روزنامه نزدیک به قالیباف: مردم و بازار، دولت را در مهار بحران ناتوان میبینند | توصیه عجیب به مردم: صرفه جویی و تورم را خودتان مدیریت کنید!
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, ۰۸ دی ۱۴۰۴ ۰۹:۵۶

روزنامه خراسان نوشت: ممکن است دولت در سطح تصمیمسازی و سیاستگذاری دارای ایده باشد، اما بازنمایی آنچه مردم در زندگی روزمره خود تجربه میکنند و آنچه بهطور مستمر در فضای رسانهای تکرار میشود، تصویری متفاوت میسازد؛ تصویری از دولتی که در مهار بحرانها ناتوان جلوه میکند
این برداشت زمانی تشدید میشود که بازار، بلافاصله و حتی برای بار دوم پس از سخنرانی رئیسجمهور، با افزایش قیمت دلار و طلا واکنش نشان میدهد و به این احساس عمومی ضریب میدهد. این احساس، لزوماً به معنای فقدان تصمیم یا کنش اجرایی نیست، بلکه بیش از هر چیز از غیبت یک ایده روشن برای مواجهه با وضعیت ناشی میشود.
این نوسانات قیمت ارز و حتی مایحتاج اصلی زندگی مردم، بازتاب یک اضطراب سیاسی- اجتماعی است. بازار، پیش از آنکه به عددها واکنش نشان دهد، به برداشت از آینده واکنش نشان میدهد؛ آینده ای که شاید برایشان چندان شفاف نباشد. وقتی جامعه احساس میکند کشور در حال عبور از یک وضعیت پرتنش است، اما دولت فاقد ایدهای منسجم برای عبور از این مرحله است، طبیعی است که پول به پناهگاههای امن هجوم ببرد.
این رفتار، نه از سر سوداگری، بلکه از سر بیاعتمادی به امکان پیشبینی آینده شکل میگیرد.
مسئله اما عمیقتر از اقتصاد است. آنچه امروز در حال رخ دادن است، نوعی ترور روانی مستمر است که مردم، آگاهانه یا ناآگاهانه، در معرض آن قرار دارند. رسانهها چه داخلی و چه خارجی با بازنمایی مداوم بحران، نااطمینانی و بنبست، فضایی ساختهاند که در آن حال بد به وضعیت عادی بدل شده است. در چنین فضایی، اگر دولت نتواند روایت بدیل بسازد و احساس کنترل، امید و معنا را به جامعه بازگرداند، عملاً میدان را واگذار کرده است.
در سختترین شرایطی که میتوان آن را بهمثابه یک وضعیت جنگی تمامعیار ولو غیرکلاسیک درنظر گرفت، کشور بیش از هر چیز به پدافند چندلایه نیاز دارد. اما آنچه امروز دیده میشود، صحنه اقتصادی بدون پدافند است. سیاست خارجیای که بیش از آنکه فعال و کنشگر باشد، در وضعیت انتظار و تعلیق بهسر میبرد و بودجهای که با شعار انقباضی معرفی میشود، اما اساساً منطق جنگی ندارد.
خطای راهبردی دیگر، تقلیل مفهوم جنگ به موشک و پهپاد است. در حالی که میدان اصلی درگیری، مدتهاست از حوزه سخت عبور کرده و به میدان اقتصاد، رسانه، افکار عمومی و معنا منتقل شده است. نادیدهگرفتن این میدانها، به معنای جنگیدن با یک چشم بسته است. کشوری که قدرت نرم خود از رسانه تا سرمایه اجتماعی را دستکم بگیرد، عملاً بخشی از توان دفاعیاش را از کار انداخته است. نگاه کارمندی و کمفایده به رسانه، یکی از نشانههای همین خطاست. رسانه، در شرایط عادی ابزار اطلاعرسانی است، اما در شرایط بحران، ابزار تنظیم روان جامعه است. اگر دولت نتواند از رسانه برای توضیح مسیر، تبیین تصمیمها و اقناع افکار عمومی استفاده کند، رسانههای دیگر این کار را به نفع روایتهای رقیب انجام خواهند داد. سکوت، تأخیر یا پیامهای متناقض، در چنین شرایطی هزینهای بهمراتب سنگینتر از یک تصمیم اشتباه دارد.
در این میان، خطر اصلی، رسیدن به نقاط غیرقابل بازگشت است. جایی که کاهش اعتماد عمومی، دیگر با اصلاحات مقطعی ترمیم نمیشود. اعتماد، سرمایهای است که بهآهستگی ساخته میشود، اما با سرعتی بالا فرومیریزد. جامعهای که احساس کند دولت حتی درک دقیقی از رنجها و اضطرابهایش ندارد، بهتدریج وارد فاز بیتفاوتی یا خشم خاموش میشود، هر دو حالت، برای حکمرانی سمّی است.
آنچه امروز بیش از هر زمان دیگری ضروری است، تجدیدنظر جدی در شیوه مواجهه با واقعیتها و شنیدن صدای دلسوزان است. نه از سر مصلحتسنجی سیاسی، بلکه از سر ضرورت بقا و کارآمدی. کشور به ایده نیاز دارد. ایدهای که همزمان سیاست، اقتصاد و جامعه را در یک قاب منسجم ببیند و بتواند به مردم بگوید: میدانیم کجا هستیم، میدانیم با چه چالشهایی روبهرو هستیم و میدانیم قرار است چگونه از این مرحله عبور کنیم. بدون این ایده، هر تصمیمی حتی اگر درست باشد در هیاهوی بیاعتمادی گم میشود.
توصیه عجیب روزنامه اصولگرا به مردم؛ صرفه جویی و تورم را خودتان مدیریت کنید
در شرایطی که قیمت دلار از ۱۴۴ هزار تومان و سکه از ۱۶۵ میلیون تومان عبور کرده، روزنامه خراسان به جای درخواست پاسخگویی از مسئولان، مردم را به صرفهجویی، بودجهبندی و مدیریت زندگی روزمره دعوت کرده است.
این روزنامه نزدیک به قالیباف مینویسد: «ما به عنوان مردم نمیتوانیم به جای مسئولان اقتصاد را مدیریت کنیم پس باید با ابزارهایی که در اختیار داریم پیامدهای تورم را در زندگیمان به حداقل ممکن برسانیم.»
خراسان با تاکید بر اینکه «تورم در ایران امروز یک پدیده صرفاً ذهنی نیست» مینویسد: «افزایش مداوم قیمتها، افت قدرت خرید و ناتوانی بسیاری از خانوارها در تأمین هزینههای پایه، کاملاً واقعی و ملموس است.»
با این حال، نویسنده به جای فشار به مسئولان اقتصادی، مردم را ملزم میکند تا رفتار و واکنشهای روانی خود را مدیریت کنند. توصیهها شامل کنترل اضطراب، اجتناب از خرید هیجانی و مدیریت اخبار است.
روزنامه خراسان پیشنهاد میدهد که مردم با استفاده از ابزارهای روانی و مالی محدود پیامدهای تورم را کاهش دهند و مینویسد: «وقتی از جعبه ابزار مقابله با تورم صحبت میکنیم، منظور یک نسخه نجاتبخش یا راهحل جادویی برای بهتر شدن اوضاع اقتصادی نیست…، اما رفتارهای فردی و خانوادگی هنوز قابل تنظیماند.»
از نگاه این روزنامه اصولگرا، این ابزار شامل فاصلهگذاری از اخبار اقتصادی، مکث پیش از خرید، بودجهبندی ساده و پرهیز از تصمیمهای هیجانی است تا فشار روانی کاهش یابد.
خراسان تاکید میکند که در شرایط تورمی باید اولویتها را بازتعریف کرد و مینویسد: «بازتعریف اولویتها یعنی تلاش آگاهانه برای حفظ هستههایی که هنوز به زندگی معنا میدهند؛ زمان با خانواده، ارتباطات انسانی سالم، یادگیری حتی اگر کوچک و کمهزینه باشد… اینها سرمایههای روانیاند.»
در ادامه نیز آورده است که پسانداز کوچک، اما منظم میتواند حاشیه امن کوتاهمدت برای هزینههای اضطراری ایجاد کند.
روزنامه خراسان تاکید میکند: «یکی از مهمترین داراییهای فردی چیزی است که در صورتحسابهای بانکی ثبت نمیشود: مهارت و روابط انسانی… بلد بودن چند کار، از مهارتهای دیجیتال و تولید محتوا گرفته تا آموزش، خدمات تخصصی یا حتی مهارتهای دستی، هم امکان تطبیق را بالا میبرد و هم احساس کنترل بر زندگی را تقویت میکند.»
به گفته خراسان، سرمایهگذاری روی مهارتها و شبکههای حمایتی، حتی در شرایط تورمی، راهکاری واقعبینانه برای افزایش تابآوری اقتصادی است.
یادداشت خراسان در نهایت نشان میدهد که مردم باید هزینه ضعف سیاستگذاری و عدم اقدام مسئولان را خودشان تحمل کنند. این روزنامه نزدیک به جریان قالیباف مینویسد: «ما ناچاریم با جعبه ابزار محدودی که در اختیار داریم، زندگیمان را مدیریت کنیم؛ همزمان هم واقعیت سخت اقتصادی را ببینیم، هم اجازه ندهیم اضطراب، تصمیمهای نادرست و آسیبزنندهتری به ما تحمیل کند.»
این روزنامه در پایان نیز مینویسد: «خانواده، فامیل، دوستان، همکاران و حتی همسایگان میتوانند در دورههای فشار اقتصادی به منابع مهمی از حمایت تبدیل شوند. «هوای هم را داشتن»، چه در قالب حمایت عاطفی، چه کمک موقت مالی یا همیاری روزمره، نوعی سرمایه اجتماعی میسازد که هیچ بازار مالیای جای آن را نمیگیرد.»










