دانش "راز": آیا واقعا "درخواست از جهان" نتیجه بخش است؟
- مجموعه: مشاوره خانواده
حتما تابه حال درباره راز زیاد شنیده اید؛ رسیدن به خواسته ها با تفکر ! این مطلب نگاهی علمی به این پدیده دارد و شاید پاسخگوی برخی از سوالات شما باشد !
آیا تا به حال متوجه شدید که وقتی به چیزی احتیاج دارید، واقعا احتیاج دارید، یک لحظه فوقالعاده رخ میدهد؟ شما به یک چیز شادیبخش احتیاج دارید و خیلی ناگهانی تماسی با شما گرفته میشود و شما را به یک مهمانی دعوت میکنند. به پول نیاز دارید و ناگهان یک موقعیت کاری به شما پیشنهاد میشود. یا یک داستان واقعی دیگر اینکه یک رستوران دقیقا همان زمانی که شما بیپول و گرسنه هستید غذای رایگان میدهد!
اگر متوجه این اتفاقات در زندگی خود شدهاید، تنها نیستید. بیشتر زنانی که من با آنها صحبت کردهام با این اتفاقاتی که "چیزی را میخواهید و به آن میرسید" آشنا هستند، با اینکه نمیدانند چطور پیش آمدهاند. در بیش از 500 نقل قولی که از بین تجربیات خارق العاده جمع آوری کردهام، متوجه شدم که بسیاری از زنان این پیش آمدها را حاصل خردمندی و فهم خود میدانند و اعتقاد ندارند که "دنیا" به نفع آنها کار کرده است. حق با آنهاست!
علم تصمیم به بررسی این تجربه رایج اما درست درک نشده گرفته است. در تحقیقی قیاسی که امسال در آلمان انجام شد و دو گروه از افراد سالم با هم بررسی شدند، دریافتند که اتفاقات خارقالعاده به طور موثری بیشتر برای کسانی رخ میدهد که بیشتر به دنبال نصیحت یا پیشنهاد هستند تا کسانی که این طور نیستند. این تحقیق که در " Frontiers in Psychology" به چاپ رسید، بر روی بیش از 1300 نفری انجام شده بود که گزارش داده بودند اتفاقاتی خارقالعاده برایشان رخ داده، اما "باور" نداشتند که این اتفاق دلیل عجیبی دارد (این نکته حائز اهمیت است).
این مطالعه ادعا میکند که با این وجود که این دست اتفاقات برای هر دو گروه افرادی که به دنبال کمک یا نصیحتی بودهاند و یا نبودهاند، رخ میدهد، اما این تجربیات برای کسانی که به دنبال کمک بودهاند به طور خاصتری پیش آمده است.
این نقل قول از آرشیو "پروژه خارقالعاده" خود من است:
مِری سامرز، فیلمساز فیلم مستند میگوید یک بار برای سوالی فرهنگی نیاز به جواب داشتم. یادم نمیآمد که لُرد بایرِن (نویسندهای انگلیسی) چه کاری برای یونانیها انجام داده بود، واقعا به پاسخش نیاز داشتم ولی آنقدر سرم شلوغ بود که نمیتوانستم دنبال جوابش بگردم. آن بعد از ظهر به فروشگاه رفتم و در حالی که در صف حساب کردن اجناس بودم مجله اکونومیست را برداشتم. داستان روی جلد راجع به دیترویت بود، به همین دلیل مجله را خریدم. وقتی به خانه رسیدم مجله را باز کردم اما صفحهای که باز شد داستانی راجع به دیترویت نبود. یک ستون کوچک بود که از بین آن همه چیزهایی که وجود دارد، راجع به لُرد بایرِن و یونانیها بود."
در حالی که بسیاری از کتابها و معلمان مسائل معنوی عبارت "از دنیا در خواست کردن" را باب کرده اند، واقعیت این است که شما از دنیا در خواست نمیکنید، بلکه از ناخودآگاهتان که چیزی حقیقی و فعال است میخواهید تا به شما کمک کند. اگر شما دیرباور و شکاک هستید به این دقت کنید: براساس تحقیق، تفاوت بین ارزشیابی خود افراد و ارزشیابیهای انجام شده توسط متخصصان زیاد نبود. پس نه تنها اکثر مردم عادی وقتی این اتفاقات میافتد متوجه آنها میشوند، بلکه آنهایی هم که به دنبال کمک هستند این پیشآمدها را تشخیص میدهند. این اتفاقات که من به آنها تجربیات بومرنگی میگویم (بومرنگ: چوب سرکجی که به طرف هدف پرتاب میکنند و سپس باز میگردد) و زمانی رخ میدهد که ذهن ناخودآگاه شما به دنبال پاسخ میگردد، اتفاقی یا شانسی نیستند. ممکن است خارج از کنترل خودآگاه شما باشند، اما واقعی هستند.
خبرنگاری در اخبار شیکاگو به تازگی از من پرسید "پس اگر من در حال رانندگی در بزرگراه هستم و دلم بخواهد تاکو (نوعی غذا) بخورم، یه رستوران تاکو ظاهر می کنم؟" جواب نه است، شما نمیتوانید این کار را بکنید. اما خبر خوب این است که، ما در حال آشنا شدن با طرز کار ناخودآگاه هستیم، مثلا ناخودآگاه ما را به سمت موقعیتها و اطلاعاتی سوق میدهد که ما آگاهانه به دنبالشان هستیم. پس شاید امروز یک پیشنهاد باشد ولی ممکن است فردا تبدیل به تاکو شود.
منبع : آی بانو