آخرین اخبار سیاسی

شورای امنیت ملی،اخبار سیاسی،خبرهای سیاسی

روزنامه جمهوری اسلامی: با تغییرات در ساختار امنیتی کشور، افراطی گری باید جای خود را به اعتدال بدهد

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: انتشار خبر پدید آمدن قریب‌الوقوع تغییرات در ترکیب شاکله امنیتی و دفاعی کشور، انتظاراتی را در افکار عمومی مطرح…

واکنش‌ها به استعفای کاظم صدیقی از امامت جمعه تهران | یک روزنامه نگار: این اقدام، امروز دیگر ارزشی ندارد



کاظم صدیقی،اخبار سیاسی،خبرهای سیاسی

خبرفوری | سیدصادق حسینی روزنامه‌نگار نوشت: برکناری/عزل/ استعفای کاظم صدیقی زمانی ارزش داشت که باغ‌خواری‌‌اش افشا شد؛ زمانی قابل توجه بود که فساد خانواده‌اش آشکار شد؛ امروز هیچ ارزشی ندارد.امروز حتی روغن ریخته هم نیست...

 

کاظم صدیقی،اخبار سیاسی،خبرهای سیاسی

 

روزنامه هم میهن: وقتی خدا و مردم علت استعفای صدیقی را می دانند، او چرا دلیل دیگری را بیان می کند؟

روزنامه هم میهن نوشت: استعفای آقای صدیقی چه معنایی دارد؟ معنای روایت‌شده آن را باید همین گفت که وی «به سبب تمایل برای تمرکز بر کارهای علمی و تدریسی و تبلیغی» درخواست معافیت از اقامه نمازجمعه کرده است. ولی کیست که چنین دلیلی را باور کند؟

 

روشن است که فشار افکارعمومی و به احتمال زیاد درخواست نزدیکان موجب شده که دنبال یافتن راهی و گریزی برای نیامدن او به نمازجمعه باشند. راه اول که صادقانه است، این بود که وی صریح روشن و با توجه به آنچه که پیشتر نیز گفته بود،  درباره پرونده فساد باغ ازگل توضیح دهد و از مردم عذرخواهی کند و برای حفظ شأن و جایگاه نمازجمعه که میراث انقلاب و جایگاه اشخاصی چون اولین امام‌جمعه تهران یعنی مرحوم طالقانی است، از این مقام استعفا دهد.

 

اگر این کار را می‌کرد. چه‌بسا همین نمازگزاران نیز برخورد رحیمانه‌ای می‌داشتند و همین صداقت را نشانه مثبت تلقی می‌کردند. راه دوم در ادامه رفتار انکارآمیز گذشته است که برای نیامدن به نمازجمعه که هر چند هفته یک‌بار رخ می‌دهد، توجیه و پوششی بیابند و استعفا را ناظر به آن معرفی کنند.

 

جالب است که در متن استعفانامه، انجام کارهای تبلیغی را بهانه نیامدن به نمازجمعه دانسته‌اند. مثل این است که از مسئولیتی تبلیغی استعفا دهند برای انجام فعالیت تبلیغی. مگر امامت‌جمعه جز کار تبلیغی محسوب می‌شد؟

 

راه دوم در شرایطی انتخاب شده که همه می‌دانند ماجرا چیست و حقیقت بر همگان آشکار است. ولی همچنان ادعاهای دیگر که خلاف حقیقت است، به عنوان دلیل استعفا مطرح شده است. در واقع، با این کار خود بر ادامه راه مطابق شیوه‌ گذشته تاکید شده و همین اصرار است که بی‌اعتمادی را به حداکثر می‌رساند و جالب اینکه این شیوه هیچ اثر مثبتی هم در افکارعمومی ندارد و معلوم نیست که برای چه این شیوه را انتخاب می‌کنند.

 

خودش که می‌داند مسئله چیست؛ خدا و مردم هم می‌دانند؛ پس بیان دلایل غیرواقعی برای چیست؟

 

این استعفا پیام مهم دیگری هم داشت. اینکه خواست بگوید که ما تغییرات و استعفا را به‌نحو و در زمانی انجام می‌دهیم که مردم آن تغییر را نه بنا به احترام به اراده جمعی ملت، بلکه حسب اراده‌ خود فرد مستعفی تعبیر کنند.

 

البته، احتمال دیگری هم هست که شاید رعایت حال او شده و دستور داده‌اند که استعفا دهد؛ درغیراین‌صورت عزل می‌شد. گرچه این احتمال کم نیست؛ ولی اگر چنین باشد، باید گفت این نحوه استعفا دادن بدترین وضعیت ممکن است و تا زمانی که مجبور نشده و با توجیهی بی‌ربط با واقعیت پیدا نکرده؛ استعفا نداده‌اند.

 

البته ستاد مرکزی ائمه‌جمعه نیز باید توضیح دهد که آیا علت واقعی استعفای وی همین است که نوشته؟ یا این متن یک «روایت‌سازی» ضعیف است که همه می‌دانند اصل ماجرا چیست؟ جالب این است که در کنار این استعفا گفته می‌شود که به‌زودی جانشین وی در ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر نیز تعیین خواهد شد و این نیز ماجرا را روشن‌تر کرده است. ماجرایی که آشکارا انکار می‌شود.

 

دست‌اندرکاران سیاست‌ رسانه‌ای کشور که این اندازه نگران خلاف‌گویی در فضای مجازی هستند که لایحه شداد و غلاظی می‌نویسند و زندان‌های سنگینی را برای مجازات خلافگویی تعیین می‌کنند؛ در مورد این استعفا چه نظری دارند؟ آیا می‌توان این را مصداق خلاف‌گویی دانست؟ به‌ویژه که تاثیر بسیار منفی بر اعتماد مردم به‌جا می‌گذارد.

 

این رفتارها نه‌تنها دردی را از آقای صدیقی درمان نمی‌کند، بلکه چه بخواهند و چه نخواهند اثرات منفی بر نگاه مردم نسبت به روحانیت بر جا می‌گذارد. درست است که هر کس مسئولیت رفتار شخصی خود را به عهده دارد؛ ولی کسانی که در کسوت روحانی و از منظر دینی مردم را نصیحت و توصیه به تقوای الهی می‌کنند، باید توجه کنند که عدول آنان از صداقتی که لازمه این جایگاه است، ضربه سنگینی است که فراتر از اشخاص خواهد بود.

 

امیدواریم مورد آقای صدیقی در همین‌جا پایان پذیرد و بیش از این برای بازسازی وی از سرمایه‌های فرسوده‌شده هزینه نشود و تجربه درس‌آموزی باشد برای دیگران.

 

صدیقی باید همان موقع که فرزندش بازداشت شد، استعفا می داد

روزنامه فرهیختگان نوشت: حجت‌الاسلام صدیقی بعد از انتقادات به حضورشان در تریبون نمازجمعه به دلیل حواشی پیش‌آمده، در نامه‌ای به رهبر انقلاب استعفای خودشان را اعلام کردند.

 

با این استعفا حجت‌الاسلام صدیقی، خودبه‌خود از ریاست ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر هم کنار ‌می‌روند زیرا ریاست این ستاد می‌بایست با یکی از ائمه جمعه باشد.

 

روشن است که با قرارگرفتن افراد در جایگاهی که به لحاظ سیاسی و اجتماعی موردتوجه مردم قرار دارد، انتظار آن است که دقت و نظارت دقیق‌تری روی خانواده‌های‌شان اعمال شود و در صورت وقوع خطا، دور از انتظار نیست که مسئولیت انجام این اقدامات متوجه همان افراد نیز شود.

 

در واقعیت نیز همین اتفاق رخ داد، برداشت افکار عمومی این بود که حضور حجت‌الاسلام صدیقی در اولین نمازجمعه بعد از پایان جنگ، ضد انسجام ملی ایجادشده در جامعه عمل خواهد کرد، درحالی‌که برگزاری اولین نمازجمعه بعد از جنگ هم به لحاظ اثر رسانه‌ای و سیاسی، حائز توجه است حضور او این شائبه را ایجاد می‌کرد که توجهی برای جلب و حفظ اعتماد عمومی وجود ندارد. 

 

روز یکشنبه اما نهایتاً حجت‌الاسلام صدیقی با ارسال نامه‌ای به رهبر انقلاب، خواستار معاف شدن از اقامه نمازجمعه به سبب «تمایل برای تمرکز بر کارهای علمی و تدریسی و تبلیغی» شدند. رهبر انقلاب نیز با درخواست استعفای او موافقت کردند. فارغ از اینکه علل تصمیم حجت‌الاسلام صدیقی چه بوده است، این استعفا را می‌توان به فال نیک گرفت و آن را تلاشی برای رفع یکی از دغدغه‌های انتقادی بخشی از افکار عمومی دانست. 

 

اقدامی مثبت اما دیرهنگام

 بهترین زمان برای‌آنکه هم اثر این اقدام در افکار عمومی بیشتر شود و هم بهانه را از قطبی‌سازان بگیرد، بعد از اعلام خبر رسمی بازداشت فرزند حجت‌الاسلام صدیقی بود. انجام این اقدام در آن برهه زمانی علاوه بر اینکه اثبات می‌کرد که اجازه نخواهد داد به‌خاطر یک خطا هزینه‌هایی متوجه نظام حکمرانی شود، متقابلاً نیز این احساس را منتقل می‌کرد که دستگاه حکمرانی در مواجهه با فساد و خطا، درگیر مماشات نمی‌شود و با اصل یکسانی قانون برای همه افراد ورود خواهد کرد. اگرچه این اقدام دیرهنگام و با تأخیری دوماهه و بعد از اوج پیداکردن انتقادات انجام شد، اما همچنان می‌توان اثرات مثبت آن را در جامعه دید.

 

جدای از این موارد نکته مهم‌تر آن است که این خداحافظی می‌تواند مقدمه‌ای برای بازسازی و تقویت جایگاه نمازجمعه در فضای اجتماعی و رسانه‌ای شود، تقویت این جایگاه زمینه بهره‌مندی از ظرفیت نمازجمعه را فراهم می‌کند. همچنین منجر به افزایش اثرات مثبت آن در طبقات مختلف جامعه می‌شود.  

 

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------