روابط تان را بهبود بخشید
- مجموعه: برای زندگی بهتر
آیا تا به حال به این موضوع فكر كردهاید كه چطور میتوان با دیگران ارتباط بهتری برقرار كرد؟از آنجایی كه هریك از ما در دنیایی زندگی میكنیم كه داشتن ارتباط مطلوب میتواند هم برای خود ما و هم برای اطرافیانمان بسیار تأثیرگذار باشد، یافتنراهكارهایی مناسب در این خصوص بسیار تأثیرگذار خواهد بود. در واقع اگر روابط خود را براساس زندگی توأم با آرامش و شادیبخش با دیگران قرار دادهاید، زندگی شما در مسیری است كه میتوان آن را زندگی «هدفمند» نامید.
حالت مطلوب را در روابط خود با دیگران در نظر مجسم كنید و اجازه ندهید چیزی روی آن تأثیر بگذارد. دوست دارید روابط شما با همكار، همسر، دوست یا فرزندانتان چگونه باشد؟ آیا تمایل دارید احساس كنید دیگران شما را دوست دارند و فرد مهمی هستید؟
آیا ترجیح میدهید روابط شما بیشتر بر پایه احترام متقابل باشد یا دوستداشتن صرف؟
آیا دوست دارید كسانی كه برای آنان كار میكنید به قابلیتهای شما اعتماد كامل داشته باشند و بتوانید احترام و صمیمیتشان را جلب كنید؟
درباره روابط خود با هر كس دیگری كه در دنیای شما زندگی میكند، چه نظری دارید؟ افرادی كه هر روز از كنارشان عبور میكنید، كسانی كه در اتوبوس یا هواپیما در كنارشان مینشینید. اگر میتوانستید خودتان روابط با دیگران را كاملا در اختیار بگیرید و تنظیمشان كنید، ترجیح میدادید این روابط چگونه باشد؟ فراموش نكنید قابلیت و توانایی برقراری ارتباط صحیح در زندگیتان از خود شما آغاز میشود و با خود شما هم پایان میپذیرد.
بنابراین اگر خواستار آن هستید كه این حق را از خودتان دریغ نكنید و واقعا از روابط خود لذت ببرید، باید مسئولیت كامل نحوه روابط خود را با دیگران بپذیرید.
نكته مهم این است كه اگر بخواهید این ارتباط صحیح و لذتبخش در روابط شما تحقق یابد، این وظیفه دیگران نیست كه خود را تغییر دهند.
كسانی كه شریك زندگی شما هستند، فرزندانتان، خانواده، بستگان و حتی افرادی كه در سیاره دیگری زندگی میكنند، با حسی كه قابل بیان نیست، همگی در افكارتان قرار میگیرند و به نوعی افكار شما را تشكیل میدهند
كلید اصلی ارتباط
اكنون این عبارت بسیار مهم را مرور كنید و به خاطر بسپارید: «شما همانگونه خواهید بود كه فكر میكنید!» از آنجا كه نمیتوانید از نظر جسمی فرد دیگری باشید بنابراین تنها میتوانید دیگران را در فكر خود احساس و بررسی كنید. در نتیجه تمام افراد در زندگی شما افكاری هستند كه در ضمیر شما وجود دارند، بنابراین روابط شما، نحوه تفكر شما در مورد دیگران است. احساسی كه شما در مورد مردم دارید، تنها در ذهن شماست و احساسی كه در مورد اطرافیان دارید از افكارتان ناشی میشود. مثلا ممكن است آنان به گونهای رفتار كنند كه از نظر شما ناخوشایند باشد اما روابط شما با آنان هنگامی كه رفتار بدی دارند با رفتار خود آنها تعیین نمیشود بلكه تنها با برداشت شما از آن رفتار تعیین میشود. رفتار آنان مربوط به خودشان است و شما نمیتوانید رفتار آنها را در ضمیر خود تغییر دهید.
روابط اجتماعی
كسانی كه شریك زندگی شما هستند، فرزندانتان، خانواده، بستگان و حتی افرادی كه در سیاره دیگری زندگی میكنند، با حسی كه قابل بیان نیست، همگی در افكارتان قرار میگیرند و به نوعی افكار شما را تشكیل میدهند. وقتی در آن سوی دنیا، هواپیمایی سقوط میكند، شما در مورد قربانیان آن حادثه احساس خاصی دارید؟ آنچه احساس میكنید و شما را به آنان مرتبط میسازد، افكار شماست. اما خود آنان هم در افكار شما جای میگیرند بنابراین شما بدون آنكه خود این افراد را ببینید، تنها با افكارتان با آنان مرتبط میشوید. بدینترتیب میتوانید به قدرت و عظمت افكار خود پی ببرید و این همان كلید اصلی برقراری ارتباط است؛ ضمیر، ذهن و افكار خود شما.
از افكارتان بهره بگیرید
حال زمان آن رسیده است كه از خودتان بپرسید «در مورد كسانی كه با آنان در ارتباط هستید، چگونه فكر میكنید؟» به خاطر داشته باشید آنچه فكر میكنید همان تحقق مییابد و شما منشأ آن فكر هستید. اگر فكر میكنید كسی كه دوستش دارید اخلاق بدی دارد، این نگرش شما درباره آن شخص بر روابطتان تأثیر میگذارد و شما در شرایطی قرار میگیرید كه از او بیزار میشوید.
وقتی فردی رفتار خاصی دارد، آیا آن رفتار را منفی تلقی میكنید و با خودتان میگویید: «وقتی او این كار را میكند، من از او ناراحت میشوم»؟ در واقع واكنش منفی، به دلخوری، ناراحتی و منفیگرایی بیشتر میانجامدزیرا رفتار شما تنها تابع افكارتان است. بنابراین در چنین شرایطی كه واكنش شما منفی است، تنها براساس منفیگرایی عمل میكنید. به جای بررسی رفتار دیگران و آنگونه قضاوتكردن، میتوانید رفتار خود را تغییر دهید. به خاطر داشته باشد كه او این رابطه بد را به وجود نمیآورد بلكه شما با نحوه تفكرتان، باعث ایجاد روابط نامطلوب میشوید.
شما میتوانستید به جای عبارت یادشده بگویید «او راه خود را میرود و الان هم همان گونه عمل میكند كه باید میكرد. اما او ویژگیهای قابل توجه دیگری هم دارد كه من آنها را دوست دارم، باید توجه خود را بر آنها متمركز كنم».
سعی كنید زیاد از دیگران انتقاد نكنید. واقعیت این است كه دیگران با قضاوتهای شما تعریف نمیشوند بلكه شما خود را فردی نشان میدهید كه از همه انتقاد میكند. دیگران براساس افكار خودشان و رفتار حاصل از آن شناخته میشوند. پس آنچه شما باید انجام دهید این است كه تلاش كنید در مورد دیگران افكاری را در ضمیر خود جای دهید كه با نوع روابطی كه میخواهید داشته باشید هماهنگ باشد، بنابراین همانگونه كه شما همانچیزی میشوید كه در سراسر روز فكر میكنید، روابط شما نیز همان میشود كه در مورد آن میاندیشید.
آنچه در درون دارید حاصل افكار شماست. اگر نفرت را در درونتان میپرورانید، چیزی كه عرضه میكنید نفرت است. اگر در درونتان دچار كمبود اعتماد به نفس هستید، تحقیر و توهین چیزی است كه به دیگران میبخشید. اما اگر در درون خود عشق و همدلی میپرورانید، عشق و همدلی به دیگران خواهید بخشید
روابطتان را هدفمند كنید
به طور كلی كیفیت زندگی ما ارتباط مستقیمی با كیفیت روابط ما با مردم دارد. در ضمن باید افزود كه نحوه روابط ما با دیگران بیانگر نوع روابط ما با خودمان است؛ بله روابط ما با خودمان.
شما رابطهای ثابت و دائم با ضمیر و جسم خود دارید. وقتی میگویید:«من با خودم گفتم»، به 2موجود اشاره میكنید؛«من» اشاره به خود نامشهود(ضمیر) شما دارد و «خودم» به وجودی مادی اشاره میكند كه دارای نام، نشانی و شمارهشناسنامه است.
هدف گذاری در روابط اجتماعی
وقتی «شما»،«خودت» را سرزنش میكنید، خود نامرئی شماست كه در مورد خود مرئی شما قضاوت میكند. این رابطهای است كه شما هر روز با خودتان دارید. اگر تصور میكنید انسانی متزلزل هستید، این اندیشه شما باعث میشود در عمل نیز همینگونه باشید و غیر از این ممكن نیست. اگر خود را فردی مقتدر، با نفوذ و مهربان میبینید كه ممكن است مرتكب اشتباه هم بشود، اینگونه هم عمل خواهید كرد. اگر به خود علاقهمندید، عشق یا دوست داشتن چیزی است كه دارید و به دیگران منتقل میكنید. صرفنظر از اینكه دیگران با شما چه برخوردی دارند، شما میتوانید تنها چیزی را كه دارید، ببخشید.
آنچه در درون دارید حاصل افكار شماست. اگر نفرت را در درونتان میپرورانید، چیزی كه عرضه میكنید نفرت است. اگر در درونتان دچار كمبود اعتماد به نفس هستید، تحقیر و توهین چیزی است كه به دیگران میبخشید. اما اگر در درون خود عشق و همدلی میپرورانید، عشق و همدلی به دیگران خواهید بخشید. روابط شما در همان مسیری قرار میگیرند كه شما در زندگی انتخاب میكنید. اگر مسیر شما از طریق تحمل درد و رنج است و همواره میپرسید چرا مشكلات حل نمیشوند، در این صورت روابط شما هم با درد و رنج توأم است. اگر به دنبال نتیجه گرفتن هستید و همواره میخواهید درسهایی از زندگی بگیرید، روابط شما هم همین خط سیر را دنبال میكند اما اگر در پی هدف هستید و زندگیتان هدفمند است، روابط شما هم این موقعیت را در زندگیتان نشان میدهد. در این صورت، شما در زندگی چیزهایی را كسب میكنید اما نمیتوانید هیچچیز را برای خود نگهدارید.
برخورد شما با دیگران در مراحل مختلف زندگی باید به گونهای باشد كه انتظار دارید در همان مراحل با شما همانگونه برخورد شود. این تمام چیزی است كه میتوان در مورد ارتباط صحیح گفت. هدف این است كه به جای انتقاد و قضاوت، ارتباط مناسبی داشته باشید. اگر پاسخ نفرت را با نفرت یا خشم بدهید، به این دلیل نیست كه شما در شرایطی مجبور به این كار شدهاید بلكه علت آن همان چیزی است كه درون خود شماست. اگر در درون خود فقط عشق و محبت داشته باشید، هراندازه هم كه تحت فشار باشید، نمیتوانید نفرت بروز دهید.
اگر انسان هدفمندی شوید، خواهید دید كه برخورد شما با دیگران به طور كلی تغییر میكند و شیوهای جدید در پیش خواهید گرفت؛ شیوهای كه دیگران را به شما نزدیكتر میكند، در حالی كه در گذشته كه سعی میكردید دیگران را به رفتاركردن مطابق میل خودتان وادارید، نمیتوانستید چنین نتیجهای را بگیرید؛ در واقع هرچه بیشتر ایثار كنید بیشتر هم نتیجه میبینید اما اگر سعی كنید به زور منافعی را به دست آورید، كمتر نتیجه میگیرید و كمتر هم لذت میبرید.
محبت فرایندی درونی است كه باید آن را وارد روابط خود كنید. اساس رابطه هدفمند عشق و ایثار است. این عنصر مهم عشق كه در حد ایثار تجلی پیدا میكند، چگونگی هدف را تعریف میكند و در ایجاد روابط صحیح و مناسب مهم است.
محبت کلید رابطه ی اجتماعی
اساس روابط هدفمند محبت است. اما محبت تنها این نیست كه به كسی بگوییم دوستش داریم زیرا این كلمات ممكن است به هر كس گفته شود. محبت واقعی یعنی ایثاركردن، بیتوجه به آنكه چه چیزی نصیب شما میشود. محبت فرایندی درونی است كه باید آن را وارد روابط خود كنید. اساس رابطه هدفمند عشق و ایثار است. این عنصر مهم عشق كه در حد ایثار تجلی پیدا میكند، چگونگی هدف را تعریف میكند و در ایجاد روابط صحیح و مناسب مهم است.
سعی كنید افراد را برحسب كارهایشان نسنجید بلكه در ورای بخش نامرئی آنان روحی را كه در آن جسم كوچك قراردارد ببینید. اگر با آن روح با مهربانی برخورد كنید و این محبت را در عمل به آنها نشان دهید، آنها هم در مقابل با محبت پاسخ میدهند. بدینترتیب شما با دیگران روابط مهرآمیز خواهید داشت زیرا محبت را در دل خود جای دادهاید؛ نه آنكه آن را در وجود دیگران جستوجو كنید.
اگر با بعضی افراد خانوادهتان مدتی مشكل داشتهاید، آنان دیگر عامل نفرت نیستند، دیگر عصبانیت و منفیگرایی شما از بین رفته و به جای آن عشق بدون انتقاد قرار گرفته است. این كار به سالهای طولانی روان درمانی و استفاده از انواع داروهای گیاهی و شیمیایی نیازی ندارد بلكه شما باید دگرگون شوید. جالب آنكه وقتی بدینگونه رفتار كنید، خیلی چیزها را كه در زندگی از دست داده بودید یا اصلا نداشتید به دست خواهید آورد.
افرادی كه قبلا بسیار تحملناپذیر به نظر میرسیدند، دیگر مورد انتقاد شما قرار نمیگیرند، شما به آنان محبت میكنید و با وجود آنچه در حافظه خود در موردشان دارید، آنان را میبخشید و به خود یادآوری میكنید كه آنان باتوجه به شرایطی كه در آن قرار گرفته بودند، عمل كردهاند. كسی نمیتواند بیش از این از كسی انتظار داشته باشد. شما به آنان محبت میكنید و با نگاهی به گذشته كه از آنان انتقاد میكردید، درخواهید یافت كه امروز روابط شما با آنان بهگونهای صحیح و انرژیبخش متحول شده است.
سعی كنید روی اهداف اصلی خود ایستادگی و پافشاری كنید. فراموش نكنید كه شما برای خدمت به این دنیا آمدهاید. اگر با مشكلی روبهرو شدید، فقط از خود بپرسید:«من در این شرایط چه خدمتی میتوانم بكنم؟» و كاملا گوش دهید تا بالاخره راهحل را بیابید. غرور و خودخواهی را هم كنار بگذارید و محبت كنید.
روابط محكم و قوی هنگامی به وجود میآیند كه 2نفر خود را متعهد ببینند كه بدون هیچگونه قید و شرطی یكدیگر را دوست بدارند و با تمام توان موجب رشد و پیشرفت یكدیگر باشند. هر دو طرف، بدون هیچگونه خودخواهی و بدون اینكه بخواهند شكل خاصی به روابط خود بدهند، آزاد بیندیشند. وقتی ما یكدیگر را كاملا باور داشته باشیم، هیچگونه حد و مرزی هم برای آن وجود نخواهد داشت.
منبع : همشهری