بیکاری 27درصدی فارغالتحصیلان رشتههای علوم پزشکی
- مجموعه: اخبار کنکور و دانشگاه
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 26 خرداد 1399 08:57
چالشها و مشکلات سنجش و پذیرش دانشگاهها و مراکز آموزشعالی در ایران موضوع دیرینهای است که طی سالها آزمون و خطاهای پیاپی، اکنون به روش برگزاری آزمون سراسری کنکور رسیده است.
تاریخچه آزمونهای ورودی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در ایران نشاندهنده تحولاتی است که در طول زمان و در پی انتقاداتی که به نحوه برگزاری آن وارد بوده، مراحل مختلفی را پشتسر گذاشته است. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی بهتازگی گزارشی با عنوان «بررسی عوامل موثر بر سنجش و پذیرش دانشجو در ایران» منتشر کرده که در آن پس از بررسی تاریخچه برگزاری آزمونهای ورودی دانشگاهها از ابتدا تاکنون، عوامل تاثیرگذار بر سنجش و پذیرش دانشجو در ایران را آسیبشناسی کرده و مورد بررسی قرار داده است.
در گزارش پیشرو سعی شده علاوهبر بیان مهمترین نکات مطرحشده در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، تاریخچه آزمون سراسری دانشگاهها از ابتدا تاکنون در قالب جدولی ارائه و رویدادهای مهمی که طی این سالها روند برگزاری آزمونها را تغییر داده است، بیان شود.
بیکاری 50 درصد دانشآموختگان
بررسیها نشان میدهد در یک دستهبندی کلی عوامل تاثیرگذار بر سنجش و پذیرش در ایران به دو دسته عوامل بیرونی و درونی تقسیمبندی میشود. ازجمله مهمترین عوامل بیرونی عبارتند از: نظام نامتوازن پرداخت حقوق و دستمزد رشتههای مختلف شغلی، بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی (حدود 50 درصد از دانشآموختگان رشتههای فنی و مهندسی، هنر، کشاورزی و دامپزشکی، علوم پایه و علوم انسانی بیکار هستند)، مدرکگرایی بهدلیل نظام استخدام بر محوریت مدرک دانشگاهی و نه مهارتمحوری، ناکارآمدی نظام اشتغال و ارزشگذاری مشاغل، ضعف در فرهنگ کسبوکار و مکانیسمهای بازار و اقتصاد کشور، ضعف نظام کارآفرینی و فرآیندهای ناقص نظام بیمه و رفاه اجتماعی همه مشاغل و تبلیغات آموزشگاهها، موسسات و انتشارات کنکوری. همچنین از مهمترین عوامل درونی نظام سنجش و پذیرش میتوان تنوع و چندگانگی نهادهای متولی سنجش و پذیرش، پایین بودن کیفیت ابزارهای سنجش (کنکور و سابقه تحصیلی) و وجود سهمیههای متنوع و متعدد در پذیرش دانشجو را نام برد. باید اذعان کرد تاکنون تحقیقات و پژوهشهای متعددی درخصوص فرآیند سنجش و پذیرش دانشجو در کشور انجام شده که بیشتر این تحقیقات معطوف به موضوع کنکور و آزمون سراسری پذیرش دانشجو بوده است. نتایج این پژوهشها نشان از آن دارد که کنکور یک معضل برای جامعه ایران محسوب میشود که طی سالها سلامت روانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه را تحتالشعاع قرار داده است.
در گزارشی که از سوی مرکز پژوهشهای مجلس منتشر شده، مهمترین عواملی که منجر شده سنجش و پذیرش و ابزار محوری آن یعنی کنکور، دچار چالشها و مشکلاتی شود و از پرتو این مشکلات، آسیبهایی به جامعه و نظام آموزشی وارد آید، احصا شده است.
سنجش و پذیرش قبل و بعد از انقلاب اسلامی
جدول درجشده در این گزارش، روند سنجش و پذیرش دانشجو در ایران را از ابتدا تاکنون نشان میدهد، با این وجود ذکر چند نکته در این ارتباط ضروری به نظر میرسد. جمعبندی مطالعات انجامشده گویای این نکته است که در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مراکز آموزش عالی غیردولتی مانند مراکز دولتی دارای آزمون ورودی بودند که این آزمون جداگانه و توسط «مرکز آزمونشناسی» اجرا میشده است. در آزمون سراسری سال 48 یک سهمیه وجود داشته که در این سهمیه 50 درصد ظرفیت دانشگاههای هر شهرستان به داوطلبان بومی همان شهرستان تعلق میگرفت.
علاوهبر آزمون، ملاکهای دیگری مانند هوش و استعداد تحصیلی یا معدل دوره مدرسه جزء ملاکهای اصلی سنجش و پذیرش دانشجو بودهاند. نکته بعدی اینکه دانشگاهها مسئول پذیرش و انتخاب دانشجویان خود بودند و مراکز سنجش مانند مرکز آزمونشناسی مسئول تهیه کارنامه و نمرات بودند. در اغلب سالها نیز آزمون بهصورت تستی برگزار میشده است، هرچند برخی آزمونها سوالات تشریحی نیز داشتند. جالب است از همان ابتدا آزمونهای تستی موردمناقشه و اعتراض دانشگاهها بوده است.
با تشکیل سازمان سنجش آموزش کشور، سنجش و پذیرش رفتهرفته متمرکز شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نهاد قانونگذاری بارها به بحث سنجش و پذیرش ورود کرده و البته با تصویب قوانین متعدد بر تشتت این حوزه افزوده است. ورود مجلس شورای اسلامی به سنجش و پذیرش با هدف حذف کنکور و انتخاب براساس سابقه تحصیلی بوده است، هرچند تلاشهای مجلس برای حذف کنکور با وجود تصویب سه قانون دراین زمینه تاکنون ناکام بوده است. یکی از تحولات عمده پذیرش دانشجو پس از انقلاب اسلامی ایجاد سهمیههای متنوع و تقسیمکردن کشور به مناطق مختلف آموزشی و ایجاد روش بومیگزینی بوده است. در این راستا ورود دیوان عدالت اداری به مبحث سنجش و پذیرش و صدور رای در این زمینه جهت احقاقحقوق داوطلبان را باید ازجمله تغییرات موثر بر سیاستهای سنجش و پذیرش پس از پیروزی انقلاب اسلامی دانست.
به نظر میرسد مهمترین انتقاداتی که به فرآیند سنجش و پذیرش طی سالهای پس از انقلاب اسلامی وارد بوده این است که این فرآیند از تحولات نظام آموزشی دوره متوسطه تاثیر گرفته است. برای مثال تغییر نظام آموزشی از سالی واحدی به ترمی واحدی و اشکال مختلف دیگر موجب سردرگمی برخی داوطلبان شده است. درکنار همه این موارد، وجود نهادهای مختلف سیاستگذار در سنجش و پذیرش مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی مجلـس شـــورای اســـلامـــی و وزارت علــوم، تحقیقات و فناوری و اخیرا نیز شورای سنجش و پذیرش چالشهای زیادی را در زمینه سیاستگذاری و تصمیمگیریهای نهایی ایجاد کرده است.
همانطور که در جدول این گزارش آمده است، عوامل مشکلساز در سنجش و پذیرش ایران با توجه به منشأ ایجاد به دو دسته کلی درونی و بیرونی تقسیمبندی میشوند. در توضیح عوامل درونی باید گفت متاسفانه در سنجش و پذیرش دانشجو در ایران، سه نهاد سیاستگذار و تصمیمگیر شامل شورایعالی انقلاب فرهنگی، مجلس شورای اسلامی و شورای سنجش و پذیرش دانشجو اقدام به سیاستگذاری یا تصمیمگیری در این حوزه میکنند. این درحالی است که در درون نظام سنجش و پذیرش نیز شوراها و نهادهایی تخصصی هستند که در موارد مختلف تصمیمگیر و سیاستگذار بودهاند. در عرصه اجرا نیز چهار نهاد شامل سازمان سنجش آموزش کشور، مرکز سنجش علوم پزشکی، مرکز نظارت و ارزیابی آموزش و پرورش و مرکز آزمون دانشگاه آزاد اسلامی وجود دارند. تعدد ارگانهای دخیل در تصمیمگیری و سیاستگذاری موجب تورم و تکثر مقررات و قوانین این بخش شده است.
ظرفیتهای خالی دهههای 60 و 70
در دهههای 60 و 70 شمسی بهعلت محدودیت ظرفیت پذیرش و کمتر بودن تعداد دانشگاههای کشور، در هربار پذیرش هیچ ظرفیت خالیای برای دانشگاهها باقی نمیماند و بسیاری از داوطلبان از ورود به دانشگاه باز میماندند. اما در دهه 1390 ظرفیت بسیاری از دانشگاههای کشور ازجمله دانشگاههای وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری خالی میماند. برای مثال ظرفیت پذیرش آموزش عالی کشور برای سال 1398 بدون دانشگاه آزاد اسلامی، حدود 760هزار نفر و تعداد پذیرفتهشدگان حدود 439هزار نفر بوده، این یعنی 42درصد از ظرفیت دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور در سال 98 خالی مانده است.
در سال 1397 با وجود ظرفیت 760هزار نفری، بعد از اعلام دو تکمیلظرفیت، حدود 500هزار نفر در دانشگاهها ثبتنام کردند؛ این درحالی است که با وجود این همه ظرفیت خالی از یکسو و گسترش قابلتوجه رشتهها و ظرفیتهای دانشگاه از سوی دیگر، آمارها نشان میدهد رقابت در کنکور هرسال به قوت خود باقی مانده است. به نظر میرسد نظام سنجشوپذیرش مانند نظام کار و اشتغال، نظام حقوق و دستمزد و مواردی از این دست بر تشدید این رقابت تاثیرگذار بوده است. البته اگرچه تا پیش از دهه 1390 همین شرایط و رقابت شدید بهصورت عام وجود داشت، اما در دهه 90 این رقابت و تقاضا برای آموزش عالی شکل دیگری به خود گرفت. بیکاری بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهی در بسیاری از رشتهها ازجمله رشتههای علومپایه، اغلب رشتههای فنی و مهندسی و همچنین بسیاری از رشتههای علوم انسانی موجب شد تمایل داوطلبان ورود به دانشگاه و مراکز آموزش عالی برای تحصیل دراین رشتهها کاهش پیدا کند. این درحالی بود که در دیگر سو، فاصله درآمدی رشتههای علوم پزشکی ازجمله پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی و فیزیوتراپی با سایر رشتهها بسیار عمیق بود و همین امر سبب شد بیشتر داوطلبان ورود به دانشگاه، به سمت رشتههای گروه علوم پزشکی گرایش داشته باشند. در همین دهه داوطلبان گروه امتحانی علومتجربی 60درصد از کل داوطلبان آزمون ورودی دانشگاهها را تشکیل دادند.
بیکاری 27درصدی فارغالتحصیلان رشتههای علوم پزشکی
درسال تحصیلی 93-92 نخستین آمارگیری از رصد اشتغال فارغالتحصیلان آموزش عالی ایران انجام شد که وضعیت اشتغال دانشآموختگان سال تحصیلی 93-92 را نشان میداد. براساس این آمار، حدود 47 درصد فارغالتحصیلان سال 93-92 بیکار هستند و بیشترین بیکاری مربوط به رشتههای هنر و کشاورزی با میزان بیکاری 55 و 51 درصد برآورد شده است. پس از آن رشتههای فنی و مهندسی با بیکاری 48 درصد، علوم پایه 45.9 درصد و علوم انسانی با 45.7 درصد نشاندهنده آمار بیکاری دانشآموختگان رشتههای مذکور است. درحالیکه کمترین میزان بیکاری مربوط به رشتههای علوم پزشکی با 27.73 درصد برآورد شده است.
ذکر این نکته ضروری است که درحال حاضر اطلاعات قابلاعتماد و مستندی از دریافتی کادر پزشکی در ایران در دسترس نیست اما طبق برآوردهای مرکز پژوهشهای مجلس، درآمد پزشکان بیمارستانهای دولتی در ایران در سال 1398 بین 14 تا 95میلیون تومان تخمین زده میشود. براین اساس نتایج برخی پژوهشهای علمی درباره عوامل موثر بر تقاضای آموزش عالی در چهار بعد «فردی و خانوادگی»، «دانشگاهی»، «اقتصادی» و «اجتماعی و فرهنگی» نشان میدهد عوامل اقتصادی بیشترین اهمیت و عوامل فرهنگی و اجتماعی کمترین اهمیت را در این خصوص دارند.
40 سال استمرار یک روش سنجش و پذیرش
بیش از 40 سال است که آزمون ورودی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی در ایران به یک شیوه و با استفاده از پرسشهای چهارگزینهای برگزار میشود. ماهیت بسیاری از پرسشهای این آزمون بهنحوی است که با داشتن مهارت در تستزنی و نه لزوما داشتن فهم درست از مطالب آموختهشده قابلپاسخگویی است. همچنین به دلیل محدودیت زمانی پاسخگویی به پرسشها که کاملا ماهیت مسابقهای به این آزمون داده، سرعت تستزنی به یکی از دغدغههای داوطلبان تبدیل شده است.
مجموع این موارد موجب شده دانشآموزان و اولیای مدارس بهجای توجه به یادگیری و پرورش تفکر و خلاقیت در مدرسه و کسب مهارتهای زندگی، به فراگیری و آموزش مهارت تستزنی و از بر کردن نکات بهاصطلاح کنکوری بپردازند. بهعبارت دیگر کنکور، برنامه درسی - تربیتی مدارس، یادگیری، تفکر خلاق و کتابهای درسی به حاشیه رانده شده است. همانطور که پیشتر گفته شد، قبل از پیروزی انقلاب در برخی مقاطع زمانی معدل دوره متوسطه تحصیلی در پذیرش دانشگاه تاثیر داشته است. بعد از انقلاب و پس از تصویب «قانون سنجش و پذیرش دانشجو در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور» در سال 92 بهتدریج ایجاد سابقه تحصیلی شروع شد.
در نظر گرفتن سابقه تحصیلی از همان ابتدا با مشکلاتی ازجمله عدم ایجاد سابقه کامل تحصیلی و مشکلاتی در اجرا مواجه بود. برای مثال ایجاد سابقه تحصیلی کامل برای هر دانشآموز با توجه به بالابودن جمعیت دانشآموزی، هم از منظر اقتصادی و نیروی انسانی و هم از بعد اجرایی، بار سنگینی را به وزارت آموزش و پرورش تحمیل میکند. یا برای مثال در تصحیح اوراق امتحانی با پاسخهای تشریحی امکان ارزشیابی کیفی، اعمالسلیقه و خطای انسانی و احتمالا تضییع حقوق داوطلبان وجود دارد بنابراین ایجاد سابقه تحصیلی براساس چنین معیارهایی نمیتواند چندان قابلاستناد باشد. شاید یکی از مهمترین انتقادهایی که طی سالها برگزاری کنکور سراسری از سوی داوطلبان مطرح بوده، موضوع سهمیههای متنوع و گوناگونی بوده که موجب شده معترضان به این سهمیهها، آن را نوعی بیعدالتی آموزشی تلقی کنند.
سهمیهها نه در بخش نمرهدهی و سنجش، بلکه در بخش پذیرش تاثیرات خود را نشان میدهند. منظور از سهمیه در کنکور ورود به دانشگاهها و مراکز آموزشعالی کشور عموما به مفهوم جداسازی بخشی از ظرفیت هر رشتهمحل و اختصاص آن به گروهی خاص است. با این اقدام آن بخش از ظرفیت که برای قشری خاص در نظر گرفته میشود، قابلانتخاب و رقابت برای سایر اقشار نیست، مگر اینکه توسط گروه یا قشر موردنظر تکمیل نشود. اما تعدد بالا، تنوع زیاد و در مواردی همپوشانی سهمیهها از یکسو و تغییر مقتضیات زمان و وجود رقابت شدید در برخی رشتهها از سوی دیگر، موجب ایجاد پیچیدگیهایی در پذیرش دانشجو شده است.
نظام پذیرش دانشجو در ایران بهگونهای است که متولیان اصلی آموزش عالی که در واقع مقاصد سنجش و پذیرش هستند، در سنجش و پذیرش دانشجو هیچ دخالتی ندارند. این درحالی است که در بسیاری از کشورهای دنیا؛ چه کشورهایی که آزمونهای ورودی سراسری دارند مانند کشور ژاپن و چه کشورهایی که فاقد آزمونهای ملی هستند مانند کشور کانادا، دانشگاهها نقش فعالی در سنجش و پذیرش دانشجو دارند. بههرحال آنچه مسلم است نظام سنجش و پذیرش در ایران از بدو تشکیل فاقدثبات بوده و تا امروز بیش از 20 بار تغییرات مهم و عمده به خود دیده است. در این میان نیز تلاشهای سیاستگذاران نهتنها به حل چالشهای مذکور نینجامیده، بلکه روزبهروز به مشکلات و چالشهای این حوزه افزوده است.
از بین رفتن نگرش مدرک گرایی
دراین راستا افزایش جمعیت داوطلبان و پیچیدگیهای تشکیلاتی، قانونی و مقرراتی ایجادشده در نظام آموزش و سنجش و پذیرش کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی شدتوحدت چالشها و مشکلات پیرامون سنجش و پذیرش را افزایش داده و آن را تبدیل به یک موضوع مهم اجتماعی، علمی و فرهنگی کرده است.
بهرغم سیاستگذاریهای کلان و متعددی که طی 40 سال اخیر در بخش آزمونهای دانشگاهی از سوی ارگانهای مختلف اعمال شده است اما آمار نشان میدهد بیشترین رقابت در آزمون کنکور مربوط به 15درصد ظرفیت دانشگاههاست که دارای رشتهها و رشتهمحلهای پرمتقاضی هستند و عملا سوابق تحصیلی نقشی در پذیرش این رشتهها ندارد.
کارشناسان مـعـتـقـدنـد نـاتـوانـی سـیـاسـتـــگذاران در تصمیمگیری برای تثبیت شکل و شیوه برگزاری آزمون دانشگاه از انگیزه داوطلبان برای ورود به دانشگاه کاسته است، دراین میان کمرنگ شدن پدیده مدرکگرایی که سالها جزء مهمترین دغدغههای اجتماعی و خانوادگی بود، بر آشفتگی وضعیت کنکور و برگزاری آزمونها افزوده است. نگاهی گذرا به وضعیت اشتغال در جامعه و تمایل قشر جوان به کسب درآمد بیشتر در میان انبوهی از مهارتهای تخصصی و غیرتخصصی، این فضا را ایجاد کرده است که مدرکگرایی تنها برای ارتقای جایگاه کارمندان دولت مفیدفایده است؛ در غیر این صورت، برخورداری از مهارتهایی که عموما از طریق فضاهایی غیر از دانشگاه کسب میشود، مسیر اشتغال درستتری پیشروی جمعیت فعال جامعه قرار میدهد.
بهواقع داشتن مدرک دانشگاهی در کشور یکی از عوامل مهم در استخدام افراد و نیز ترفیعات و حتی تعیین میزان دستمزد و مزایا در کشور است. داشتن مدرک دانشگاهی تا جایی اهمیت پیدا کرده است که در ماده (42 ) قانون مدیریت خدمات کشوری یکی از شرایط استخدام در دستگاههای اجرایی داشتن مدرک تحصیلی دانشگاهی است. این درحالی است که در آزمون استخدامی دستگاههای اجرایی کشور در سال 1397 تعداد 427هزارو696 داوطلب حدود 63 درصد زن و مابقی مرد بودند و از این میان حدود چهار درصد به استخدام دستگاههای اجرایی درآمدند. طبیعی است وقتی امکان استخدام حداقل 10 درصد از شرکتکنندگان آزمونهای استخدامی وجود ندارد تمایل برای تحصیل و ورود به دانشگاهها نیز کاهش مییابد. باید پذیرفت کنکور سراسری دانشگاهها در روزگار پیری و ناتوانی خود به سر میبرد.
تاریخچه سنجش و پذیرش دانشجو در ایران
۱۳۳۷ / برگزاری اولین آزمون ورودی دانشگاهی استفاده از روش تستی و کلید در سوالات و تفکیک مواد امتحانی به اطلاعات عمومی و اختصاصی توسط مٰؤسسات خصوصی
1341 / واگذاری نظارت بر آموزش عالی و هماهنگی امور دانشگاهها به شورای مركزی دانشگاهها انتخاب دانشجو در تمام دانشگاههای دولتی از طريق يك آزمون
1342 / برگزاری نخستین آزمون سراسری مواد عمومی از زبان فارسی، زبان خارجی و اطلاعات عمومی و نیز مواد اختصاصی هريك از رشتههای سهگانه ادبی، رياضی و طبیعی و به شیوه تستی
1347/ 1343 / پیشنهاد تشکیل «مركز آزمونشناسی» وابسته به شورای مركزی دانشگاهها و وزارت علوم و تصویب اساسنامه مرکز در سال 47طرح سوالهای تشريحی و تصحیح و محاسبه دستی
1348 / نمودار تشکیلاتی جديد «وزارت علوم و آموزش عالی» به تصويب سازمان امور اداری و استخدامی رسید و «مركز آزمونشناسی» به يکی از واحدهای تابعه اين وزارتخانه تبديل شد سهمیهبندی براي رفع محرومیتها و جبران نابرابریها وارد پذيرش شد و دانشگاههای شهرستان 50 درصد از دانشجويان خود را از بین داوطلبان محلی انتخاب کردند
۱۳۴۹/۱۳۵۰ / «معاونت امور دانشجويی» در وزارت علوم و آموزشعالی ایجاد شد و «مركز آزمونشناسی» در حوزه اين معاونت قرار گرفت بهصورت تستی و چندجوابی
1352/ 13 دانشگاه در آزمون سراسری شركت كردند دانشگاه شیراز بهطور جداگانه و مستقل به پذيرش دانشجو اقدام كرد از داوطلبان آزمايش هوش و استعداد تحصیلی و برحسب نوع ديپلم، آزمايش اطلاعات عمومی در حدود برنامه دوره دوم متوسطه به عمل آمد
۱۳۵۴ /۱۳۵۳ / رشتههای دانشگاهی با توجه به تجانس آنها به 5 گروه پزشکی و طبیعی، مهندسی و علوم رياضی، ادبیات و علوم انسانی، اقتصاد و علوم اجتماعی و زبانهای خارجی تقسیم شد
۱۳۵۴/ سازمان سنجش و آموزش کشور تشکیل شد
۱۳۵۵ /۱۳۵۴ /پذیرش دانشجو مشروط به دو عامل: الف) نمرات امتحانات كتبی ششم متوسطه ب) نتایج نمرات آزمون همگانی در این نوع پذیرش، نمرههای خام آزمونهای استعداد، زبان فارسی، شناخت ایران، فرهنگ ملی و زبان خارجی منظور شد و مجموع كل آن نمرات، رتبه داوطلب را تعیین کرد
۱۳۵۸/۱۳۵۷ / كمیتهای مركب از دانشگاهیان و صاحبنظران تشکیل و مقرر شد تغییراتی در نحوه انتخاب دانشجو با روش یکسان صورت گیرد كلیه مراحل سنجش دانشجو بهعهده سازمان سنجش گذاشته شد انتخاب دانشجو با استفاده از كارنامه امتحانات ورودی و با رعایت ضوابط خاص بهعهده دانشگاه ذیربط گذاشته شد
1358/ نخستین آزمون سراسری پس از انقلاب اسلامی در سال 1358 همانند گذشته برگزار شد 2 روش متمركز و نیمهمتمركز
1359/ تعطیلی دانشگاههای سراسر کشور به دلیل انقلاب فرهنگی آزمونی برگزار نشد
1360 / انحلال سازمان سنجش آموزش کشور و آغاز فعالیت تحت عنوان اداره کل گزینش دانشجو وزارت فرهنگ و آموزش عالی آزمونی برگزار نشد
1361/ برگزاری آزمون سراسری فقط برای رشتههای پزشکی، فنیمهندسی، کشاورزی، الهیات و معارف اسلامی تقسیم داوطلبان كنکور به سه دسته داوطلبان وابسته به نهادهای انقلاب اسلامی، داوطلبان آزاد و داوطلبان منطقهای و اختصاص سهمیه جداگانه به میزان یكسوم كل ظرفیت دانشگاهها و موسسات آموزشعالی
۱۳۶۳ / تبدیل سهمیه مناطق از دو سهمیه به 5 سهمیه، تصویب اولین سهمیه ایثارگری در پذیرش آموزش عالی کشور توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی در برخی رشتهها مانند دریانوردی، تربیتبدنی، تئاتر و سینما علاوه بر امتحان كتبی، آزمون شفاهی و عملی نیز انجام شد
1367 / ورود مجلس شورای اسلامی به بحث پذیرش دانشجو در كشور برای اولینبار با تصویب «قانون ایجاد تسهیلات برای ورود رزمندگان و جهادگران داوطلب بسیجی به دانشگاهها و موسسات آموزشعالی» اختصاص 40 درصد از سهمیه پذیرش در تمامی مقاطع به رزمندگان و جهادگران داوطلب بسیجی كه حداقل6 ماه متوالی یا متناوب در مناطق عملیاتی در زمان جنگ داوطلبانه خدمت کردهاند
1368/ کاهش سهمیه مناطق از 5 سهمیه به 3 سهمیه (تاکنون)
۱۳۷۲/۱۳۷۱/ امکان گزینش دانشجو در بیشتر رشتهها بهصورت بومی در استان یا ناحیه و قطب آموزشی
۱۳۷۵/ فارغالتحصیلان نظام جدید آموزش متوسطه نیز به داوطلبان كنکور اضافه شدند آزمون مرحله دوم در هریك از گروههای آزمایشی اضافه شد
1376/ آزمون سراسری برای داوطلبان نظام جدید در یك مرحله و برای داوطلبان نظام قدیم به همان شیوه سابق و در دو مرحله اجرا شد
1386/ ورود مجلس شورای اسلامی به سنجش و پذیرش دانشجو از حیث ورود به شیوهها و روش سنجش تصویب قانون «پذیرش دانشجو در دانشگاهها و مراكز آموزشعالی كشور» با هدف حذف كنکور پذیرش دانشجو در مقطع كاردانی (پیوسته و ناپیوسته)،كارشناسی و كارشناسیارشد پیوسته، دكتری حرفهای و دكتری پیوسته براساس سوابق داوطلب و آزمونهای سراسری -افزایش تاثیر سوابق تحصیلی در هر سال نسبت به سال قبل با هدف حذف کامل آزمونهای ورودی دانشگاه تا پایان سال اول برنامه 5 ساله پنجم توسعه
1392/ فراهم نشدن سوابق تحصیلی کامل توسط وزارت آموزش و پرورش تصویب قانون جدیدی با هدف حذف کنکور با عنوان «قانون سنجش و پذیرش دانشجو در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور» پذیرش دانشجو در دانشگاهها به روش ظرفیت رشته، «محل و تقاضای داوطلبان سابقه تحصیلی» یا «سابقه تحصیلی و آزمون» تاثیر سالیانه بهصورت تدریجی و صعودی؛ بهگونهای كه مقرر شد پس از 5 سال حداقل 85 درصد ظرفیت پذیرش دانشجو در كل كشور برمبنای سابقه تحصیلی باشد
1393/ اعتراض و شکایت داوطلبان به دیوان عدالت اداری نسبت به اعمال سوابق تحصیلی
1395/ اصلاح قانون توسط مجلس شورای اسلامی و تصویب قانون «اصلاح قانون سنجش و پذیرش دانشجو در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور» نمرات سابقه تحصیلی برای سال
1395 و سالهای پس از آن بهصورت مثبت اعمال شد
1398/ به طور رسمی پذیرش داوطلبان به دو شکل «با آزمون» و «صرفا با سابقه تحصیلی» انجام شد در روش با آزمون نیز تاثیر سوابق تحصیلی بهصورت 30 درصد مثبت بود
فرهیختگان