به داد «پامنار» برسید
- مجموعه: اخبار اجتماعی
- تاریخ انتشار : یکشنبه, 16 ارديبهشت 1403 12:02
روزنامه جهان صنعت نوشت: محلههای قدیمی تهران نظیر پامنار حال و روز خوشی ندارند و روزی نیست که خبری از آسیب به یک بنای تاریخی یا تخریب عمارتی قدیمی در پامنار شنیده نشود.
بافت تاریخی تهران قدیم در سایه غفلت مسوولان امر هر روز کوچکتر میشود و گچبریهای فاخر خانههای قدیمی و سردرهای آجرکاریشده که یادگار گذشته و هویت تهران هستند، یکی از پس دیگری فرو میریزند. نبود برنامه مشخص برای احیای پامنار و رخنه ادامهدار بازار در خانههای قدیمی، این محله قدیمی را تبدیل به انبار بازار تهران کرده است و محلهای که میتواند محل گشتوگذار گردشگران داخلی و خارجی باشد، امروز بخشی از آن انبار و تولیدی است و بخشی دیگر سرپناهی شده برای کارتنخوابها و معتادان.
برای اطلاع دقیقتر از وضعیت محله پامنار و خانههای تاریخی آن به سراغ مهران تهرانی، پژوهشگر فعال میراث فرهنگی و از جمله دوستداران و ساکنان قدیمی این محله تاریخی رفتیم. این پژوهشگر به دلیل عرقی که به محله پامنار داشته، عکسهای متعددی از قبل و بعد از تخریب عمارتهای پامنار گرفته و پژوهشی نیز درباره محله تاریخی پامنار انجام داده است. او که عاشق محله پدری خود و زیباییهای ساباطها و عمارتهای قدیمی آن است، تلاش زیادی برای نجات بافت تاریخی این محله کرده و آنطور که خود میگوید در گیرودار دعواهای حقوق سازمانها و مالکان شخصی، اغلب به در بسته خورده است. این فعال حوزه میراث فرهنگی و کارشناس گردشگری معتقد است که اگر محلههای قدیمی نظیر پامنار احیا و معرفی شوند میتوان ضمن حفظ هویت پایتخت کشور، زمینه توسعه صنعت توریسم شهر تهران را فراهم کرد؛ واقعیتی که البته تاکنون مسوولان امر از آن غافل بودهاند.
محله عودلاجان یکی از شاخصترین محلههای قدیمی تهران است که عمارتهای فاخر و اعیاننشین از هرگوشه آن سربرآوردهاند. تاریخ شکلگیری این محله به چه زمانی برمیگردد؟
تهران قدیم چهار محور اصلی داشته که شامل محله بازار، محله سنگلج، محله چالهمیدان و محله عودلاجان بوده است؛ این چهار محله درواقع آن چیزی بوده که بعد از آنکه آقامحمدخان قاجار تهران قدیم را به عنوان پایتخت انتخاب میکند، شاکله اصلی این شهر را تشکیل میداده است. در همین دوره عربها نیز به تهران آمده و در محله عربها ساکن میشوند و از سوی دیگر یهودیها نیز در محله عودلاجان سکنی مییابند. درواقع محله عودلاجان خود از ریزمحلههایی شامل محله یهودیها، محله پامنار، محله شاهغلامان، محله دروازهشمیران، محله عربها و محله حیاطشاهی تشکیل میشده است.
در متون تاریخی از محله عودلاجان به عنوان یک محله اعیاننشین یاد میشود. مهمترین چهرههایی که در این محله تاریخی ساکن بودهاند، چه افرادی بودند؟
باتوجه به اینکه محله عودلاجان محله اعیاننشین بوده و صاحبمنصبان حکومتی در آن ساکن بودهاند، محلهای مهم و شایانتوجه بوده است. اگر بخواهیم اشاره مشخصی داشته باشیم، باید گفت که در زمان ناصرالدینشاه با استناد به نقشه «عبدالغفار» و روزنامه خاطرات سران حکومتی مثل روزنامه خاطرات عینالدوله و عینالسلطنه، میتوان به یقین رسید که بسیاری از سران و صاحبمنصبان حکومتی ساکن محله عودلاجان بودهاند.
در این محله کوچهجارچیباشی و کوچه مشیرخلوت را داریم که مشیرخلوت خود فرزند حاجبالدوله بوده است و حاجبالدوله هم در قسمت محله حیاطشاهی خانهای داشته که البته متاسفانه تخریب شده است. خانههای تاریخی فرجاللهخان، نصرالملک، علاءالملک، بهمن میرزا بهاءالدوله- پسر فتحعلیشاه- که همه از صاحبمنصبان حکومتی بودهاند، در محله عودلاجان قرار داشتهاند و هرچه از جنوب به سمت شمال محله عودلاجان بروید خانههای صاحبمنصبان حکومتی یکی پس از دیگری وجود داشته و خانهها و کوچهها به نام همین صاحبمنصبان نامگذاری شده بود.
شهر تهران در زمان ناصرالدینشاه قاجار گسترش و وسعت قابلتوجهی یافته و دروازههای شهر هم جابهجا میشوند. این امر چه تاثیری بر محله عودلاجان داشته است و چگونه محله پامنار از دل عودلاجان سربر میآورد؟
در زمان ناصرالدینشاه قاجار، شهر تهران بسط پیدا کرده و بزرگتر میشود و به این ترتیب یکسری از دروازهها تخریب شده و به بالاتر از محله عودلاجان و به ارگ سلطنتی انتقال مییابند. در نقشه عبدالغفار هم مشخص است که در این دوره دروازهشمیران در ابتدای خیابان پامنار بوده است. در این دوره تهران قدیم تا حدود زیادی به همین محله پامنار و محدودههای اطراف آن معطوف بوده است.
در زمان پهلوی اول طرح توسعه اقتصادی و اجتماعی پررنگ میشود و در این دوره عقبنشینی خانههای عودلاجان برای بزرگتر شدن خیابانها دنبال میشود. در این دوره تمام خانههایی که در راستای بازارچه پامنار بودهاند چیزی حدود ۴یا۵متر تخریب شده و عقبنشینی میکنند، همچنین سقف بازارچه پامنار نیز برداشته میشود.
یک طرحی هم در پهلوی برای تخریب و نوسازی محله پامنار مطرح میشود که مجلس هم آن را تصویب میکند اما بودجه آن تامین نمیشود. به نظر میرسد به موجب همین طرح قسمت غربی محله عودلاجان در این دوره تخریب شده و بعدتر به خیابان سعدی و خیابان ناظمالاطبا تبدیل میشود که خانه پهلوان یزدی بزرگ هم در همین محله قرار داشته است.
با این تفاسیر میتوان گفت که این از دوره پهلوی اول است که به مرور محله پامنار هویت مستقلی برای خودش پیدا میکند. در این دوران چه چهرههایی در پامنار ساکن بودهاند و جریان توسعهطلبی شهری و نیز نگاه حفظ بافت قدیمی شهر چگونه در کنار هم پی گرفته میشوند؟
از زمان پهلوی اول میبینیم که محله پامنار مستقل شده و هویت اصلی خودش را پیدا میکند. به دلیل شخصیتهای معاصری که در خیابان پامنار ساکن بودهاند نظیر عباس یمینیشریف، جعفر شهری، منوچهر صدیقی، عبدالحسین صدیقی، استاد جلال همایی و سایر اشخاصی که در ادب و فرهنگ کشور نقش داشتند، این خیابان اهمیت مضاعفی در تاریخ معاصر ایران پیدا میکند اما از سوی دیگر همواره طرح تخریب و نوسازی پامنار نیز مطرح بوده است.
در نهایت در سال ۱۳۵۷ کیوان خسروانی که طراح و معمار بوده، در محله پامنار در انتهای کوچه صدراعظم(شهید صوفیانی کنونی) نمایشگاهی برگزار کرد و با تخریب محله عودلاجان با هدف نوسازی، مخالفت کرد.
ماجرای محله پامنار به عنوان محلهای سربرآورده از دل عودلاجان تاریخی در دوران پس از انقلاب به کجا میرسد؟
با پیدایش اصناف جدیدی در محله پامنار و از سال ۱۳۶۰ به بعد شغلهای قدیمی و سنتی از بین میروند و محله پامنار شکل بازاری جدید به خود میگیرد. این مساله ادامه پیدا میکند و دامنه بازار به محله پامنار میرسد. خانههای تاریخی زیادی در محله پامنار بوده که بعد از سال ۱۳۸۴ و در دوره شهرداری محمدباقر قالیباف بسیاری از خانههای قدیمی خریداری شده و تخریب میشوند و بافت قدیمی محله پامنار دستخوش تغییر شده و عناصر اصلی یک محله مثل حمام و بقالی را از دست میدهد. ساکنان محله هم عمدتا به شمال شهر کوچ میکنند و این محله نیز به مرور تبدیل به محلهای صنعتی برای فروش فلزات رنگین، تسمه و مواردی از این دست میشود. محله عودلاجان به مرور و در طول زمان به نام محله پامنار تغییر نام میدهد و بسیاری از مردم هم تا اواخر دهه۱۳۷۰ از این محله میروند. درواقع پامنار به مرور به محلهای بازارگونه تبدیل میشود و در دهه ۱۳۸۰ شهرداری هم از این فرصت سوءاستفاده کرده خانههای فاخر و میراثی را از سکنه محل میخرد. از جمله این آثار میتوان به باغات شکوهالسلطنه که مادر مظفرالدینشاه بوده اشاره کرد که شامل ۸ یا ۹خانه قدیمی بوده است. تعاونی ناجا و شهرداری تهران این خانهها را خریداری میکنند و به بهانه اینکه این خانهها مأمن افراد معتاد و بزهکار هستند، در سایه اهمال سازمان میراث فرهنگی وقت، آنها را تخریب میکنند.
در دهه ۱۳۹۰ اقداماتی برای احیای بازارچه عودلاجان صورت گرفت و بازتابهایی نیز در رسانهها داشت؛ این اقدامات به چه شکل بوده و نتیجه را چطور ارزیابی میکنید؟
در سال۱۳۹۰ قسمتی از سقف بازارچه محله عودلاجان فرو میریزد و سرانجام این واقعه و بازتابهای رسانهای آن سبب میشود که شهرداری اقدام به مرمت و احیای سقف کند و کورسوی امیدی شکل میگیرد. با اتمام مرمت بازارچه عودلاجان اما بار دیگر رخنه کردن بازار در محله پامنار شدت میگیرد. دانهدانه خانههای قدیمی تبدیل به کارگاه و انبار میشوند و عمارتهای تاریخی یکی پس از دیگری از درون تخریب میشوند و در این دوره شاهد اقداماتی نظیر تراشیده شدن آجرکاریهای سر در خانهها هستیم.
در سال۱۳۹۵ بدون در نظر گرفتن زیرساختها و مشکلات تردد مسوولان تصمیم میگیرند پامنار را سنگفرش کنند و بخش شرقی نماهای ساختمان را بازسازی کرده و گیت ورودی میزنند. ساکنان محله اعتراض میکنند اما اعلام میشود که پامنار باید پیاده راه شود و تقابلی بین شهرداری، سازمان میراث فرهنگی و تعاونی ناجا شکل میگیرد. میراث فرهنگی وقت و شهرداری در نهایت اقدام قابلتوجهی برای مرمت و ساماندهی پامنار انجام نمیدهند و نهایتا هم شهرداری از کسبه برای آنکه جلوی خانههای تاریخی که تبدیل به انبار شده بلوک نگذارد، مبالغی دریافت میکند.
خانه امین لشکر یکی از خانههای تاریخی و مهم عودلاجان است، سرنوشت این خانه به چه شکل رقم میخورد؟
شهرداری این خانه را خریداری میکند اما به دلیل مشکلات حقوقی سهدانگ آن را به شخص دیگری تهاتر میکند تا به نام بزند، اما آن شخص فوت میکند. از اینجا به بعد محله عودلاجان با وجود تمام تاریخ و گذشته افتخارآمیز آنکه راوی چهرههای سرشناس بسیاری در تاریخ معاصر است، به مشکل میخورد. خانههایی که مصادره شدهاند نیز در اختیار ستاد اجرایی قرار گرفته و بعضا به حال خود رها میشوند.
چه خانههای دیگری بر اثر مشکلات حقوقی یا رها شدن در این سالها قربانی تخریب شدهاند یا وضعیت نامناسبی دارند؟
یکی از خانههایی که به دلیل رعایت نکردن دستورالعملهای حقوقی تخریب شده، خانه میرزاآقاخان نوری است. خانههای عبدالباقیارباب هم که محدوده بسیار بزرگی را شامل میشده با آسیب و تخریب مواجه شده است. خانه تاریخی آیتالله سقفی که پدرخانم حضرت امام هم در آن ساکن بودهاند، نیز تخریب شده است. در خصوص خانههایی که هنوز باقی مانده و باید به آنها رسیدگی کرد، میتوان به خانههای میرزاابوطالب زنجانی، موتمنالاطباء و سلطان بیگمشجاعی اشاره داشت. از خانههایی که در حال حاضر در حال تخریب هستند اما متاسفانه اداره میراث فرهنگی تهران از آنها چشمپوشی کرده و به آنها توجهای ندارد، میتوان به خانه تاریخی «سرهنگ ایرج»- وزیر توپخانه رضاشاه پهلوی- اشاره داشت. خانه آقاعلی حکیم ملقب به زنوزی که بادگیری بزرگ و آجرکاریهای منحصربهفرد هم دارد، در اختیار مالک شخصی بوده و در حال تخریب کامل است. خانه عمادالدوله نیز عمارتی قاجاری است با آجرکاریها و مقرنسکاریهای زیبا که کاشیهای آن به سرقت رفته و خانه در حال تخریب کامل است. همچنین خانه فرجاللهخان در انتهای کوچه حقپرست، مالک آن در کشوقوس با شهرداری برای تخریب ملک است. در نهایت باید اذعان کنم که باوجود پتانسیل بالای گردشگری محله پامنار اما به این منطقه توجه لازم نمیشود و خانههای قدیمی این محله با خطر تخریب جدی مواجه هستند.