زمان مناسب برای فرزند آوری، چه هنگام است
- مجموعه: بارداری و زایمان
با توجه به سن بالای ازدواج در شرایط فعلی جامعه، فرصت باروری این زوجین هم کوتاهتر از زوجینی است که در سنین پایین تر ازدواج کرده اند، حالا چه باید کرد؟
من 28 سال سن دارم و شوهرم 30 ساله است.شوهرم اصرار دارد که ما 3 ماه بعد از عروسی اقدام به بچه دار شدن بکنیم. من مخالفت کردم . به نظرم سه ماه زود است. از او خواستم که حداقل شش ماه تا یکسال به من وقت بدهد. گفتم اجازه بدهد کمی زندگیمان شکل بگیرد. آن همه قسطی که باید بدهیم کمتر بشود . اما او حرف خودش را می زند و اصرار بر همان سه ماه دارد. می گوید که سن من بالاست . اگه بخواهیم سه تابچه داشته باشیم دیر می شود.می گوید که اگه بچه زودتر وارد زندگیمان نشود سرد می شود!من اصلا متوجه منظورش از سرد شدن نشدم.
بحثی در این مساله نیست که امروزه سن ازدواج جوانان رو به افزایش گذاشته است و طبعا در چنین وضعیتی فاصله سنی بین والدین و فرزندان هم زیاد میشود؛ نكته دیگری كه در این میان مطرح میشود این است كه با توجه به شرایط زندگی امروز خیلی از پدر و مادرها ترجیح میدهند تنها یك فرزند داشته باشند، در اینجا جوانب دیگری هم مطرح میشود كه والدین باید قبل از تصمیمشان به آن توجه كنند چرا كه این مسایل به ظاهر ساده زندگی آنها و فرزندانشان را تحتتاثیر قرار میدهد. برای نمونه وقتی زوجین تصمیم می گیرند تنها صاحب یک فرزند شوند باید تبعات و نتایج تک فرزندی در درازمدت را هم شناخته و بپذیرند.
از طرف دیگر اگر زن و مردی تصمیم دارند بیش از یک فرزند داشته باشند لذا باید برنامه ریزی لازم جهت این مهم را هم داشته باشند چرا که از یک طرف باید برای حضور چند فرزند در خانواده برنامه ریزی داشته و شرایط ان را اماده کنند و از طرف دیگر(با توجه به سن بالای ازدواج در شرایط فعلی جامعه) فرصت باروری این زوجین هم کوتاهتر از زوجینی است که در سنین پایین تر ازدواج کرده اند و به همین دلیل است که لزوم برنامه ریزی در زندگی زوجین امروزی بیش از زوجین نسلهای قبل خود را نشان می دهد.قطعا یك زندگی برنامه ریزی شده، به شما جهت می دهد، برنامه ریزی این فرصت را در اختیارتان قرار می دهد كه بدانید به كجا قرار است بروید و چطور باید به آن جا بروید در غیر این صورت وقت خود را برای كارهایی بیهوده تلف خواهید كرد.
برنامه زندگی مراحل رسیدن به رویاهایتان را به شما نشان خواهد داد. یك زندگی برنامه ریزی شده به شما آرامش می دهد چرا که به شما هدف می بخشد. وقتی تصمیم می گیرید كه روی برنامه زندگی كنید، یعنی قصد دارید هدفمند زندگی كنید و دیگر زندگی كردنتان، بودن خالی نیست.
بحثی در این مساله نیست که امروزه سن ازدواج جوانان رو به افزایش گذاشته است و طبعا در چنین وضعیتی فاصله سنی بین والدین و فرزندان هم زیاد میشود. ولی برای داشتن یک برنامه ریزی دقیق در زندگی مشترک باید برخی اصول را هم در نظر داشت که عبارتند از:
- اولویت بندی
کارهای زیادی وجود دارد که یک زوج تازه نفس دوست دارند، انجام دهند؛ اما اگر بخواهند در مدت کوتاهی به همه آنها برسند، به هیچ کدام نخواهند رسید؛ پس باید حتماً در تنظیم برنامه اولویتها را در نظر بگیرند. اولویتها را هم باید با توجه به اهدافی که در زندگی به دنبال آن هستند، تعیین نمایند.
اینجاست که نقش تعیین هدف در زندگی خود را نشان میدهد. یکی از اصلیترین مشکلات در اصول برنامه ریزی و الزام کردن آن بر خود، همین مسئله هدف زندگی است. اگر کسی در زندگی هدفی برای خود تعیین کرد و دغدغه خود را رسیدن به آن هدف قرار داد، اولاً برنامه خود را متناسب با هدف تنظیم میکند؛ پس به خودی خود اولویتها معنای حقیقی خود را می یابد، ثانیاً از آنجایی که رسیدن به هدف را در گرو اجرای برنامه می بیند، انگیزه کافی برای عمل کردن به آن را مییابد. در یک زندگی نوپا اولویت اول زن و مرد ایجاد یک رابطه عمیق عاطفی باید باشد تا بستری مناسب برای تربیت فرزندان مهیا شود
- پرهیز از عجله
برای اینکه برنامه ریزی به حد مطلوب برسد، نباید عجله کرد. کسانی که برای رسیدن به مقصد عجله میکنند، در روزهای اول وقتی میبینند که نمیتوانند به طور کامل برنامه خود را اجرا کنند، خیلی زود خسته میشوند.
- برنامه ریزی واقع بینانه
بسیاری از برنامه ریزی های ما با واقعیت خود و شرایط زندگیمان تطابق ندارد؛ یعنی از همان ابتدا که روی کاغذ میآید، معلوم است که قابل اجرا نیست. شرایط روحی و روانی و همچنین شرایط زندگی ما باید در برنامه ریزی در نظر گرفته شود. برای مثال اگر شغل کسی به گونه ای است که وقتی بعد از ظهر به خانه میآید، خسته است و نیاز به استراحت دارد، نباید برای بعد از ظهر برنامهای بگذارد که نیازمند به آرامش روحی است.با این تفاسیر می توان گفت وقتی زوجین ماجرای ما خواهان داشتن بیش ازیک فرزند در زندگی مشترک خود هستند پس باید برای آن برنامه ریزی داشته باشند اما برنامه ریزی که که سه ویژگی مهم را دارا باشد. یعنی اولویت بندی در آن لحاظ شود.
هنگامی که زن و مردی تصمیم جدی به داشتن چند فرزند دارند پس باید اهداف زندگی خود را دقیق مشخص کرده و سپس بر اساس بررسی و صلاح زندگی خودشان دست به اولویت بندی بزنند. مثلا برخی از زوجین اولویت اول زندگی شان ایجاد تغییرات اساسی در وضعیت مالی زندگی شان است، برخی دیگر از زوجین ایجاد یک ارتباط قوی و حساب شده در زندگی شان اولویت اول است و برخی دیگر هم صرفا تمرکزشان بر فرزند اوری است . داشتن فرزند خیلی مهم است خصوصا که باید این اتفاق در زمان مناسب بیفتد اما نه اینکه این هدف باعث شود به اهداف مهم دیگر رسیدگی نشود.قطعا یك زندگی برنامه ریزی شده، به شما جهت می دهد، برنامه ریزی این فرصت را در اختیارتان قرار می دهد كه بدانید به كجا قرار است بروید و چطور باید به آن جا بروید در غیر این صورت وقت خود را برای كارهایی بیهوده تلف خواهید كرد.
در یک زندگی نوپا اولویت اول زن و مرد ایجاد یک رابطه عمیق عاطفی باید باشد تا بستری مناسب برای تربیت فرزندان مهیا شود پس مرد ماجرای ما به جای تحت فشار قرار دادن همسر خود برای فرزند اوری باید فرصتی چند ماهه مثلا 3-6ماه به خودش و همسرش بدهد تا قدری خود را در زندگی مشترک پیدا کرده و سپس برای فرزند اوری اقدام داشته باشند.
همچنین واقع بینانه بودن این برنامه ریزی خیلی مهم است. چرا که مرد این باید ببیند همسرش آمادگی و حتی مهارت کافی برای تربیت همزمان دو یا سه کودک را دارد؟ قطعا خانواده های کم جمعیت امروزی فضای مناسبی برای آموزش این دست مهارتها به دختران را ندارد اما حداقل زوجینی که قصدشان داشتن چند فرزند است ابتدا باید آمادگی لازم جهت پذیرش نقش والدینی را کسب کنند و سپس برای فرزند آوری اقدام کنند و رسیدن به این هدف جز از طریق یک برنامه ریزی خوداگاهانه و تلاش جدی میسر نمی باشد.
منبع: تبیان