تازه های تقویم تاریخ

داريوش بزرگ پدر ناسيوناليسم ايراني

تقویم تاریخ - 13 تیر

489پیش ازمیلاد:4 ژوئيه سال 489 پيش از ميلاد داريوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ايراني…

تقویم تاریخ -30دی



1299ش:در جريان بحران كابينه كه كسي حاضر نمي شد رئيس الوزراء ايران شود! در اين روز، سي ام ديماه 1299 هجري خورشيدي، سلطان احمد شاه قاجار از عين الدوله (عبدالمجيد ميرزا) خواست كه زمام امور دولت را به دست گيرد كه او هم نپذيرفت!. از يك هفته پيش از اين كه سپهدار (فتح الله اكبر) از رئيس الوزرائي كناره گيري كرده بود، وزارتخانه ها به دست معاونان ارشد آنها اداره مي شدند. جز احمد شاه، شايد بسياري از دولتمردان بوي كودتاي قريب الوقوع را حس كرده بودند که زير بار مقام هاي پيشنهادي که چند روزه بود نمي رفتند؛ و پي برده بودند که كه باتوجه به وقوع دگرگوني در روسيه، انگلستان خواب تازه برای ایران دیده است. احمدشاه از تماسهاي افسران انگليسي مستقر در ايران هم با ژنرال رضاخان فرمانده تيپ قزاق آگاه نشده بود.

در پي كناره گيري سپهدار از رياست وزراء (نخست وزيري)، احمد شاه از ميرزا حسن خان مستوفي و سپس از ميرزا حسن خان مشيرالدوله خواسته بود كه رياست دولت را به دست گيرند كه نپذيرفته بودند. ترديد نيت که ايندو بویی از نقشه دولت لندن برده بودند و نمی خواستند که خودرا بمخاطره افکنند. احمدشاه براي حل مسئله، دوم بهمن ماه با اصرار و خواهش بارديگر سپهدار را مامور تشكيل كابينه كرد، ولي اين بار كسي حاضر نمي شد وزير کابينه او شود!. بيست و شش روز طول كشيد تا سپهدار براي كابينه خود وزير تعيين كرد، ولي ديگر دير شده بود و يك روز پس از تكميل كابينه و دو هفته بعد از ملاقات ژنرال «ادموند آيرون سايد» انگليسي با ژنرال رضاخان پهلوي در قزوين، تيپ قزاق براي تصرف تهران به حركت در آمد و ....

 

به ترتيب: ژنرال رضاخان - ژنرال آيرونسايد - سپهدار - احمد شاه

 

1320ش:30 دي ماه 1320 به دسته ديگري از كساني را كه رضاشاه در طول سلطنت خود بويژه از 1314 به بعد (پس از دورشدن از دولت لندن و نزديک شدن به آلمان و ايتاليا) بركنار كرده و به زندان افكنده بود بار ديگر مقام دولتي مهم دادند. براي مثال: يكي از اين افراد سلمان اسدي بود كه او را به رياست اداره انتشارات و تبليغات ايران ( وزارت ارشاد امروز ) منصوب كردند. در ميان اين گروه كساني ديده مي شدند كه دادگاه آنان جرم آنان را محرز شناخته و به مجازات زندان محكوم كرده بود. ايران از شهريور 1320 تحت اشغال نظامي متفقين درآمده بود و فروغي نخست وزير تازه يکي از همان اخراج شدگان بود.


1324ش: 30دي ماه 1324 ابراهيم حكيمي (حكيم الملك) كه موفق به رفع غائله آذربايجان نشده بود از نخست وزيري كناره گيري كرد و قوام السلطنه (كه دكتر مصدق او را عامل انگلستان خوانده است) با حمايت آن دسته از دولتهاي خارجي كه کمر به محاصره شوروی و بویژه جلوگیری از بسط نفوذ آن در منطقه استراتژیک و نفتدار آسیای غربی نبودند و روي كار آمدن اورا درجهت مقاصد خود لازم مي دانستند نخست وزير شد و رياست ژاندارمري! را هم خود برعهده گرفت. وي اواخر ماه بعد براي حل مسئله آذربايجان به مسكو رفت و ....

 

1981م:جمهوری اسلامی ایران بیستم ژانویه 1981 و 20 دقیقه پس از انقضای دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر و آغاز حکومت رونالد ریگان 52 گروگان باقی مانده آمریکایی را رها ساخت که از تهران به آلمان رفتند و از اینجا به آمریکا بازگشتند. این 52 تن 444 روز به صورت گروگان در ایران نگهداری می شدند. تصرف سفارت آمریکا در تهران و ادامه گروگانگیری باعث شکست کارتر در انتخابات نوامبر 1980 شد مخصوصا که گفته شده بود ایران تا زمانی که کارتر رئیس جمهور باشد گروگانهارا رها نخواهد ساخت. بیستم ژانویه، روز آغاز بکار روسای جمهور تازه آمریکاست که جوانترین آنان هنگام آغاز بکار جان اف کندی 43 ساله بود و ریگان (ریگن) 69 ساله سالخورده تر از همه.

 

1995م:مهندس مهدي بازرگان نخستين رئيس دولت ايران پس از انقلاب و تغيير نظام حكومتي، بيستم ژانويه 1995 (سي ام دي ماه 1373) در87 سالگي پس از انتقال به سويس، در زوريخ در گذشت. وی برای درمان بیماری قلب عازم سویس بود که در هواپیما وضعیت مزاجی او رو به وخامت گذارد، از فرودگاه به بیمارستان منتقل ولی سودی نبخشید و درگذشت. بازرگان كه در جامعه به پرهيزگاري، پارسايي و فروتني معروف بود از چهره هاي برجسته و خستگي ناپذير مبارزات سياسي ملت ايران در قرن 20 بشمار مي رود كه نهضت آزادي را با اطلاع دكتر مصدق به اتفاق شماري ديگر در سال 1961 (1340) تاسيس كرد. بازرگان در طول عمر خود هیچگاه در تلاش برای استقرار دمکراسی و آزادی مکث نکرد. وی از دانشجویان اعزامی به فرانسه در اوایل دهه 1930 بود که مهندسی خواند و دربازگشت به وطن، استاد و رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران شد. بازرگان از یاران دکتر مصدق بود و از اعضای هیات خلع ید از انگلیسی ها در صنایع نفت که بعدا مسئولیت شرکت ملی نفت را هم برعهده گرفت. بازرگان که چهره اي عمیقا مذهبی بود در زمان حکومت دکتر مصدق مدتي هم دستيار او بود. بازرگان پس از تاسيس نهضت آزادي، با جمعي از همفکران خود از جمله آيت الله طالقاني به زندان افتاده و محاکمه شده بود. او چندبار دگر هم دستگير و بازداشت شده بود. وي پنجم فوريه 1979 (16 بهمن 1357) در زماني که هنوز شاپور بختيار نخست وزير بود از جانب آيت الله خميني به نخست وزيري دولت موقت انقلاب تعيين شده بود و به اين ترتيب، ايران شش روز داراي دو نخست وزير بود. بازرگان این سمت را به مدت 9 ماه و چند روز و تا 13 آبان 1358 (روز تصرف سفارت آمریکا) برعهده داشت و کناره گیری کرد. علت کناره گيري بازرگان از نخست وزيري را مداخله افراطيون مذهبي در امور دولت او ذکر کرده اند. وي پس از کناره گيري از اين سمت، عملا در جناح مخالف قرار گرفته بود ولي شخص او تحمل مي شد. مهدي بازرگان در نخستین انتخابات مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از ساکنان تهران به مجلس رفت.

درباره وفاداری بازرگان به آزادی و دمکراسی این اشاره کافی است که در طول اقامت در فرانسه پس از تعرض نظامی هیتلر به آن کشور دست به اسلحه برد و در کنار نیروهای مسلح فرانسه قرارگرفت.

 

مهدي بازرگان

 

1382ش:روزنامه شرق چاپ تهران در شماره 29 دي ماه 1382 خود گزارش داده بود كه شوراي هماهنگي جبهه دوم خرداد طي نامه سرگشاده اي خطاب به رئيس جمهور (محمد خاتمي) نوشته است كه در چند سال اخير جريان هايي تنگ نظر سرسختانه در مقابل خواست و اراده مردم ايستادگي و سنگ اندازي مي كنند [کرده اند] و ....

شرق افزوده بود: اين شورا (شوراي هماهنگي جبهه دوم خرداد) در نامه خود ضمن تاكيد بر ضرورت فوري رسيدگي به وضعيت (ردّ صلاحيت 83 نماينده دوره وقت مجلس شوراي اسلامي در زمستان 1382) از رئيس جمهور خواسته است (خواسته بود) كه به عنوان مسئول دولت برگزار كننده انتخابات، تا پايان آن هفته (سوم بهمن ماه 1382) مسئله را حل كند.

 

دو نايب رئيس دوره وقت مجلس (خاتمي و نبوي) ازجمله رد صلاحيت شدگان بست نشين

 

2004م:در پي ملاقاتهاي «خاوير سولانا» شخص اول ديپلماسي اتحاديه اروپا در طول سفر به تهران كه مداخله جويانه توصيف شده بود، اخطار و انتقاد تند و خارج از عرف ديپلماتيك «دو ويلپن» وزير امور خارجه وقت فرانسه و اعلاميه هاي اتحاديه اروپا؛ نوبت به « يوشكا فيشر » وزير امورخارجه وقت آلمان رسيد. روزنامه هاي آلمان 18 ژانويه 2004 به نقل از فيشر نوشتند كه اگر «اصلاح طلبان!» از نامزدي در انتخابات آتي محروم بمانند، اين عمل بر روابط اتحاديه اروپا با جمهوري اسلامي اثر سوء خواهد گذارد!.

برخي محافل ايراني اين خروش اروپاييان را كه يادآور دوران استعمار و سلطه آنان بر جهان و نشانه بازگشت به آن دوره است؛ در نگراني از ازدست دادن منافع اقتصاديشان در ايران ديده بودند. اين محافل گفته بودند: از اين خروش و بيتابي چنين برآيد كه كمك هايي از «اصلاح طلبان» ديده و وعده هايي شنيده اند. شما مي گوييد «اصلاح طلبان» ولي قاطبه مردم ايران نمي داند كه اين گروه «اصلاح طلبان!» چه مي گويد و چه اصلاحاتي مورد نظر اين گروه است. اين گروه اصلاحات مورد نظر خودرا اعلام نکرده است!. يکي از اصلاحات بايد تجديد نظر در قوانين و ضوابط انتخاباتي مي بود که همين رد صلاحيت شدگان در طول وكالت خود درصدد اصلاح آن قوانين بر نيامدند. تحصن و روزه گيري به خاطر تجديد نظر در آن قوانين تاريخساز مي تواند باشد و خريدار داشته داشته باشد، نه براي حفظ مقام شخصي. همه مي دانند كه اروپاييان «اتحاديه» ساختند تا به وضعيت زمان پيش از جنگ جهاني دوم و دوران تعدي و ظلم نسبت به ملل ضعيف از طريق خريد برخي مقامات آنان بازگردند.

آيا فيشر پيش خود حساب کرده بود که اگر مردم ايران از کار اين رد صلاحيت شدگان در دوران تصدي و وکالت راضي بودند ساكت نمي نشستند و به حمايت از آنان طومار پر مي کردند، و به مقامات ارشد متوشل مي شدند. حمايت چند روزنامه از آنان که وابسته به خود ايشان بوده اند منطقا کافي نمي تواند باشد. از آغاز جنگ عراق با ايران تاکنون، جز به «خودي» پروانه انتشار روزنامه داده نشده است، بنابراين، همه نشريات ايران به خودي هاي وقت تعلق دارند (طبق يک اصطلاح قديمي؛ خودي ها هم البته نوبت دارند و جا به جا مي شوند).

وزير امور خارجه فرانسه همچنين بايد مي دانست كه ايرانيان تقسيم وطن خود در سال 1907 را با دلالي آن كشور ميان انگلستان و روسيه، اغفال ايران توسط ناپلئون كه با روسيه درآويزد و بعد خود را كنار كشيدن و ايران را تنها گذاشتن و شكست نظامي و از دست دادن سرزمين هايش و نيز بازي هاي ژيسكار دستن و ... را فراموش نكرده اند و روزي فرانسه بايد پاسخگو باشد.

 

دو ويلپن

1873م:«ماكس آدلر» تئوريسين سوسياليست در اين روز در سال 1873 در اتريش به دنيا آمد و شصت و چهار سال عمر كرد. وي كه يك جامعه شناس بود بشر را مستحق برابري نسبي اقتصادي (درآمد و ثروت)، رفاه و شئو ن اجتماعي مي دانست. او پيش بيني كرده است زماني فرا خواهد رسيد كه همه ملل جهان برپايه فرهنگ و شرايط اقتصادي و سطح تمدن خود [بنوعي] داراي نظام سوسياليستي شوند. آدلر وقوع چنين تحولي را اجتناب ناپذير دانسته و گفته است هرچه سطح آگاهي ملل بيشتر شود تقاضا براي برابري و رفع تبعيض و اصلاح وضعيت توزيع درآمد و به عبارت ديگر تامين عدالت اقتصادي ـ اجتماعي بيشتر خواهد شد و اگر اكثريت جامعه نتواند از راههاي دمكراتيك و وضع قانون و ضابطه به اين مرحله گام بگذارد وقوع انقلاب در آن جامعه قطعي است و انقلابهاي از اين دست، زنجيره اي هستند و جهان را فرا خواهند گرفت. به عبارت ديگر؛ بشر آگاه برابري اقتصادي ـ اجتماعي خود را مطالبه خواهد كرد و به داشتن صرفا آزادي هاي فردي اكتفا نخواهد كرد.

«آدلر» سوسياليسم را يك آرزوي بشر خوانده، ولي گفته است كه جامعه بايد براي سوسياليست شدن «رسيده» باشد؛ نمي توان سوسياليسم را به يك جامعه غير آماده (خام) تحميل كرد و انتظار داشت كه پيروز شود و پايدار بماند. او گفته است كه بشر تا هفت هزار سال پيش و در برخي جوامع تا چهار ـ پنج هزار سال قبل از نوعي حيات سوسياليستي برخوردار بود كه پيدايش طبقات حاكم و برتري خواه كه ثروت جويي هم خصلت عمومي آنها بوده است آن موهبت را از توده ها (عوام الناس) گرفتند و زبردست و زيردست و فقير و ثروتمند به وجود آمده و ادامه يافته و اين طبقات حاكم و ثروتمند براي حفظ برتري خود به اديان هم امكان نداده اند كه آن برابري را كه ميان انسانها در لحظه تولد وجود دارد، در طول حيات برقرار و حفظ كنند تا اختلاف و جدال كه منشا جنگها و جنابات است از ميان برود.

 

ماكس آدلر


2003م:«ال هرشفيلد» معروفترين كاريكاتوريست جهان 20 ژانويه 2003 در 99 سالگي درگذشت. وي 77 سال تمام كاريكاتور كشيده بود. هرشفيلد آخرين كاريكاتور خودرا چند هفته پيش از مرگ ترسيم كرده بود. برخلاف ساير كاريكاتوريستها كه براي افراد بيني بزرگ ترسيم مي كنند، او بيني ها را خيلي كوچك و ابروان را كماني و بلند ترسيم مي كرد. بيش از سياستمداران و دولتمردان، سراغ هنرمندان و هنرپيشگان مي رفت و شكلك آنان را ترسيم مي كرد. براي صحنه هاي نمايش و فيلم هم كاريكاتور مي كشيد. وي كه در سن لويي آمريكا به دنيا آمده و در پاريس تحصيل كرده بود عمدتا در نيويورك زندگي مي كرد. از كارهاي شگفت انگيز او ازدواج مجدد در 93 سالگي با يك زن 60 ساله بود!. همسر اول او «دالي هاس» بازيگر هاليوود بود كه درسال 1994 درگذشته بود.

هرشفيلد در مصاحبه اي گفته بود كه پيش از نشستن پشت ميز نگران است كه سوژه آن روز را ازكجا بياورد كه پس از قرارگرفتن در جايش آن قدر سوژه به دست مي آورد كه نمي داند از كداميک شروع بكند. او در يكي از آخرين مصاحبه هايش كه از او سئوال شده بود راز طول عمرش و اين كه در 99 سالگي هنوز قادر به كار است چيست گفته بود كه عشق به كار و هنرش است كه او را از وارد به مسائل زندگي شدن باز مي دارد و گذشت زمان را حس نمي كند.

 

ال هرشفيلد


1653م:عمارت تاج محل در هند در اين روز در ماه ژانويه سال 1653 ميلادي تكميل شد. «شاه جهان» امپراتور وقت هند تصميم به ساختن چنين عمارتي به ياد بود همسر خود ــ ممتاز محل ــ گرفته بود كه در اثناي وضع حمل چهاردهمين فرزند خويش درگذشته بود. كار ساختن اين عمارت زيبا پس از دعوت استاد عيسي معمار بزرگ ايراني به هند از سال 1631 آغاز شده بود. استاد عيسي براي ساختن اين عمارت باشكوه دهها معمار و تزيين كار از ايران (عمدتا از شهرهاي اصفهان، كرمان و شيراز) به هند برده بود. بيشتر تزيين كاران از شيراز بودند. قسمتي از سنگهاي مرمر از ايران (معادن كوه هزار واقع در شهرك « راين Rayen» استان كرمان) و ايران خاوري (سرزميني كه انگليسي ها بعدا نامش را افغانستان گذارده اند و در آن زمان قطعه خاوري ايران بود) به محل حمل شده بود. چند قلم ديگر از مصالح ساختماني نيز از ايران بود. استاد عيسي در طرح اين ساختمان همه نمونه هاي معماري خاور ميانه را بكار گرفته است تا عمارت كاملا اصالت خاور ميانه اي داشته باشد، نه هندي (آسياي جنوبي) .

 

عمارت تاج محل در هند

 

1949م:در اين روز ، بيستم ژانويه در سال 1949 هري ترومن براي دومين بار سوگند وفاداري به قانون اساسي ياد كرد و زمام امور ايالات متحده آمريكا را به دست گرفت. وي در دوره قبلي به اين مقام برگزيده نشده بود بلكه به سبب درگذشت روزولت، دوره رياست جمهوري او را تكميل كرده بود. ترومن معاون روزولت بود. وي پس اداي سوگند، در نطقي برنامه خود براي قطع گسترش كمونيسم و جلوگيري از بسط نفوذ شوروي در كشورهاي ديگر را كه به «اصول 4 گانه ترومن» معروف شد و جنگ سرد دو بلوك را تشديد كرد اعلام داشت. با اجراي اين برنامه، دولت امريكا عملا رهبري بلوك غرب را به دست گرفت. وي قبلا شوروي را امپرياليست كمونيست خوانده بود. ترومن در نطق 20 ژانويه خود كه با آن فصل تازه اي در تاريخ باز شد كه چهار دهه تمام طول كشيد اصول چهارگانه اش را به اين شرح اعلام داشت :

ــ اصل اول؛ حمايت از سازمان ملل.

ــ اصل دوم؛ ادامه كمك به اروپاي خارج از منطقه نفوذ شوروي به منظور ترميم خرابي هاي جنگ و نوسازي، از طريق طرح مارشال.

ــ اصل سوم؛ كمك نظامي بي دريغ به دولتهاي ضد كمونيست.

ــ اصل چهارم؛ شريك كردن كشورهاي دوست و ضد كمونيست در پيشرفت هاي صنعتي و علمي و دادن اين نوع كمكها به كشورهاي توسعه نيافته.

طولي نكشيد كه يك شعبه «اصل 4 ترومن» هم در ايران، تقريبا در همه شهرهاي بزرگ كشور داير شد و .... در اجراي اصل سوم اين برنامه، دولت امريكا تا ششم اكتبر (ظرف 9 ماه ) به ارزش 5 ميليارد و 800 ميليون دلار اسلحه به كشور هاي ديگر داد.

 

ترومن

 

2005م:هجدم ژانويه 2005 تكميل نخستين ارباس دو طبقه كه در وضعيت "صندلي هاي اكونومي" گنجايش حمل 800 مسافر دارد و به مراتب بزرگتر از جمبو جت هاي بوئينگ است طي مراسمي اعلام شد. در اين مراسم گفته شد كه كمپاني ارباس با ساختن اين هواپيماي پهن پيكر از بوئينگ آمريكا جلو افتاده است. جمبو جت ارباس ( ارباس ـ 380 ) در وضعيت فرست كلاس كامل داراي 555 صندلي است. در مراسم پاياني تكميل ارباس ـ 380 پنج هزار تن از جمله سران فرانسه، آلمان، اسپانيا و انگلستان - شركاء كنسرسيوم اروپايي سازنده ارباس حضور داشتند. در همين مراسم اعلام شد كه كارخانه ارباس تاكنون سفارش ساخت 149 دستگاه از اين هواپيما را دريافت كرده كه چين خريدار شماره يك آن است. ارباس 380 از سال 2006 وارد کار مسافربري در خطوط هوايي شده است. مسافرت با اين هواپيما به علت بزرگ بودن و گنجايش زياد، ارزانتر تمام مي شود.

قبل از ارباس، يك كارخانه هواپيماسازي روسيه هواپيمايي بزرگ تر از بوئينگ 747 ساخته بود كه اينك در برخي از كشورها از آن استفاده باركشي مي شود.

 

ارباس 800 نفره

 

2005م:روزنامه 102 ساله پراودا بيستم ژانويه 2005 در اديشن آنلاين خود به زبان انگليسي به مناسبت تاييد انتصاب بانو « كاندوليزا رايس» به عنوان وزير امور خارجه آمريكا در كميسيون روابط خاجي سناي اين كشور در مقاله اي شديدالحن چنين نوشته بود:

تاييد«رايس كه بدون اين كه مهارت در سمت تازه داشته باشد خودش را خيلي مهم مي داند و ژست والامقامي مي گيرد تعجبي ايجاد نكرد. او جانشين كولن پاول مي شود كه ديپلماسي از نظر وي همانا «دروغ گفتن» بود. هنوز مردم تصوير پاول را پشت ميز نمايندگي آمريكا در جلسه شوراي امنيت فراموش نكرده اند كه با صراحت تمام گفت: ما اسناد محكم و موثق در دست داريم كه دولت صدام حسين اسلحه كشتار جمعي در اختيار دارد. وي با بيان اين مطلب، حمله و اشغال نظامي عراق را توجيه كرد. "ديپلماسي" که براي پاول دروغ گفتن بدون احساس شرم بود، براي بانو «رايس» عبارت خواهد بود از تيراندازي در همه جهات اطراف خود. او اين تيراندازي را حتي پيش از آن كه انتصابش به تاييد سنا برسد آغاز كرده بود. او دو روز زودتر از كارفرمايش (جورج دبليو بوش) گفته بود كه در جهان هنوز «جبار» وجود دارد و ما در كنار مردم تحت ستم مي ايستيم.

پراوداي آنلاين اضافه كرده بود: كسي نيست از كاندوليزا بپرسد در جايي كه اتباع آمريكا اجازه ندارند از كوبا ديدار داشته باشند، در سرزميني که صاحبان اصلي آن - سرخپوستان در اراضي محصور و مشخص (رزرويشن ها) به اعتياد به الکل کشانده مي شوند تا تفنگ برندارند و داد خود نستانند و ... به او چه مربوط است كه درباره كوبا سخن بگويد. آيا او به كوبا رفته و با مردم اين كشور مصاحبه كرده تا بداند كه درباره دولتشان چه مي گويند و آيا نظام حكومتي خود و روش دولتشان را مي پسندند يا نه و سپس ايراد بگيرد و انتقاد كند. كاندو ليزا در اطاق راحت در واشنگتن نشسته و ديگران از جمله مافياي كوبايي ايالت فلوريدا كه نقشه ها براي كوبا دارند به او اطلاعات مي دهند و مي گويند كه كاسترو «جبار» است، چه منابع خوبي؟!. در مورد بلاروس، حكومت اين كشور چه ارتباطي به آمريكا دارد كه وزير امورخارجه تازه اظهار نظر كند. مردم بلاروس خودشان دولتشان را انتخاب كرده اند و اگر از آن ناراضي باشند خودشان انتقاد مي كنند. اکثريت مردم اين افراد را خواست و انتخاب كرد، نه آمريكا. همين طور درباره كره شمالي، برمه، زيمبابوه، ايران و ....

پرودا نوشته بود: بانو «رايس» خود را متخصص روسيه معرفي مي كند، حال آن كه يك جمله ي روسي نمي تواند بسازدد. اطلاعات او از كتابهاست - كتابهايي كه مولفان آنها غرض داشته اند. تقريبا همه كتابهايي كه رايس در دوران تحصيل درباره روسيه خوانده و به زبان انگليسي بوده غرض آلود بوده اند و اطلاعات نادرست داده اند. اطلاعات بانو رايس «كتابخانه اي» است يعني كه خودش نديده، شاهد نبوده و تجربه نكرده است.

پراوداي آنلاين افزوده بود: اين محافظه كارنو و عضو فاشيستهاي زيرزميني آمريكا مي خواهد گلوي ساير ملل را آن چنان بفشارد كه منابعشان را دو دستي در اختيار كمپاني هاي آمريكايي بگذارند.

بانو رايس درباره عراق مي كوشد تا با هر زبان، كار دولت متبوع را موجه و قانوني جلوه دهد حال آن كه كسي درجهان نيست كه آنها را تعرض و دست کم اشتباه نخواند. كدام قانون بين المللي به آمريكا اجازه داده بود كه عراق را اشغال كند؟. اين عمل توجيه شدني نيست. ما در قرن 21 زندگي مي کنيم نه در قرون 15 و 16.

پراودا در پايان مقاله خود نتيجه گيري كرده بود كه كاندوليزا رايس اگر با اين روحيه و برنامه، ديپلماسي آمريكا را مديريت كند در چهار سال آينده بايد شاهد ماجراهاي ديگر و منزوي شدن بيش از پيش آمريكا در جهان بود.

 

2006م:پيروزي دكتر ميشل باچلت (تلفظ فرانسه: باشله) پزشك سوسياليست در دور دوم انتخابات ژانويه 2006 کشور شيلي از خبرهاي بزرگ جهان در سومين هفته اين ماه بود. برخي از اصحاب نظر، انتخاب وي به رياست جمهوري يك كشور محافظه كار سنتي چون شيلي را يك پيروزي عظيم سوسياليسم از طرق دمكراتيك (نه انقلاب طبقه زحمتكش) بشمارآورده بودند. پاره اي از مفسران نيز موفقيت غير منتظره او را پيروزي بانوان در دنياي سياست، و نيز روشن شدن مردم نسبت به گذشته، و پيشرفتي براي دمكراسي تلقي كرده بودند.

دكتر باچلت 16 ژانويه 2006 در نخستي سخنراني پس از پيروزي، وعده داده بود كه همه تلاش خود را بكار ببرد تا نابرابري اجتمامي از جامعه شيلي ريشه كن شود. او گفت كه افرادي را براي تصدي سازمانهاي دولتي بر مي گزيند که يك تبعه را بر تبعه ديگر برتر ندانند، همه را به يك چشم ببينند و رفتار خدمتگزار داشته باشند. وي قول داده بود كه شيلي را به صورت يك جامعه پيشرو كه در آن عدالت و آزادي برقرار باشد درآورد و همبستگي ملي ايجاد كند.

دكتر باچلت گفته بود كه آشتي ملي و همبستگي ملي واژه هايي بسيار زيبا و شوق انگيز هستند و لذا، انتقام گرفتن بايد به «تاريخ» سپرده شود و همكاري و رفاقت به ميان آيد.

دكتر ميچلت همچنين گفته بود كه در انتخاب اعضاي كابينه و مقامهاي ارشد، علاوه بر دانش و تجربه بايد بي نظري، صداقت و علاقه مندي به خدمت بايد مدّ نظر سران کشورها باشد. وي قول همکاري به تامين همبستگي لاتين هاي قاره آمريکا داد. مرور زمان نشان داد که ميچلت در طول عمر حکومت خود که يازدهم مارس 2010 پايان خواهد يافت به همه وعده هايي که 16 ژانويه 2006 داده بود عمل کرده است.

 

دكتر باچلت (باشله) و دخترش صوفيا

 

2009م:مکزیک دارد به یکی از بزرگترین کانونهای بی نظمی و قانونشکنی جهان تبدیل می شود. «تریسی کارل Traci Carl» روزنامه نگار آمریکایی نوزدهم ژانویه 2009 این دگرگونی را از قول کارشناسان مربوط گزارش کرده و نوشته بود: کارشناسانی که ضمن تعقیب آدمربایی ها، سربریدنها، سر به نیست شدنها، قتل ماموران پلیس و مقامات دولتی، گانگستریسم و قاچاق مواد مخدر و ... و انواع جرائم دیگر از این دست در مکزیک به این نتیجه رسیده اند روز افزون اند. «تریسی کارل» نوشته بود که در طول سال 2008 تنها در شهر مرزی «هوارز Ciudad Juarez» یک هزار و 650 تن به این صورت کشته شده بودند که پنج برابر سال 2007 بود. اعتراض مکزیکی ها به دولت متبوع در این زمینه روزافزون است و در طول سال 2008 تظاهرات صدها هزار نفری متعدد در شهرهای این کشور برپا شده بود. تظاهر کنندگان شعار می دادند که مکزیک نباید افغانستان باشد. جامعه شناسان گانگستریسم را از عوامل وجود و گسترش فساد اداری درمکزیک دانسته اند. ادامه گانگستریسم به صنعت توریسم مکزیک نیز آسیب شدید وارد کرده است. بیشتر مواد مخدر مصرفی معتادان ایالات متحده از طریق مکزیک و توسط همین باندها تامین می شود و جنایات و آدمکشی ها عمدتا ناشی از همین عملیات و رقابت باندهای مواد مخدر با یکدیگر است.

به نظر کارشناسان امور اجتماعی، این وخامت وضعیت در همسایگی و بیخ گوش ایالات متحده مسائل این کشور را پیچیده تر خواهد کرد و بیم از آن می رود که این وضعیت به تدریج به درون ایالات متحده انتقال یابد و از آنجاکه بسیاری از رزرویشن های سرخپوستان در ایالت های جنوبی و مجاور مکزیک واقع اند این بومیان مدعی مالکیت آمریکا را بیدار کند و ماجراهای پیش از قرن بیستم از سر گرفته شود. پاره ای از اصحاب نظر گفته اند که اگر گانگستریسم مکزیک کنترل نشود، ممکن است دولت های معاند ایالات متحده که شمار آنها هم کم نیست با هدف آسیب زدن به دولت واشنگتن از طریق آلوده ساختن جامعه آمریکا، این باندها را تقویت کنند. تخریب از این ناحیت برای ایالات متحده بسیار گران تمام خواهد شد.

 

این مجموعه تصاویر؛ اجساد قربانیان گانگستریسم مکزیک، حمل مهمات و نیز یک مورد تظاهرات مردم بر ضد باندهای قاجاق و فساد را نشان می دهد


1826: ميخائيل سالتيكوف نويسنده راديكال روسيه به دنيا آمد و63 سال عمر كرد.

1891: كالاهاهوا پادشاه مجمع الجزاير هاوايي ( در آن زمان كشوري مستقل ) درگذشت .

1921: به تصميم لنين ، « داغستان » به صورت يك منطقه خود مختار روسيه در آمد.

1937: از اين روز ؛ بيستم ژانويه آغاز هر دوره چهار ساله رياست جمهوري آمريكا تعيين شد.

1962: ( دي ماه 1340 ) دولت تصميم به خريد شركت هواپيمايي غير دولتي« ايران اير» و تاسيس يك سازما ن هواپيمايي ملي ( اختصارا : هما ) براي حمل و نقل هوايي در داخل و خارج كشور گرفت و به اين ترتيب ايران نيز داراي يك شركت دولتي خطوط هوايي بين الملي شد.

1969: نخستين دوره رياست جمهوري ريچارد نيكسون در آمريكا آغاز شد و وضعيت شاه كه با او دوستي ديرينه داشت استحكام بيشتري يافت . درباريان ايران پس از روي كار آمدن جيمي كارتر با اين كه در ديماه 1356 از شاه در تهران ديدن كرد وي را مخالف حكومت شاه مي پنداشتند و در تشديد مخالفت با شاه سهيم مي دانستند.

1981: جمهوري اسلامي ايران 52 گروگان امريكايي را پس از 444 روز آزاد كرد.

منبع:iranianshistoryonthisday.com

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------