دعای مشلول
- مجموعه: داروخانه معنوی
فضیلت دعای مشلول
فضیلت دعای مشمول
امام حسين عليه السلام مى فرمايد: من با پدرم در شب تاريكى خانه خدا را طواف مى كرديم. كنارخانه خدا خلوت شده بود و زوار به خواب رفته بودند كه ناگهان ناله جانسوزى به گوشمان رسيد. شخصى رو به درگاه خدا آورده و با سوز و گداز خاصى ناله و گريه مى كرد.
پدرم به من فرمود: اى حسين! آيا مى شنوى ناله گنهكارى كه به درگاه خداوندپناه آورده و با دل شكسته اشك پشيمانى فرو مى ريزد. برو او را پيدا كن و نزد من بياور.
امام حسين عليه السلام مى فرمايد: در آن شب تاريك دور خانه خدا گشتم. او را در ميان ركن و مقام در حال نماز يافتم.
سلام كردم و گفتم: اى بنده پشيمان گشته! پدرم اميرالمؤمنين تو را مى خواهد. با شتاب نمازش را تمام كرد. او را محضرپدرم آوردم حضرت ديد جوانى است زيبا و لباس هاى تميز به تن دارد. فرمود:
- توكيستى؟
عرض كرد: من يك عربم.
پرسيد: حالت چطور است ؟ چرا با آهى دردمند وناله اى جانگداز گريه مى كردى؟
عرض كرد: يا اميرالمؤ منين! گرفتار كيفر نافرمانى پدرم گشته ام و نفرين او اركان زندگيم را ويران ساخته و سلامتى و تندرستی را از من گرفته است. پدرم فرمود: قضيه تو چيست؟
گفت : من جوانى بى بند و باربودم. پيوسته آلوده معصيت و گناه بودم و از خدا ترس و واهمه نداشتم. پدر پیری داشتم كه نسبت به من خيلى مهربان بود. هر چه مرا نصيحت مى كرد به حرف هايش گوش نمى دادم.
هر وقت مرا نصيحت و موعظه مى كرد، آزرده خاطرش نموده و دشنام مى دادم وگاهى كتك مى زدم. يك روز مقدارى پول در محلى بود، به سويش رفتم تا آن پول رابردارم و خرج كنم. پدرم مانع شد و نگذاشت. من هم از دستش گرفته او را محكم به زمين زدم. دست هايش را روى زانو گذاشت. خواست برخيزد، اما از شدت درد و كوفتگی نتوانست از زمين بلند شود. پول ها را برداشتم و به دنبال كارهاى خود رفتم و در آن لحظه شنيدم كه همه آمال و آرزوهايش نسبت به من بر باد رفته و در آخر به خدا سوگندخورد كه به خانه خدا رفته و درباره من نفرين مى كند. به خدا قسم! هنوز نفرينش به پايان نرسيده بود كه اين بدبختى به سراغم آمد و تندرستى از من گرفته شد.
در اين هنگام پيراهنش را بالا زد و يك طرف بدنش را فلج ديديم. جوان سخنانش را ادامه داد و گفت: پس از اين قضيه از رفتار خود سخت پشيمان شدم. پيش پدرم رفته، معذرت خواستم، ولى او نپذيرفت و به سوى خانه خود حركت كرد. سه سال با اين وضع زندگى كردم تا اينكه سال سوم موسم حج درخواست كردم به خانه خدا مشرف شده، در آن مكان كه مرا نفرين كرده، براى من دعاى خير نمايد. پدرم محبت كرد و پذيرفت. به سوى مكه حركت كرديم تا به بيابان سياه كه رسيديم. شب تاريك بود. ناگهان پرنده اى از كنار جاده پرواز كرد. براثر سر و صداى بال و پر او شتر پدرم رميد و او را به زمين انداخت.
پدرم روى سنگ ها افتاد و جان به جان آفرين تسليم كرد. بدن او را در همان مكان دفن كردم و آمدم. می دانم اين بدبختى و بيچارگى من به خاطر نفرين و نارضايتى پدرم است. اميرالمؤمنين پس از شنيدن قصه دردناك جوان فرمود: اكنون فريادرس تو فرا رسيد. دعايى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به من آموخت به تو مى آموزم و در آن دعا اسم اعظم خدا وجود دارد و شخصی که آن دعا را بخواند خدای عزّ و جلّ دعایش را مستجاب می گرداند و خواسته اش را برآورده می نماید و اندوه و غم را از او می زداید و گرفتاری های او را برطرف می سازد...
اما برحذر باش که در وقت خواندن این دعا عجب و خودبینی بر تو مستولی گردد.
ای مرد تقوای الهی را پیشه خود ساز. زیرا هنگامی که من ناله های جانسوز تو را شنیدم که به درگاه خداوند توبه نموده و از او طلب بخشش می نمودی دلم برای تو سوخت و به رحم آمد ودر هنگام خواندن این دعا باید که نیّت تو صادق باشد و این دعا را در راه معصیت خدا بکار نبری.
و آن را تنها به کسانی که به دیانت آنها اطمینان داری بیاموزی و چنانچه نیّت خود را در هنگام خواندن این دعا خالص نمائی دعای تو مستجاب می گردد و پیامبراکرم صلی الله علیه و آله را در رؤیا خواهی دید.
در حالی که آن حضرت تو را به استجابت این دعا (دعای مشمول) و به بهشت بشارت می دهد.
امام حسین علیه السلام فرمود: خوشحالی من از آموختن این دعا (دعای مشمول) بیشتر از خوشحالی آن مرد برای کسب سلامتی اش بود.
سپس امیرالمؤمنین علیه السلام به من فرمود: کاغذ و دواتی بیاور و آنچه را که من به تو می گویم بنویس.
امیرالمومنین فرمود: بعد از خواندن این دعا (دعای مشمول) حاجت خود را از خدای متعال طلب کن. و آن حاجت را نام ببر.
و لازم است که در هنگام خواندن-این دعا (دعای مشمول) -پاک و با طهارت باشی.
سپس امیرالمومنین علیه السلام به آن جوان فرمود: هنگامی که شب فرا می رسد این دعا (دعای مشمول) را ده بار بخوان.
و در صبحگاهان-نتیجه آن را برای من بازگو کن.
امام حسین علیه السلام فرمود: این جوان نوشته این دعا را با خود برد و از آنجا رفت. فردای آن روز-صبحگاهان-آن جوانی در حالی که شفایافته و در کمال صحّت و سلامت و عافیت بود به نزد ما آمده و در حالی که نوشته دعا در دستش بود گفت:بخدا سوگند که در این دعا اسم اعظم خدا وجود دارد. زیرا با خواندن این دعا خواسته من برآورده گشته و دعایم مستجاب شد.
امیرالمؤمنین علیه السلام ماجرا را از او جویا شدند. او گفت:پس از آنکه مردم به خواب رفتند و شب به نیمه رسید و تاریکی همه جا را فراگرفت. من در حالی که نوشته دعا در دستم بود.دست خود را بالا بردم و این دعا را چندین بار خواندم. سپس به خواب رفتم. و در عالم رؤیا پیامبر صلی الله علیه و آهل را مشاهده نمودم. و ایشان دست مبارک خود را بر روی بدن من کشید. و پیامبر صلی الله علیه و آله در عالم به من فرمود:اسم اعظم خدا را محافظت کن. زیرا تو در مسیر خیر و درستی هستی. در این هنگام-در حالی که شفایافته و سلامتی خود را بازیافته بودم-از خواب برخاستم. خدا پادش خیر به شما کرامت فرماید.
دعای مشلول با ترجمه
دعای مشلول همراه با ترجمه
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا حَيُّ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ يَا هُوَ يَا مَنْ لا يَعْلَمُ مَا هُوَ وَ لا كَيْفَ هُوَ وَ لا أَيْنَ هُوَ وَ لا حَيْثُ هُوَ إِلا هُوَ يَا ذَا الْمُلْكِ وَ الْمَلَكُوتِ يَا ذَا الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ يَا مَلِكُ يَا قُدُّوسُ يَا سَلامُ يَا مُؤْمِنُ يَا مُهَيْمِنُ يَا عَزِيزُ يَا جَبَّارُ يَا مُتَكَبِّرُ يَا خَالِقُ يَا بَارِئُ يَا مُصَوِّرُ يَا مُفِيدُ يَا مُدَبِّرُ يَا شَدِيدُ يَا مُبْدِئُ يَا مُعِيدُ يَا مُبِيدُ يَا وَدُودُ يَا مَحْمُودُ يَا مَعْبُودُ
خدايا!از تو خواستارم به نامت،به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانىاش هميشگى است،اى داراى بزرگى و بزرگوارى،اى زنده اى هميشه پاينده،اى زنده،معبودى جز تو نيست،اى او،اى آنكه كسى نمىداند او چيست و نمىداند او چگونه است و نمىداند كجاست، و نمىداند در كدام سو است،اى داراى فرمانروايى و ملكوت،اى صاحب عزّت و جبروت،اى فرمانروا،اى منزّه از هرعيب،اى سلام،اى ايمنىبخش،اى پرشكوه،اى عزّتمند،اى دارنده قره،اى بزرگمنش،اى آفريننده،اى پديدآوردنده،اى صورتگر،اى سودبخش اى تدبير كننده،اى محكمكار،اى آغازگر،اى نابود كننده ستمگران،اى دوست نيكان،اى ستوده،اى پرستيده،
يَا بَعِيدُ يَا قَرِيبُ يَا مُجِيبُ يَا رَقِيبُ يَا حَسِيبُ يَا بَدِيعُ يَا رَفِيعُ يَا مَنِيعُ يَا سَمِيعُ يَا عَلِيمُ يَا حَلِيمُ يَا كَرِيمُ يَا حَكِيمُ يَا قَديِمُ يَا عَلِيُّ يَا عَظِيمُ يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ يَا دَيَّانُ يَا مُسْتَعَانُ يَا جَلِيلُ يَا جَمِيلُ يَا وَكِيلُ يَا كَفِيلُ يَا مُقِيلُ يَا مُنِيلُ يَا نَبِيلُ يَا دَلِيلُ يَا هَادِي يَا بَادِي يَا أَوَّلُ يَا آخِرُ يَا ظَاهِرُ يَا بَاطِنُ يَا قَائِمُ يَا دَائِمُ يَا عَالِمُ يَا حَاكِمُ يَا قَاضِي يَا عَادِلُ يَا فَاصِلُ يَا وَاصِلُ يَا طَاهِرُ يَا مُطَهِّرُ يَا قَادِرُ يَا مُقْتَدِرُ يَا كَبِيرُ يَا مُتَكَبِّرُ يَا وَاحِدُ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ يَا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوا أَحَدٌ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَ لا كَانَ مَعَهُ وَزِيرٌ ،
اى دور از هر چيز،اى نزديك به هرچيز،اى اجابت كننده،اى ديدبان،اى حسابرس،اى نورآفرين،اى بلندمرتبه،اى ارجمند،اى شنوا،اى دانا،اى بردبار،اى بزرگوار،اى فرزانه،اى ديرينه،اى والا،اى بزرگ،اى پرمهر،اى عطابخش،اى جزادهنده،اى يارى كننده،اى با جلالت، اى زيبا،اى كارگزار،اى كفايت كننده،اى بخشنده لغزش،اى رساننده نعمت،اى شريف،اى رهنما،اى هدايتگر،اى آغازگر، اى اوّل،اى آخر،اى آشكار،اى پنهان،اى استوار،اى پايدار،اى آگاه،اى حكمران،اى داور،اى دادگر،اى جدا كننده، اى پيونددهنده،اى پاك،اى پاك كننده،اى توانا،اى نيرومند،اى بزرگ،اى بزگمنش،اى يگانه،اى يكتا،اى مقصود دل نيازمندان،اى آنكه نزاده و زاده نشده،و همتايى ندارد و همسرى برايش نباشد و وزيرى با او نبوده
وَ لا اتَّخَذَ مَعَهُ مُشِيرا وَ لا احْتَاجَ إِلَى ظَهِيرٍ وَ لا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ فَتَعَالَيْتَ عَمَّا يَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّا كَبِيرا يَا عَلِيُّ يَا شَامِخُ يَا بَاذِخُ يَا فَتَّاحُ يَا نَفَّاحُ يَا مُرْتَاحُ يَا مُفَرِّجُ يَا نَاصِرُ يَا مُنْتَصِرُ يَا مُدْرِكُ يَا مُهْلِكُ يَا مُنْتَقِمُ يَا بَاعِثُ يَا وَارِثُ يَا طَالِبُ يَا غَالِبُ يَا مَنْ لا يَفُوتُهُ هَارِبٌ يَا تَوَّابُ يَا أَوَّابُ يَا وَهَّابُ يَا مُسَبِّبَ الْأَسْبَابِ يَا مُفَتِّحَ الْأَبْوَابِ يَا مَنْ حَيْثُمَا دُعِيَ أَجَابَ يَا طَهُورُ يَا شَكُورُ يَا عَفَوُّ يَا غَفُورُ يَا نُورَ النُّورِ يَا مُدَبِّرَ الْأُمُورِ،
و براى خود مشاورى نگرفته و به پشتيبانى نيازمند نگشته و با او جز او معبودى نبوده است،نيست معبودى جز تو،تو برتر از آنى كه ستمكاران گويند بسيار برترى،اى والا بلندمرتبه،اى عطابخش،اى گشايشگر،اى بخشايشگر،اى فرخبخش دلها،اى غمزدا،اى يارى رسان،اى يارى ستان،اى دريابنده،اى نابود كننده،اى انتقام گيرنده،اى برانگيزنده،اى وارث،اى خواهان،اى چيره،اى كه گريزندهاى از دستش نگريزد،اى بسيار توبهپذير،اى بسيار پذيراى بندگان،اى بسيار بخشنده،اى فراهم آورنده سببها،اى گشاينده درها،اى آنكه هرگاه و هرجا خوانده شود اجابت نمايد،اى پاك كننده،اى قدردان صالحان اى با گذشت،اى آمرزنده،اى روشنايى نور،اى مدبّر امور،
يَا لَطِيفُ يَا خَبِيرُ يَا مُجِيرُ يَا مُنِيرُ يَا بَصِيرُ يَا ظَهِيرُ يَا كَبِيرُ يَا وِتْرُ يَا فَرْدُ يَا أَبَدُ يَا سَنَدُ يَا صَمَدُ يَا كَافِي يَا شَافِي يَا وَافِي يَا مُعَافِي يَا مُحْسِنُ يَا مُجْمِلُ يَا مُنْعِمُ يَا مُفْضِلُ يَا مُتَكَرِّمُ يَا مُتَفَرِّدُ يَا مَنْ عَلا فَقَهَرَ يَا مَنْ مَلَكَ فَقَدَرَ يَا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ يَا مَنْ عُبِدَ فَشَكَرَ يَا مَنْ عُصِيَ فَغَفَرَ يَا مَنْ لا تَحْوِيهِ [يَحْوِيهِ] الْفِكَرُ وَ لا يُدْرِكُهُ بَصَرٌ وَ لا يَخْفَى عَلَيْهِ أَثَرٌ يَا رَازِقَ الْبَشَرِ يَا مُقَدِّرَ كُلِّ قَدَرٍ،
اى مهربان،اى آگاه،اى پناهدهنده،اى روشنىبخش،اى مددرسان اى بزرگ،اى يكتا،اى يگانه اى پاينده،اى تكيهگاه،اى بىنياز،اى كفايت كننده،اى شفابخش،اى وفا كننده،اى عافيتبخش، اى نيكوكار،اى زيبايىبخش،اى نعمت افزا،اى فزونبخش اى گرامى،اى بىهمتا،اى آنكه بلندى گرفت و چيره گشت،اى آنكه در فرمانروايىاش توانا شد،اى آنكه پنهان و آگاه گشت،اى آنكه پرستيده شد و پذيرفت،اى آنكه نافرمانى شد و آمرزيد،اى آنكه انديشه نگنجايدش،و ديدهاى او را در نيابد،و اثرى بر او پوشيده نماند،اى روزىدهنده بشر،اى اندازهگير هر اندازه،
يَا عَالِيَ الْمَكَانِ يَا شَدِيدَ الْأَرْكَانِ يَا مُبَدِّلَ الزَّمَانِ يَا قَابِلَ الْقُرْبَانِ يَا ذَا الْمَنِّ وَ الْإِحْسَانِ يَا ذَا الْعِزَّةِ وَ السُّلْطَانِ يَا رَحِيمُ يَا رَحْمَانُ يَا مَنْ هُوَ كَلَّ يَوْمٍ فِي شَأْنٍ يَا مَنْ لا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ يَا عَظِيمَ الشَّأْنِ يَا مَنْ هُوَ بِكُلِّ مَكَانٍ يَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ يَا مُجِيبَ الدَّعَوَاتِ يَا مُنْجِحَ الطَّلِبَاتِ يَا قَاضِيَ الْحَاجَاتِ يَا مُنْزِلَ الْبَرَكَاتِ يَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ يَا مُقِيلَ الْعَثَرَاتِ يَا كَاشِفَ الْكُرُبَاتِ يَا وَلِيَّ الْحَسَنَاتِ يَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ،
اى والا جاه،اى استوار پايه،اى گرداننده روزگار،اى پذيرنده قربانى،اى منتّگذار نيكوكار، اى داراى شكوه و سلطنت،اى مهربان،اى بخشنده،اى كسىكه هر روز در كارى است،اى آنكه كارى از كار ديگر بازش ندارد،اى بلندمرتبه،اى آنكه در هر جا هست،اى شنونده نجواها،اى اجابت كننده دعاها،اى برآورنده خواستهها و نيازها،اى فرو فرستنده بركات،اى رحم كننده بر اشكها،اى درگذرنده از لغزشها،اى برطرف كننده ناراحتيها،اى سرچشمه خوبيها،اى بالابرنده درجات،
يَا مُؤْتِيَ السُّؤْلاتِ يَا مُحْيِيَ الْأَمْوَاتِ يَا جَامِعَ الشَّتَاتِ يَا مُطَّلِعا عَلَى النِّيَّاتِ يَا رَادَّ مَا قَدْ فَاتَ يَا مَنْ لا تَشْتَبِهُ عَلَيْهِ الْأَصْوَاتُ يَا مَنْ لا تُضْجِرُهُ الْمَسْأَلاتُ وَ لا تَغْشَاهُ الظُّلُمَاتُ يَا نُورَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتِ يَا سَابِغَ النِّعَمِ يَا دَافِعَ النِّقَمِ يَا بَارِئَ النَّسَمِ يَا جَامِعَ الْأُمَمِ يَا شَافِيَ السَّقَمِ يَا خَالِقَ النُّورِ وَ الظُّلَمِ يَا ذَا الْجُودِ وَ الْكَرَمِ يَا مَنْ لا يَطَأُ عَرْشَهُ قَدَمٌ يَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِينَ يَا أَكْرَمَ الْأَكْرَمِينَ يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ يَا أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ يَا جَارَ الْمُسْتَجِيرِينَ ،
اى درهنده خواستهها،اى زنده كننده مردگان،اى گرد آورنده پراكندهها،اى آگاه از نيتّها،اى برگرداننده آنچه از دست رفته،اى كسىكه نجواها بر او مشتبه نشود،اى كسىكه درخواستها او را به ستوه نياورد،و تاريكيها او را فرا نگيرد،اى روشنى زمين و آسمانها،اى فروريز نعمتها،اى دفع كننده بدفرجاميها،اى آفريننده آدميان،اى گرد آورنده امّتها،اى شفابخش دردها،اى پديدآورنده روشنى و تاريكيها،اى صاحب جود و كرم،اى آنكه به عرشش قدمى پاى ننهد،اى بخشندهترين بخشندگان،اى كريمترين كريمان،اى شنواترين شنوايان،اى بيناترين بينايان،اى پناه پناهجويان،
يَا أَمَانَ الْخَائِفِينَ يَا ظَهْرَ اللاجِينَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ يَا غَايَةَ الطَّالِبِينَ يَا صَاحِبَ كُلِّ غَرِيبٍ يَا مُونِسَ كُلِّ وَحِيدٍ يَا مَلْجَأَ كُلِّ طَرِيدٍ يَا مَأْوَى كُلِّ شَرِيدٍ يَا حَافِظَ كُلِّ ضَالَّةٍ يَا رَاحِمَ الشَّيْخِ الْكَبِيرِ يَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِيرِ يَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْكَسِيرِ يَا فَاكَّ كُلِّ أَسِيرٍ يَا مُغْنِيَ الْبَائِسِ الْفَقِيرِ يَا عِصْمَةَ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِيرِ يَا مَنْ لَهُ التَّدْبِيرُ وَ التَّقْدِيرُ يَا مَنِ الْعَسِيرُ عَلَيْهِ سَهْلٌ يَسِيرٌ يَا مَنْ لا يَحْتَاجُ إِلَى تَفْسِيرٍ ،
اى امان هراسناكان،اى تكيهگاه پناهندگان اى سرپرست مؤمنان،اى فريادرس فريادكنندگان،اى مقصود دل نيازمندان،اى كس هر بىكس، اى همدم هر تنها،اى پناه هر رانده،اى مأواى هر آواره،اى نگهدار هر گمشده،اى مهرورز سالخوردگان،اى روزىدهنده كودكان خردسال،اى ترميم كننده استخوان شكسته،اى رهاننده هر اسير اى بىنياز كننده هر بينواى تهديست،اى پناه هر ترسان پناهجو،اى آنكه تدبير و تقدير از آن اوست،اى آنكه دشواريها براى او سهل و آسان است،اى آنكه نيازمند به دليل و تفسير نيست،
يَا مَنْ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ يَا مَنْ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ خَبِيرٌ يَا مَنْ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ يَا مُرْسِلَ الرِّيَاحِ يَا فَالِقَ الْإِصْبَاحِ يَا بَاعِثَ الْأَرْوَاحِ يَا ذَا الْجُودِ وَ السَّمَاحِ يَا مَنْ بِيَدِهِ كُلُّ مِفْتَاحٍ يَا سَامِعَ كُلِّ صَوْتٍ يَا سَابِقَ كُلِّ فَوْتٍ يَا مُحْيِيَ كُلِّ نَفْسٍ بَعْدَ الْمَوْتِ يَا عُدَّتِي فِي شِدَّتِي يَا حَافِظِي فِي غُرْبَتِي يَا مُونِسِي فِي وَحْدَتِي يَا وَلِيِّي فِي نِعْمَتِي يَا كَهْفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذَاهِبُ وَ تُسَلِّمُنِي الْأَقَارِبُ وَ يَخْذُلُنِي كُلُّ صَاحِبٍ يَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ،
اى آنكه بر هر كارى تواناست،اى آنكه به هر چيزى داناست،اى آن به همهچيز بيناست،اى فرستنده بادها،اى شكافنده روشنى صبح اى برانگيزنده ارواح،اى صاحب جود و بخشش،اى آنكه هر كليدى به دست اوست،اى شنونده هر نجوا اى پيشتر از هر آنچه گذشته،اى حياتبخش هر جان پس از مرگ،اى توشهام در سختى،اى نگهدارم در غربت،اى همدمم در تنهايى،اى سرپرستم در نعمت،اى پناهم آنگاه كه روشهاى ناهنجار درماندهام سازد و نزديكان رهايم كنند،و هر همدمى دست از يارىام بردارد،اى تكيهگاه آنكه تكيهگاهى ندارد،
يَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ يَا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ يَا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ يَا كَهْفَ مَنْ لا كَهْفَ لَهُ يَا كَنْزَ مَنْ لا كَنْزَ لَهُ يَا رُكْنَ مَنْ لا رُكْنَ لَهُ يَا غِيَاثَ مَنْ لا غِيَاثَ لَهُ يَا جَارَ مَنْ لا جَارَ لَهُ يَا جَارِيَ اللَّصِيقَ يَا رُكْنِيَ الْوَثِيقَ يَا إِلَهِي بِالتَّحْقِيقِ يَا رَبَّ الْبَيْتِ الْعَتِيقِ يَا شَفِيقُ يَا رَفِيقُ فُكَّنِي مِنْ حَلَقِ الْمَضِيقِ وَ اصْرِفْ عَنِّي كُلَّ هَمٍّ وَ غَمٍّ وَ ضِيقٍ وَ اكْفِنِي شَرَّ مَا لا أُطِيقُ وَ أَعِنِّي عَلَى مَا أُطِيقُ يَا رَادَّ يُوسُفَ عَلَى يَعْقُوبَ يَا كَاشِفَ ضُرِّ أَيُّوبَ يَا غَافِرَ ذَنْبِ دَاوُدَ يَا رَافِعَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ مُنْجِيَهُ مِنْ أَيْدِي الْيَهُودِ يَا مُجِيبَ نِدَاءِ يُونُسَ فِي الظُّلُمَاتِ يَا مُصْطَفِيَ مُوسَى بِالْكَلِمَاتِ،
اى پشتوانه كسىكه پشتوپناهى ندارد اى اندوخته هر بىاندوخته،اى نگهدار آنكه نگهدارى ندارد،اى پناه بىپناهان،اى گنجينه كسىكه برايش گنج نيست اى تكيهگاه هر بىكس،اى فريادرس آنكه برايش فريادرسى نيست،اى همسايه بىهمسايگان،اى همسايه همراه من اى تكيهگاه محكم،اى خداى من به حقيقت،اى پرورگار خانه كعبه،اى مهربان اى دوست،رهايم كن از بندهاى تنگناها،و هر غم و اندوه و تنگى را از من برگردان و شرّ آنچه را تاب نياورم از من دور ساز و بر آنچه مىتوانم يارىام ده،اى بازگرداننده يوسف نزد يعقوب،اى برطرف كننده رنج ايّوب،اى آمرزنده خطاى داود،اى بالا برنده عيسى بن مريم و رهايىبخش او از دست يهود،اى پاسخدهنده به نداى يونس در دل تاريكيها اى برگزيننده موسى براى سخنگويى،
يَا مَنْ غَفَرَ لِآدَمَ خَطِيئَتَهُ وَ رَفَعَ إِدْرِيسَ مَكَانا عَلِيّا بِرَحْمَتِهِ يَا مَنْ نَجَّى نُوحا مِنَ الْغَرَقِ يَا مَنْ أَهْلَكَ عَادا الْأُولَى وَ ثَمُودَ فَمَا أَبْقَى وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغَى وَ الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى يَا مَنْ دَمَّرَ عَلَى قَوْمِ لُوطٍ وَ دَمْدَمَ عَلَى قَوْمِ شُعَيْبٍ يَا مَنِ اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلا يَا مَنِ اتَّخَذَ مُوسَى كَلِيما وَ اتَّخَذَ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ حَبِيبا يَا مُؤْتِيَ لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ وَ الْوَاهِبَ لِسُلَيْمَانَ مُلْكا لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ يَا مَنْ نَصَرَ ذَا الْقَرْنَيْنِ عَلَى الْمُلُوكِ الْجَبَابِرَةِ يَا مَنْ أَعْطَى الْخِضْرَ الْحَيَاةَ وَ رَدَّ لِيُوشَعَ بْنِ نُونٍ الشَّمْسَ بَعْدَ غُرُوبِهَا،
اى آنكه خطاى آدم را بخشيد و ادريس را به رحمت خويش به جايگاه بلندى بركشيد،اى آنكه نوح را از غرق شدن نجات بخشيد،اى آنكه هلاك ساخت قوم عاد نخستين و قوم ثمود را و هيچكس از آنان را باقى نگذاشت،و پيش از آنها قوم نوح را هلاك نمود زيرا آنها ستمكارتر و سركش تر بودند و نابود ساخت افترازنندگان را كه در زمين فرو رفتند،اى آنكه بر قوم لوط واژگون نمود،و بر قوم شعيب عذابى دردناك فرستاد،اى آنكه ابراهيم را دوست خويش ساخت،اى آنكه موسى را همسخن خود ساخت،و محمد)درود خدا بر او و همه خاندانش(را محبوب خويش برگرفت،اى بخشنده حكمت به لقمان و بخشنده فرمانروايى به سليمان، چنان فرمانروايى كه براى احدى پس او سزاوار نيست،اى آنكه ذو القرنين را بر فرمانروايان سركش پيروز نمود،اى آنكه به خضر زندگى جاودان عطا فرمود،و خورشيد را پس از غروبش براى يوشع بن نون برگرداند،
يَا مَنْ رَبَطَ عَلَى قَلْبِ أُمِّ مُوسَى وَ أَحْصَنَ فَرْجَ مَرْيَمَ ابْنَتِ عِمْرَانَ يَا مَنْ حَصَّنَ يَحْيَى بْنَ زَكَرِيَّا مِنَ الذَّنْبِ وَ سَكَّنَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبَ يَا مَنْ بَشَّرَ زَكَرِيَّا بِيَحْيَى يَا مَنْ فَدَى إِسْمَاعِيلَ مِنَ الذَّبْحِ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ يَا مَنْ قَبِلَ قُرْبَانَ هَابِيلَ وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَى قَابِيلَ يَا هَازِمَ الْأَحْزَابِ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى جَمِيعِ الْمُرْسَلِينَ وَ مَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ أَجْمَعِينَ وَ أَسْأَلُكَ بِكُلِّ مَسْأَلَةٍ سَأَلَكَ بِهَا أَحَدٌ مِمَّنْ رَضِيتَ عَنْهُ فَحَتَمْتَ لَهُ عَلَى الْإِجَابَةِ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا رَحِيمُ يَا رَحِيمُ ،
اى آنكه آرامش بخشيد به قلب مادر موسى و عفت و پاكى مريم دختر عمران را حفظ نمود،اى آنكه يحيى پسر زكريّا را از گناه پاك داشت و خشم را از موسى باز نشاند،اى آنكه زكريّا را به تولّد يحيى مژده داد،اى آنكه با فرستادن ذبح عظيم،اسماعيل را از ذبح شدن نجات داد،اى آنكه قربانى هابيل را پذيرفت،و لعنت را بر قابيل قرار داد،اى گرزدهنده گروهها دشمن محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)،بر محمّد و خاندان محمّد و بر همه فرستادگان و فرشتگان بارگاهت و بر اهل طاعتت همگان درود فرست،و از تو خواستارم هر خواهشى را كه بندگان مورد خشنوديت از تو خواستهاند،و اجابت خواهش آنها حتم فرمودى،اى خدا،اى خدا،اى خدا،اى بخشنده،اى بخشنده،اى بخشنده، اى مهربان،اى مهربان،اى مهربان،
يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِي شَيْءٍ مِنْ كُتُبِكَ أَوْ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ وَ بِمَعَاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِكَ وَ بِمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ كِتَابِكَ وَ بِمَا لَوْ أَنَّ مَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ وَ أَسْأَلُكَ بِأَسْمَائِكَ الْحُسْنَى الَّتِي نَعَتَّهَا فِي كِتَابِكَ فَقُلْتَ:
،اى داراى شكوه و كرامت،اى داراى شكوه و كرامت،اى داراى شكوه و كرامت،به او،به او،به او،به او،به او،به او،به او،از تو خواستارم به هر نامى كه خود را به آن ناميدى،يا آن را در كتابى از كتابهايت فرو فرستادى،يا آن را در علم غيبت نزد خود نگاه داشتى،و به بندگاههاى بلند عرشت،و و بهنتهاى رحمت از كتاب سرنوشت خويش و به آنچه در اين آيه است:«اگر همه درختان روى زمين قلم باشند و دريا هم مركب شود كه از پس آن هفت درياى ديگر مدوش كنند كلمات خدا تمام نمىشود،همانا خدا عزيز است»،و تو را مىخوانم به نامهاى نيكويت كه آنها را در كتابت وصف كرده و گفتى:
وَ لِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَ قُلْتَ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ وَ قُلْتَ وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ وَ قُلْتَ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَ أَنَا أَسْأَلُكَ يَا إِلَهِي وَ أَدْعُوكَ يَا رَبِّ وَ أَرْجُوكَ يَا سَيِّدِي وَ أَطْمَعُ فِي إِجَابَتِي يَا مَوْلايَ كَمَا وَعَدْتَنِي وَ قَدْ دَعَوْتُكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَافْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا كَرِيمُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ
«و براى خدا نامهاى نيكوست،پس خدا را به آنها بخوانيد»،و نيز گفتى: «مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم»،و گفتى:«هرگاه بندگانم از تو درباره من بپرسند پس به يقين من به آنان نزديكم،دعاى دعا كننده را هرگاه دعا كند پاسخ مىدهم»،و گفتى:«اى بندگانم كه بر خود اسراف كرديد از رحمت خدا نااميد نباشيد، همانا خدا همه گناهان را مىآمرزد،به يقين او آمرزنده مهربان است«و من از تو درخواست مىكنم اى خداى من و تو را مىخوانم اى پروردگارم،و به تو اميدوارم اى آقايم و در اجابت دعايم به تو طمع دارم اى مولايم،آنطور كه به من وعده اجابت دادى،تو را خواندم،و آنگونه كه به من امر فرمودى،پس با من چنان رفتار كن كه سزاوار تو است اى كريم و سپاس خداى را پروردگار جهانيان و درود خدا بر محمّد و خاندانش همگان.
پس خاجت خود را ذكر كن كه انشا الله تعالى برآورده خواهد شد و در روايت «مهج الدعوات»است كه اين دعا را هرگز بدون طهارت نخوان.
گردآوری:بخش مذهبی بیتوته
منبع:
payambar-azam.com
bonyadedoa.com