نگاهی به فیلم «طهران، تهران»
- مجموعه: اخبار فرهنگی و هنری
- تاریخ انتشار : پنج شنبه, 26 فروردين 1389 15:11
همزمان با تحویل سال، سقف خانه یک خانواده فقیر چهار نفره فرو میریزد و آنها بهدلیل اینکه جایی برای زندگی کردن ندارند به پیشنهاد پسر کوچکشان همراه تور رایگانی به تهرانگردی میپردازند.
مهرجویی در اپیزود اول با دستمایه قراردادن یک موضوع نهچندان ناب، سعی در شناساندن مراکز تاریخی و مدرن تهران به مخاطب دارد. گرچه وی در تحقق بخش دوم هدف فیلم یعنی معرفی تهران به خوبی عمل میکند اما در ارائه یک فیلم پرکشش، دراماتیک و جذاب به مخاطب عاجز است. فیلم موضوعی یک بعدی و خطی دارد که موفق نمیشود مخاطب را با خود همراه کند.
فیلم طهران- تهران که به سفارش شهرداری تهران تهیه شده باید بتواند اهداف و منافع تهیهکنندهاش را تامین کند اما این کار توی ذوق میزند مثلا اگر سقف خانه یک خانواده فقیر یا متوسط جامعه بریزد مسلما برای جبران خسارت یا حتی فرار از این بحران به تهرانگردی نخواهندپرداخت. مهرجویی که در فیلم آخر خود - سنتوری- بهدلیل نزدیک شدن به خطر قرمزها و نشان دادن فضاهای سیاه جامعه موفق به اکران فیلم خود نشد در این فیلم کوشیده فضای بانشاط و شادی چون «مهمان مامان» و «اجارهنشینها» را خلق کند تا هم ذائقه تهیهکنندهاش را شیرین کند هم منتقدان و هم مردم را. اما در این فضا چنان اغراقی کرده است که ما از تهران اتوپیایی (آرمانشهر) بیعیب و ایدهآل میبینیم؛ طبقات اجتماعی در کنار هم و بدون هیچ مشکلی زندگی میکنند و این شهر با همه مهربان است. در این فیلم ضدقهرمانی وجود ندارد تا درگیری و گرهافکنی ایجاد شود و قهرمان فیلم درگیر حل بحران شود. در شهر تهران همه چیز خوب و آرام است سقف خانهای هم اگر میریزد قهرمانهای پیر دوستداشتنی فیلم خانه را بازسازی میکنند مخصوصا اینکه همه اهل دل هستند و به فرهنگ و سنت هم اهمیت میدهند.
فیلم سرشار از لحظات خوش و امیدبخش است؛ پیرزن و پیرمردی که با رد و بدل کردن شعر با هم آشتی میکنند یا دویدن بچهها در کاخ گلستان. پولدارها به خانواده نجیب فخر نمیفروشند فقیرها هم در عوض حمل بار شعر پولدارها را به دوش میکشند. در آرمانشهر تهران نهتنها طبقات مختلف بلکه سنین مختلف هم در کنار هم به سفر میروند؛ پیرها که تعداد بیشتر گروه را به خود اختصاص میدهد، میانسال که شامل نجیب و همسرش میشود و بچهها.
در فیلم تهران: روزهای آشنایی سقف خانه نجیب خراب میشود اما کانون خانواده آنها خراب نمیشود و سرانجام توسط یکی از افراد مسن گروه (دایی بابا) خانه آنها هم سقف پیدا میکند. در پایان فیلم یکی از افراد مسن درباره خانه سنتی نجیب میگوید این ساختمان پی محکمی دارد اگر سقفش تعمیر شود سالهای سال قابل استفاده است گویا خانواده سنتی و گرم جیب هم مثل ساختمانشان پی محکمی دارند خانواده بزرگی که به ساختمان ختم نمیشود و از آن فراتر میرود.
فقرا در این فیلم توسری خور و بدبخت نیستند، بچههایشان معتاد و افسرده نیستند و پولدارها هم ظالم و کلاهبردار نیستند، ترافیک، دود و کودکان کار هم وجود ندارند گویا همه چیز قرار است ما را سر شوق بیاورد تا تهران را دوباره نگاه کنیم و دور تهران بگردیم.
▪ تهران: سیم آخر به کارگردانی مهدی کرمپور
در اپیزود دوم با عنوان« تهران: سیم آخر» یک گروه موسیقی راک برای برگزاری کنسرت خود دچار مشکل میشوند و هرکدام از افراد این گروه مشکلات شخصیشان نیز بروز پیدا میکند و در نهایت تصمیم میگیرند آخرین کنسرتشان را بر بام تهران و بدون تماشاگر اجرا کنند. بهرغم اپیزود اول که سرشار از زندگی، بیدغدغه و کاملا سفید است، اپیزود دوم شهری سیاه با آدمهایی خسته و دلزده را به تصویر میکشد که پایانی غمانگیز انتظارشان را میکشد.
فیلم تهران: سیم آخر فیلمنامهای بدون پیچیدگی دارد. از ابتدا مخاطب متوجه میشود که با فیلمی مشابه «کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد» سروکار دارد، جامعهی بحرانزده و بدون قواعد مشخص و سلیقهای با آرمانخواهی جوانان در تقابل قرار میگیرد..../یادداشت : روزنامه تهران امروز