زنده بهگور شدن سالمندان!
- مجموعه: دوران سالمندی
نباید گفت پیری و هزار درد، درستش تنهایی و هزار درد است. نرگس خانم این را میگوید و به دردهایی اشاره میكند كه از وقتی دخترانش را در شهرستان شوهر داد و همسرش فوت كرد به آنها مبتلا شد...
پیرزن وقتی كه هوا بارانی است، دلش میگیرد. صندلیاش را میگذارد كنار پنجره و یك پتو دور خودش میپیچد و به عابران نگاه میكند.باران برای او یادآور تمام خاطرات تلخ است؛ خاكسپاری مادرش، فوت همسرش و جدایی از فرزندانش همه در روزهای بارانی بود.
پاییز كه میشود دلش شور باران میزند و وقتی باران میآید دل و چشمان او نیز بارانی است.
پیرزن تنها زندگی میكند، به تنهایی خرید میرود و به تنهایی آشپزی میكند؛ غذایی متشكل از هرچه دم دستش باشد و كمی آب كه به نرمی و پخت آن كمك كند.
تمام ترس این روزهای تنهایی پیرزن از این است كه یك روز تنها بمیرد و كسی نفهمد و جسدش در خانه بو بگیرد. این كابوسی است كه هر شب سراغش میآید. تنهایی دارد او را از پا در میآورد.در كشوری روبه توسعه چون ایران تنهایی سرنوشت محتوم بسیاری از سالمندان است. فرزندانی كه جدا زندگی میكنند و گاهی در شهرهایی دور هستند یا از كشور خارج شدهاند و رفت و آمدهای فامیلی محدود كه محصول این جامعه است برای سالمندان تنهایی زیادی به وجود آورده است. نسل امروز نیز اگر از اكنون به فكر نباشند بزودی تنهایی را تجربه میكنند. جدایی، كمفرزندی و بیفرزندی و كمبود عاطفه این مشكل را در نسلهای بعدی شدیدتر میكند.
تنهایی و نقصان جسمی
آقاحمید یا همان حاجحمید آچار، مكانیك محل بود. او سالها ماشین همه را تعمیر كرده بود ولی امروز كه بر اثر ساییدگی مفصل زانو و دیسك كمر خانهنشین شده بود به قول خودش كسی نبود پیچ و مهرههایش را سفت كند.آقاحمید در 70 سالگی خیلی زود زمینگیر شده است. او میگوید: تا وقتی سر پا هستی میتوانی سراغ دیگران بروی اما وقتی افتاده شدی دیگر فراموش میشوی. هر رفتی آمدی دارد و وقتی دیگر نرفتی سراغ كسی، كسی هم سراغت نمیآید. او همسرش را نیز سالها قبل از دست داده است.
شواهد نشان میدهد احساس تنهایی در سالمندان پدیدهای گسترده و فراگیر است و 25 تا 50 درصد كل جمعیت بالای 65 سال را بر حسب سن و جنس تحت تاثیر قرار میدهد.
تنهایی و هزار درد
نباید گفت پیری و هزار درد، درستش تنهایی و هزار درد است. نرگس خانم این را میگوید و به دردهایی اشاره میكند كه از وقتی دخترانش را در شهرستان شوهر داد و همسرش فوت كرد به آنها مبتلا شد. فشارخون، سردردهای میگرنی و دیابت از جمله این دردها بود. ناراحتی روحی ناشی از تنهایی علاوه بر بیماریهای روحی، بیماریهای روان تنی و ناشی از افسردگی نیز پدید میآورد.
مروری بر شواهد موجود درخصوص احساس تنهایی سالمندان نشان میدهد منشا بسیاری از حالات نامتعادل روانی سالمندان از قبیل افسردگی، خودكشی و یاس شدید، احساس تنهایی است. صاحبنظران معتقدند هر كوششی كه منجر به رفع احساس تنهایی سالمندان شود، سدی است در برابر موج مشكلات پیچیده روانی افراد سالمند و از سوی دیگر باعث بهبود عزتنفس آنان میشود.
درمان موفقیتآمیز احساس تنهایی ممكن است عوارض جدیای همچون افسردگی را كاهش دهد. از طرفی افزایش تماسهای اجتماعی میتواند سبب ارتقای سلامت این دسته از سالمندان شود.
حس درد ورنج و شرایط عاطفی بسیار آزاردهنده و احساس فرسایش روانی در تجربیات مشاركتكنندگان یك پژوهش در خصوص تنهایی سالمندان بازگو شده است.
مشاركتكنندگان در این پژوهش احساس تنهایی را به عنوان شرایط عاطفی بسیار آزاردهنده و تجربهای فردی، ناخوشایند، منفی، عذابآور، سخت، وحشتناك و دردناك توصیف كردهاند. همچنین احساس تنهایی به عنوان سرنوشتی تیره معرفی شد.
یكی از كسانی كه با او در این پژوهش مصاحبه شده بود درباره وضعیت خود میگوید: دردآورترین چیز زندگیم تنهاییه، تنهایی خیلی بده، احساس میكنی تمام غمهای دنیا مال توست، همش.
آدم میره توی فكر و خیال، این فكر و خیال كردنا آدم را دیوانه میكنه، فكر میكنی هیچ كس بهت اهمیت نمیده، به فكرت نیست، فراموشت كردند، خیلی حس بدیه.
پاهام، كمرم، همه جای بدنم درد میكنه؛ اما هیچ دردی بدتر از درد تنهایی نیست.
مشاركتكنندگان اظهار كردند از احساس بیحوصلگی، خود كمبینی، احساس بیارزشی، بیمصرفی، ناامیدی، اضطراب، افسردگی، درماندگی و عزتنفس ـ كه به دنبال احساس تنهایی ایجاد شده ـ رنج میبرند و این خود سبب افرایش درد و رنج احساس تنهایی میشود.
ظلمی به نام تجرد اجباری
سالمندانی كه همسر خود را از دست داده بودند یك عامل مهم ایجاد احساس تنهایی را فوت همسرشان بیان كردند. اكثریت آنها میگفتند كه ازدواج مجدد میتواند در كاهش احساس تنهایی به آنها كمك كند؛ لكن بهرغم تمایل آنها به ازدواج مجدد، فرزندانشان با این امر مخالف بودند.
- الان 8 سالی میشه كه خانمم فوت كرده، یك دسته گل بود...
2 سال بعد از فوت خانمم میخواستم زن بگیرم به خاطر تنهایی؛ اما بچهها ناراضى بودن. میگفتن آبرومون مىره...
رخم را بوسه ده اكنون همانیم
سالمندان، آفتاب لب بامند. تا سایهشان بر سرمان است باید برایشان كاری كنیم. حالا میدانیم تنهایی با سالمندان چه میكند و میدانیم ازدواج یا معاشرت چقدر میتواند به آنان كمك كند. میدانیم حمایتهای دولتی و اجتماعی نیز آنان را از این حس فرساینده خارج میكند و تنها كاری كه آنها خودشان برای خودشان میكنند، دعاست.
ارتباط با خدا ، زندگی با خاطرات گذشته وایجاد ارتباطات جدید راههای جبران این تنهایی است.
اكثریت سالمندان شركت كننده در پژوهش تاكید كردند عقیده به خدا و ارتباط با او به آنها امید و قدرت مبارزه با احساس تنهایی را میدهد. آنها بیان كردند كه میدانند خدا همیشه با آنها بوده و تنها امیدشان است و با وجود توكل و ایمان به خدا احساس آسایش خاطر و امنیت میكنند.
سالمندان شركتكننده در این پژوهش، فقدان كیفیت و كمیت منابع حمایتی را به عنوان یكی از علتهای احساس تنهایی معرفی كردند كه از آن جمله میتوان به عدم تامین نیازهاى ضرورى زندگى، فقدان تسهیلات خاص براى سالمندان، عدم دسترسى به بیمه درمانى، تسهیلات پایین بیمههاى درمانى، فقدان خدمات حمایتی و مراقبتی رایگان یا ارزان، هزینه بالاى خدمات بهداشتى و درمانى. فقدان منابع حمایت از خانواده، نبود فرصت كارى براى سالمندان، عدم دسترسی آسان به مواد غذایى یارانهاى و خدمات مناسب حمل و نقل اشاره كرد. پژوهشی كه به آن استناد شد در آخرین شماره فصلنامه علمی- تخصصی سالمند منتشر شده است.
منبع : چهاردیواری