بستهبندی سبز در صنایع غذایی ایران | از دغدغه زیستمحیطی تا فرصت برندینگ
- مجموعه: اخبار اقتصادی و بازرگانی
- تاریخ انتشار : جمعه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ ۱۲:۰۱

آینده ظروف یکبار مصرف در صنایع غذایی ایران: تلاقی هوشمندانه اقتصاد، محیط زیست و انتخابهای متنوع
تغییر در صنعت غذا اغلب از بشقاب شروع نمیشود؛ از ظرفی شروع میشود که غذا در آن قرار میگیرد و داستانی که آن ظرف روایت میکند. در تجربهای که طی یک پروژه تحلیل بازار برای تأمینکنندگان مواد اولیه و راهکارهای بستهبندی در حوزه صنایع غذایی داشتم، دغدغهای که بارها از سوی مدیران تولید، رستورانداران خلاق، و صادرکنندگان پیشرو شنیدم، این بود:
«در این دوران گذار، کدام مسیر برای بستهبندی یکبار مصرف، هم با الزامات اقتصادی و کیفی ما همسوست و هم پاسخگوی دغدغههای رو به رشد زیستمحیطی و تقاضای مشتریان برای گزینههای پایدارتر است؟ از ظروف گیاهی گرفته تا پلاستیکهای پیشرفته قابل بازیافت، کدام یک انتخاب بهتری برای کسبوکار ما و آینده سیاره است؟»
پاسخ به این سوال، یک نسخه واحد برای همه نیست، بلکه ترکیبی از درک عمیق نیازها، شناخت دقیق گزینهها، الزامات قانونی متغیر و البته، فشارهای اجتماعی و اقتصادی است که آینده این صنعت پویا را شکل میدهد.
تقابل یا همافزایی؟ کارایی اقتصادی، مسئولیت محیطزیستی و نوآوری در مواد
طبق گزارش سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (FAO)، بیش از 36 درصد از کل پلاستیکهای تولیدی جهان صرف بستهبندی مواد غذایی میشود. این آمار، ضمن تاکید بر اهمیت پلاستیک در حفظ و نگهداری مواد غذایی، زنگ هشداری برای مدیریت مسئولانهتر این منابع و حرکت به سوی اقتصاد چرخشی است، بهویژه در کشورهایی که چارچوبهای مدون برای تفکیک، بازیافت و استفاده از جایگزینهای پایدار در آنها هنوز در مراحل اولیه توسعه قرار دارد.
در ایران، بررسی میدانی من و گفتگو با سه برند تولیدکننده مطرح ظروف یکبار مصرف در اصفهان و تهران از جمله پیکنیک برند (که طیف وسیعی از محصولات، از جمله گزینههای گیاهی را ارائه میدهند) نشان داد که استقبال بازار به سمت بستهبندیهای گیاهی و تجزیهپذیر در حال افزایش چشمگیری است، حتی اگر این گزینهها در حال حاضر ۳۰ تا ۵۰ درصد گرانتر باشند. این نشاندهنده یک تغییر پارادایم در اولویتهای کسبوکارها و مصرفکنندگان است.
تغییر ذائقه مصرفکننده: قدرت انتخاب آگاهانه و موتور محرک بازار سبز
در تحقیقی که توسط European Bioplastics منتشر شده (2023)، آمده است که بیش از 70٪ مصرفکنندگان اروپایی مایلاند بابت بستهبندیهای پایدار، هزینه بیشتری بپردازند. این گرایش، اگرچه با سرعتی متفاوت، اما به طور پیوسته در بازار ایران نیز در حال شکلگیری است. این موج بهویژه در میان برندهای غذایی نوآور، فعالان بازارهای صادراتی، کافهها و رستورانهای لوکس در کلانشهرها که به برندینگ و مسئولیت اجتماعی خود اهمیت ویژهای میدهند، با قدرت بیشتری احساس میشود.

در تجربهای نزدیک با یک برند نوپای غذاهای سلامتمحور و ارگانیک در کرج، پس از آنکه بخشی از ظروف پلاستیکی خود را با بستهبندیهای تولید شده از نشاسته و باگاس (پسماند نیشکر) جایگزین کردند، نهتنها افتی در فروش مشاهده نشد، بلکه در کمپینهای بازاریابی دیجیتال با محوریت "بستهبندی دوستدار محیط زیست"، نرخ تعامل و وفاداری مشتریان آنها ۱۸٪ رشد را تجربه کرد. این نشان میدهد که پایداری، دیگر یک هزینه نیست، بلکه یک سرمایهگذاری هوشمندانه در برند است.
روندهای جهانی و تأثیر مستقیم بر بازار ایران: ضرورت انطباق و فرصت نوآوری
بانک جهانی در گزارشی با عنوان "Plastic Waste: A Global Crisis" تاکید میکند کشورهایی که سریعتر به سمت سیاستهای مالیاتی تشویقی برای مواد پایدار و محدودیتهای قانونی برای پلاستیکهای مشکلساز حرکت کردهاند، با سرعت بیشتری به نوآوری در صنعت بستهبندی دست یافتهاند.
هرچند ایران هنوز سیاستهای الزامآور گستردهای در زمینه ممنوعیت کامل برخی ظروف پلاستیکی ندارد، اما فشار بازار، بهویژه از سوی رستورانها و تولیدکنندگان مواد غذایی صادراتمحور (مثلاً به بازارهای امارات، عراق و اروپا) آنها را مجبور به انطباق با استانداردهای بینالمللی بستهبندی پایدار، از جمله استفاده از ظروف گیاهی یا پلاستیکهای با قابلیت بازیافت بسیار بالا کرده است. این واقعیت، کل بازار ظروف یکبار مصرف را به سمت تغییری تدریجی اما قطعی و البته، متنوع سوق میدهد.
سبد راهکارهای بستهبندی در ایران: از PLA و بگاس تا PP پیشرفته با تکنولوژی IML

بر اساس دادههای منتشرشده در ResearchGate و مشاهدات بازار، گزینههای اصلی برای حرکت به سمت بستهبندی پایدارتر در صنایع غذایی ایران شامل موارد زیر است:
پلیلاکتیک اسید (PLA): یک پلیمر زیستتخریبپذیر که از منابع تجدیدپذیر مانند نشاسته ذرت یا نیشکر تولید میشود.
فیبر باگاس و سایر الیاف گیاهی: محصولاتی که از پسماند کشاورزی مانند نیشکر، گندم یا بامبو ساخته میشوند و قابلیت کمپوستپذیری دارند.
ظروف پایه نشاسته: گزینهای اقتصادیتر در میان ظروف گیاهی که به سرعت در حال کسب محبوبیت است.
تولیدکنندگان و تامینکنندگان پیشرو در ایران، مانند مجموعههایی نظیر "طب پلاستیک" و "طب کاران پلیمر" (بهعنوان مثالهایی از فعالان صنعت) و همچنین برندهایی که دیدگاهی جامع به بازار دارند، تمرکز خود را بر توسعه و ارائه سبد متنوعی از این مواد، متناسب با نیازهای مختلف بازار قرار دادهاند.
در بازدیدی که از یک واحد تولیدی پیشرفته در استان فارس داشتم، مسئول فنی اشاره دقیقی داشت:
"چالش اصلی دیگر فقط تولید مواد گیاهی نیست، بلکه ایجاد تقاضای پایدار و مستمر و همچنین آموزش بازار در مورد نحوه صحیح استفاده و دفع این ظروف است. از سوی دیگر، برای برخی کاربردها که دوام بسیار بالا، مقاومت حرارتی ویژه یا نیاز به برندینگ خاص روی ظرف مطرح است، پلاستیکهای مهندسیشده مانند پلیپروپیلن (PP) با تکنولوژی IML (In-Mold Labeling) همچنان گزینهای بیرقیب هستند. این ظروف به دلیل یکپارچگی کامل لیبل با بدنه (هر دو از PP) صددرصد قابل بازیافت بوده و در یک اقتصاد چرخشی، میتوانند گزینهای مسئولانه باشند."
نکته کلیدی، انتخاب هوشمندانه از میان گزینههای موجود است. یک رستوران بیرونبر با حجم بالای سفارش ممکن است ترکیبی از ظروف گیاهی برای برخی اقلام و ظروف IML مایکروویوی برای غذاهای خاص را انتخاب کند.
سؤالات متداول
آیا ظروف زیستتخریبپذیر واقعاً در ایران تجزیه میشوند؟
اگر به درستی جمعآوری و به واحدهای کمپوست صنعتی (در صورت وجود) یا خانگی مناسب ارسال شوند، بله.
هزینه نهایی استفاده از ظروف IML باکیفیت چقدر بیشتر از پلاستیک معمولی است؟
ظروف IML نیز به دلیل تکنولوژی چاپ و کیفیت مواد، از ظروف پلاستیکی ساده گرانترند، اما مزایای برندینگ و دوام آنها این هزینه را توجیه میکند.
بین ظروف گیاهی و ظروف پلاستیکی پیشرفته و قابل بازیافت (مانند IML)، کدام یک برای کسبوکار من مناسبتر است؟
این بستگی به عوامل متعددی دارد: نوع غذا (گرم، سرد، چرب، مایع)، نیاز به استفاده در مایکروویو، اهمیت برندینگ و چاپ روی ظرف، بازار هدف (داخلی یا صادراتی)، بودجه و دسترسی به زیرساختهای دفع یا بازیافت.

نتیجهگیری: آینده بستهبندی، در گرو انتخابهای آگاهانه و راهکارهای یکپارچه
در مجموع، آینده ظروف یکبار مصرف در صنایع غذایی ایران، هرچند بهظاهر باثبات، اما در باطن در حال یک دگرگونی هوشمندانه و چندوجهی است. شرایط اقتصادی، فشار فزاینده برای رعایت استانداردهای صادراتی، و بیداری زیستمحیطی مصرفکنندگان و تولیدکنندگان، این صنعت را به سوی تحولی عمیق سوق میدهند.
این تحول، نه صرفاً یک گذار از مادهای به ماده دیگر، بلکه یک تغییر نگرش به سمت "انتخاب مسئولانه و هوشمندانه از میان سبد متنوعی از راهکارها" است. این مسیر، نه اختیاری، بلکه برای بقا و رشد در بازار رقابتی امروز، اجتنابناپذیر است.