دستورالعمل مولانا برای تغییر فوری!
- مجموعه: مشاوره خانواده
اگر شاد نیستید باید تغییر کنید
میخواهم تغییرکنم، دقیقا نه به خاطر کسانی که تا امروز، این توصیه را به من کردند، بلکه به خاطرخودم، جدیدا دوست دارم آدم بهتری باشم،کمتر دل خور یا عصبانی بشوم، مهربان تر باشم و ویژگیهای اخلاقی مثبتی درخودم ایجادکنم، اما چگونه امکان دارد؟هیچ کس این را به من نگفته.....
آن چه مطرح شد دغدغه درونی گاه و بی گاه خیلی از ما بوده است. هدف از طرح این موضوع با شما، پاسخ دادن به این نیاز است. فارغ از این که تا این لحظه شما چقدر میل به تغییر و پیشرفت داشته اید، تغییر فردی هرکدام از ما به سمت بهترشدن و پیشرفت در آن تغییر، ضروری به نظر می رسد.
غالبا وقتی در مورد تغییر فردی صحبت می کنیم، ذهن به سمت تغییرات اخلاقی می رود و زمانی که از پیشرفت، ترقی سخنی مطرح می شود، ذهن پیشرفتهای مادی را تصور می کند، هر دو موضوع یادشده بسیار عالی هستند، اما خط مشی پیشنهادی این مطلب یقینا شما را هم زمان با دستیابی به قدرت درونی، خردالهی،آرامش عمیق ، شادی بی دلیل، آگاهی اصیل، هشیاری آگاهانه، پذیرش هوشمندانه و لذت از لحظه حال به آنها هم می رساند، پس کمی صبور و البته دقیق باشید.
باهم قدم به قدم پیش می رویم،چندگام داریم که درسایه چند اصل تبیین می شود. موادلازم:یک قلم با همان دفترچه یادداشت آشنا.
گام اول
ازکجا متوجه بشوم تغییر برایم لازم است؟
در ابتدا به طور عمیق و دقیق، حالات روحی خود را در نظر بگیرید و به چند سوال اساسی پاسخ دهید، به این سوالات با آرامش و حوصله پاسخ دهید، لبخند بزنید قبل از آغاز کمی فکرکنید و مطمئن شوید که با خودتان حداقل در این لحظه مهربان هستید. شاید لازم باشد پاسخ هایتان را بنویسید.
آیا شاد هستم؟ و آیا شادی من نسبت به چند سال گذشته کم شده است؟ روابطم باخودم و دیگران چگونه است؟ آیا خودم را دوست دارم؟ آیا موارد رنجش و دلخوری من از دیگران زیاد است؟ به اصطلاح دلتان زیاد می شکند؟ باطبیعت و حیوانات چگونه هستید؟ آیا همیشه یا تقریبا همیشه ناراضی هستید؟ یا به چیزی اعتراض دارید؟
حالا اگر شما نسبت به گذشته کمتر شاد هستید، روابط تان ثبات ندارد و مرتبا دست خوش تلاطم می شود، ازخودتان راضی نیستید و به اصطلاح خودتان را دوست ندارید؛ به یاری خودتان بشتابید. زیرا جهان همین حالا به نور و بالندگی شما نیاز دارد.
اصل نخست:
مرا عهدیست باشادی که شادی آن من باشد مرا قولیست باجانان که جانان جان من باشد
این اصل به عنوان قانونی مطرح می شود که اجرای آن پیش نیاز خودسازی شما به حساب می آید. شاد بودن، قانونی است که در سراسر این فرایند، باید در شما حتی به صورت ظاهری وجود داشته باشد، از لبخندهای ساختگی کوتاه کمک بگیرید ،تا به خنده های عمیق از ته دل برسید.
گام دوم:
احتماکن احتما از اندیشه ها فکر گور و دلها بیشه ها
احتما اصل دوا آمد یقین احتماکن قوت جانت ببین
در طول روز، از وقتی از خواب بیدار می شوید مرتب اندیشه هایی در ذهن تان جریان دارد،گاهی به شکلی که انگار کسی درسرتان حرف میزند، خوب غالبا این گونه گفتگوی ذهنی به مسائل گذشته مربوط است یا شامل بحث و بگو مگوی ما با فرد یا افراد دیگری است. این محاوره بی نتیجه در ذهن دستاوردی جز خستگی روحی و بی انرژی شدن شما ندارد ضمن آن که ما را از اهداف مان دورتر و دورتر می کند، بدین گونه است که زندگی به یک گذران پوچ و بی فایده تبدیل می شود.
برای کنترل سرعت افکار و رهایی از آنها، با آب درد و دل کنید و با آیینه حرفهای منطقی بزنید تا به روشنگری برسید، هردوی این راهکارها به فضاگشایی منجر می شوند، روش پیشنهادی بعدی نیز بسیارمفید است با اشتیاق آن را انجام دهید. لبخند فراموش نشود؛ تمرین کنید تا در بیشترلحظات لبخند؛ این مهم جادویی را روی لب داشته باشید.
اگر رنجشی از کسی دارید تغییر کنید
روش جادویی رهایی
حتما کسانی در زندگی تان هستند که رنجشی عمیق از آنها در دل دارید، فضای درد را که در مطالب قبلی درباره اش حرف زدیم را به یاد دارید؟ می خواهم بگویم آنها و خاطرات آن درد غم انگیز به آن فضا اضافه شده است، برای رهایی از آن و بازکردن فضا راهکارهای قبلی جوابگو هستند اما درمان کننده دردتان نیستند؛ برای درمان این دردها که شاید کهنه هم باشند، این روش را اجرا کنید.
اول:جای راحت وساکتی بنشینید، سپس برتنفس تان تمرکز کنید، تصویرهای درد را در ذهن بیاورید، می تواند یادآوری یک مشاجره باشد، یا صورت فردی که از او کینه یا تنفر دارید، من میدانم که شما رنجیدید و حق دارید. سه نفس عمیق بکشید و حالا در ذهن تکرارکنید، من.........می بخشم و رها می کنم. این جمله را بارها تکرار کنید و فرایند بخشش راحداقل سه شب موقع خواب اجرا کنید.
روش خودمشاهده گری
در حال انجام هرکاری که هستید در ذهن خودتان را ببینید، متوجه کارهای روزمره تان باشید، این عبارت از آگاهی ازخویشتن و مشاهده خود است. شروع کار این گونه است که وقتی متوجه هجوم افکار به ذهنتان شدید چشمها را تا آنجاکه می توانید بالا ببرید و با چشمها ابروهایتان را بینید مثل این که دارید حضور اندیشه و افکار در مغزتان رامی نگرید، این روش ساده به این که شما از خودتان آگاه باشید و بتوانید ذهنتان را تحت نظر داشته باشید،کمک شایانی می کند. بعداز آگاهی از فکر آن لحظه، به کاری که در حال انجام آن هستید، توجه کنید.
برای آن که دراجرای این راهکارموفق تر باشید، پایبندی شما به چندقانون مهم است اول آن که هرلحظه بدانید گذشته درگذشته و هر فکری از گذشته مردود است، دیگر این که به آینده ای که نیامده نیندیشید این کار باعث دل شوره واضطرابتان می شود و شما را بیشتر در ذهن نگه می دارد، اجازه دهید هوشیاری کل برای آینده تصمیم بگیرد، دخالت درنظم او نابخردانه است. این مقدمه قانون بسیارمهم تسلیم است درمقاله های بعدی به تفصیل به آن می پردازیم.
چنانکه مولانا می گوید:
رفته ره درشت من بارگران زپشت من دلبر بردبارمن آمده برده بارمن
با استفاده ازروش هایی که گفته شد، شما بیش از پیش در حال زندگی می کنید که همان بهره مندی کامل ازاین لحظه است.
اصل دوم:
خداوند خود را نور آسمان ها و زمین معرفی می کند و می گوید از روح خود درجسم مان دمیده و به ما زندگی داده پس آیا با نزدیکی به او و انتقال خردالهی از طریق ما، آورنده آن نور نخواهیم بود؟
گام سوم:
ویژگیهای مثبت یا منفی خود،که از آنها ناراضی هستید را بنویسید. این عبارت است از آنچه حالا هستید. با دقت بنویسید به زودی به آن نیاز داریم.
در حین اجرای هرگام اصل مطرح شده بعداز آن گام را در نظر داشته باشید، این واجب است و به اندازه لبخند زدن اهمیت دارد، چرا که بعد از اجرای صحیح و کامل هر گام طبیعتا باید به همان اصل که هدف و نتیجه اجرای کامل ان گام است برسید.
آنچه بایدانجام دهید: بی واکنشی را تمرین کنید،این بسیارمهم و حیاتی است.
سکوت کنید و کمترحرف بزنید، در روشهای پیشنهادی در گام دوم نحوه ساکت کردن ذهن به طور کامل مطرح شد، حالا سکوت کلامی را پیش بگیرید.
انصتوا را گوش کن خاموش باش چون زبان حق نگشتی گوش باش
وربگویی شکل استفسارگو باشهنشاهان تومسکین وارگو
آنچه که انجام ندهید در مسیر تغییر جهش خواهید کرد:
ازمقایسه کردن بپرهیزید خودتان را با هیچ کس و هیچ چیز مقایسه نکنید. یادتان باشد شما از همه چیزهای بیرونی برتر هستید و شان والاتری دارید. شخصا انسانیت والایتان که از الوهیت الهی در وجودتان نهاده شده را خیلی دوست دارم، شما هم عاشق خودتان باشید.
قضاوت کردن ممنوع است، درباره هیچ واقعه یا شخصی در گذشته یاحال قضاوت نکنید، چرا که خداوند تنها قاضی است و گفته مالک و صاحب روز جزا و حساب رسی فقط من هستم. (مالک یوم الدین)
منبع : تبیان