همه چیز درباره سلسله سلوکیان
- مجموعه: تاریخ و تمدن
سلوکیان که بودند؟ (آغاز و پایان یک امپراتوری)
تاریخ سلسله ی سلوکیان
با حمله ی اسکندر و تسلط او بر هخامنشیان، سلوکیان سلسله ای از تبار یونانیان، به عنوان جانشینان اسکندر، مدتی بر ایران حکمرانی نمودند. البته این اتفاق پس از فوت اسکندر اتفاق افتاد و طبیعتا بعد از او، قلمروهای سیاسی اش باید تقسیم می شدند. در بین این قلمروها، ایران به سلوکوس رسید و او سلسله ای را با نام سلوکیان در ایران افتتاح کرد.
سلوکوس یکی از فرماندهان بسیار فعال اسکندر مقدونی بود که در زمان حمله ی اسکندر به ایران توانسته بود شوش را شکست دهد و آن را تسخیر نماید. در کنار شوشو، او توانسته بود تا با تصرف قلمرو عیلام و ماد، نواحی غربی ایران را زیر سلطه خود قرار دهد. سلوکوس برای اینکه پایتختی برای خود داشته باشد، شهری به نام سلوکیه را در نزدیکی بابل ساخت و آن را پایتخت خود نام گذاری کرد.
سلوکوس برای ساخت سکولیه، از هنرهای معماری یونانیان استفاده کرد که در آن زمان، سبک هنری هلنی یکی از معروف ترین این سبک های معماری بود. آن ها برای مدت 248 سال بر ایران حکومت کردن و تا شصت سال اولیه ی دوران حکومت شان توانسته بودن تمامی قلمرو ایران آن طور که بود حفظ نمایند، اما پس از شصت سال، کم کم تسلط شان بر جای جای ایران کم شد و قلمرو دولت سلوکی در ایران کاهش یافت.
پادشاهان معروف سلوکی چه کسانی بودند؟
سلوکوس اول : او اولین پادشاه سلوکیان بود که بر تاج و تخت هخامنشیان تکیه زد. همان طور که گفتیم سلوکوس اول، از فرماندهان اسکندر بود که با آپامه دختر اپیتامن که از بزرگان ایران و شهربانان سغدیانا بود، ازدواج کرد. هدف او از این ازدواج این بود که جای پای خود را در ایران محکم سازد.
آنتیوخوس اول : او را سوتر می نامیدند. سوتر پس از پدرش یعنی سلوکوس اول روی کار آمد و تمام تلاش خود را برای حفظ تصرفات و قلمرو ایران کرد. اما در آن زمان که شورش سوریه اوج گرفته بود، سرزمین های او تجزیه شدند و در این تجزیه، فارس و آذربایجان جدا شده و بلخ نیز تجزیه شد.
آنتیوخوس دوم : تئوس نام دیگر او بود. او یکی از پادشاهان عیاش سلوکی بود که همین عیاشی باعث شد تا بلخ به طور کامل از قلمرو سلوکیان خارج شود.
آنتیوخوس سوم : او را جبار، سیاستمدار و زیرک بود و ملقب به کبیر بود و توانسته بود به مدت سی و شش سال بر سلوکیان پادشاهی کند. البته پادشاهی او از سن هجده سالگی آغاز شد. او دوت داشت تا بر شرق نیز پادشاهی کند و برای رسیدن به این هدف نیز تلاش های بسیاری کرد. او توانست قیام مادها و پارس ها را سرکوب کند و شوش، همدان و سواحل خلیج فارس را نیز زیر سلطه ی خود درآورد.
آنتیوخوس چهارم : او ملقب به پادشاه خدا یا همان اپیفانوس بود. اپیفانوس آخرین شاه بزرگی بود که بر سلوکیان پادشاهی کرد. او قصد تصرف مصر را داشت اما نتوانست در مسیر هدف خود موفق ظاهر شود. البته در بخش های مختلف دیگر مانند ارمنستان نیز مردم از او رضایت نداشتند و درگیری های مختلف باعث شد تا او نتواند تسلط کافی بر روی قلمرو خود داشته باشد و نهایتا بخش های زیادی از ایران در دوره ی این پادشاه از دست سلوکیان خارج گردید.
دوران اوج سلطنت سلوکیان
با توجه به تعاریف بالا می توانیم حدس بزنیم که دوره ی آنتیوخوس سوم، دوره ی اوج سلسله ی سلوکیان بود. او پادشاهی با هوش و مقتدر بود و اقتدار او به حدی بود که در آن دوران، سکه ای با نام انتوخوس سوم تولید شد. او توانسته بود معبد آناهیتا را تصرف کند و از این طریق بودجه کشور خود را تامین نماید.
غرب و جنوب غربی ایران، در زمان این پادشاه به سلطه ی سلوکیان درآمد و او توانسته بر بسیاری از قیام های زمان خود، فایق شود. سرانجام او تصمیم گرفت که به مقدونیه حمله کند و این کار را کرد. اما غرور زیاد مانع از این شد که بتواند در این نبرد پیروز شود و نهایتا در حمله به معبد بعل شکست خورد و کشته شد.
فرهنگ و اعتقاد مردم در دوران سلوکیان چگونه بود؟
خوشبختانه سلوکیان هیچ کار و عملی دال بر اینکه بخواهند اعتقادات و فرهنگ ایرانیان را تغییر دهند انجام ندادند و اتفاقا برایشان بسیار جالب بود که فرهنگ مردم ایران چگونه است و از اعتقادات مردم ایران، برای اینکه بتوانند جای پای خود را محکم تر نمایند استفاده می کردند.
در آن زمان خود سلوکیان زئوس را به عنوان خدای خود قبول داشتند. البته خیلی از یونانی ها هم بودند که شاهان یونانی را به عنوان خدا قبول داشتند. البته پرستش شاهان مرده و زنده از زمان آنتیوخوس سوم، اوج گرفت و کم کم مراسمی برای پرستش شاهان سلوکی ایجاد شد که کاهنان این مراسم را در ایالات بزرگ و کوچک سلوکیان برگزار میکردند و به تقدس این مراسمات اعتقاد شدیدی داشتند.
این در زمانی بود که ایرانیان به لامکان بودن خداوند و جاودانگی روح و راستگویی اعتقاد داشتند و اعتقاد داشتند که به بهشت و دوزخ، مکانی است برای تنبیه تشویق مسلمانان!
در این زمان مردم اعتقاد داشتند که شرط حکومت بر ایران، فره ایزدی است. از این رو سلوکین برای اینکه بتوانند جایگاه خود را در میان مردم محکم کنند، با خاندان های شاهی وصلت می کردند تا این فره ایزدی نصیب شان شود.
نکته ی جالبی که درباره ی اعتقادات مردم در زمان سلوکیان وجود دارد این بود که دین اکثر مردم ایران زرتشت بود در صورتی که شاهان سلوکی به زئوس علاقه داشتند، از این رو شاهان سلوکی برای اینکه خودشان را به ایرانیان و فرهنگ شان نزدیک کنند، زئوس و اهورا مزدا از زرتشت را یکی دانستند و این تفکر را ایجاد کردند که هر دو قوم، یک خدا را می پرستند.
گردآوری : بخش فرهنگ و هنر بیتوته