمل این داغ برای پدر و مادر و اعضای خانواده اش چقدر سخت و جانكاه است و همواره از خدا برای مزدك طلب آمرزش و برای خانواده اش صبر و بردباری مسئلت كرده ام.

وی ادامه داد: آذر سال ۸۶ پس از تحمل حدود ۵ سال زندان وقتی از تأیید نهایی حكم قصاص مطلع شدم خودم را تقریباً آخر راه دیدم.اما همچنان به لطف الهی دلگرم و امیدوار بودم.

در حالی كه لحظه های بسیار بغرنج و دشواری را پیش رو داشتم ناگهان به یاد گروه جویندگان عاطفه روزنامه ایران به عنوان آخرین راه نجات افتادم. بنابراین بلافاصله دست به قلم شده و با توكل به خدا نامه ای برایتان ارسال كردم.«من علی مهین ترابی فرزند محمدرضا متولد ۱۳۶۵ شاگرد سابق كلاس دوم هنرستانی در كرج بودم كه اكنون در فهرست اعدامی های زندان قرار دارم.

با این كه زمان زیادی به اجرای حكم باقی نمانده اما همچنان بعد از لطف خدا در آخرین لحظات زندگی ام چشم انتظار به یاری و بخشش پدر و مادر دوستم مزدك دوخته ام» و... خوشبختانه بلافاصله پس از انتشار سرگذشت غم انگیزم تلاش مسئولان و خبرنگاران گروه جویندگان عاطفه روزنامه ایران و جمعی از مردم نیكوكار و مسئولان برای نجاتم آغاز شد و نور امید بار دیگر در دلم زنده شد.

سرانجام نیز رئیس قوه قضائیه حكم اعدامم را لغو كرد و پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی كرج ارسال شد و قاضی پرونده نیز پس از رسیدگی مجدد، مرا از اتهام قتل عمد تبرئه و سپس با وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزادم كرد.

وقتی هم خبر آزادی ام را شنیدم از خوشحالی به گریه افتاده و سجده شكر به جا آوردم.

همان موقع نیز فهمیدم آزادی ام را مدیون پروردگار، دعاهای پدر و مادر، مردم مهربان و نیكوكار و بویژه دست اندركاران روزنامه ایران و قوه قضائیه هستم.

حالا هم به پایان خوش این پرونده با لطف الهی و دعای خیر مردم و گذشت خانواده مقتول امیدوارم..... / روزنامه ايران

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------