٢۵ اسفند، سالروز پایان سرایش شاهنامه
- مجموعه: مناسبتها در ایران و جهان
25 اسفند ماه مصادف با پایان سرایش شاهنامه
ســرآمــد کـنـون قـصـهٔ یــزدگــرد بـه مـاه ســفــنــدارمـذ روز اِرد
ز هـجـرت شـده پـنـج هـشـتـاد بـار بـه نــام جـهــان داور کــردگــار
شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (زادهٔ ۳۱۹ -۳۹۷ شمسی) حماسهای منظوم و شامل حدود ۶۰٬۰۰۰ بیت است که در روز 25 اسفند سال 388 شمسی (400 قمری و 1010 میلادی) به اتمام رسید. شاهنامه فردوسی یکی از بزرگترین و برجستهترین حماسههای جهان است که سرایش آن سی سال به طول انجامید.
محتوای این شاهکار ادبی، اسطورهها، افسانهها و تاریخ ایران از ابتدا تا فتح ایران توسط اعراب در سده هفتم است که در چهار دودمان پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان خلاصه میشوند و به سه بخش اسطورهای (از عهد کیومرث تا پادشاهی فریدون)، پهلوانی (از قیام کاوه آهنگر تا مرگ رستم) و تاریخی (از پادشاهی بهمن و ظهور اسکندر تا فتح ایران توسط اعراب) تقسیم میشود.
در واقع می توان گفت زمانی که زبان دانش و ادبیات در ایران زبان عربی بود، فردوسی با سرودن شاهنامه موجب زندهشدن و احیای زبان پارسی شد. یکی از مأخذ مهمی که فردوسی برای سرودن شاهنامه از آن استفادهکرد، شاهنامه ابومنصوری بود. شاهنامه نفوذ بسیاری در ادبیات جهان داشتهاست و شاعران بزرگی مانند گوته و ویکتور هوگو از آن به نیکی یاد کردهاند.
بر اساس آنچه که از بیتهای پایانی شاهنامه در مییابیم، فردوسی در این روز، پس از سی سال رنج و دشواری سرایش حماسه بلند شاهنامه، به کار خود پایان میدهد و اثری بی همتا میآفریند،که سرشار از ارزش های والای انسانی و گنجینهای بزرگ از فرهنگ دیرین ایرانی است. هنگامی که فردوسی شاهنامه را با سرگذشت یزدگرد سوم و فرجام کار ساسانیان به پایان میبرد، در انتهای اثر خود بیتهایی میآورد و از کسان انگشتشماری یاد میکند که در روزهای تنگدستی و دشواری، یاریگر او بودهاند. سپس با یادکرد از روزگار محمود غزنوی، تاریخ پایان یافتن منظومه شصت هزار بیتیاش را یادآوری میکند و بدین سان دفتر شاهنامه را میبندد:
«سرآمد کنون قصه یزدگرد/ به ماه سپندارمذ روز ارد
ز هجرت شده پنج هشتاد بار/ به نام جهان داور کردگار»
بر اساس این بیتها میتوان چنین دریافت که شاهنامه در 25 اسفند سال 388 خورشیدی ( 400 قمری و 1010 میلادی ) به اتمام رسیده است. میدانیم که در گاهشماری ایرانی، بیست و پنجمین روز هر ماه، «ارد» نامیده میشود و «پنج هشتاد بار» که فردوسی بدان اشاره میکند، به معنای چهار صد است.
در گاه شماری ایران باستان هر یک از سی روز ماه نام ویژهای دارد که نام 12 ماه سال مانند اردیبهشت، امرداد و سپندارمذ نیز در میان آنهاست. نامهای سی روز ماه از «اوستا» سرچشمه گرفته شده است. «سپندارمذ» همان اسفندماه است و روز «اَرد» به معنای خوشبختی نیز روز 25 از گاهشماری ایران باستان به شمار میآید که در آن روز، سرایش شاهنامه به پایان رسیده است.
اگر سال درگذشت فردوسی را 410 قمری بدانیم و هم چنان که پژوهندگان شاهنامه گفتهاند، این تاریخ را در میان روایتهای دیگر معتبرتر فرض کنیم، میتوان گفت که فردوسی 10 سال پس از به فرجام رساندن اثر خود، زیسته است. در سرگذشت او آوردهاند که فردوسی در همان سال 400 قمری شاهنامه را در 7 مجلد به دربار محمود غزنوی میفرستد، اما آن چنان که شایسته کار بزرگ شاعر است، قدرشناسی و پاداشی نمیبیند و 10 سال پایانی زندگی را در نومیدی و تنگدستی سپری میکند.
آن چنان که دکتر محمدامین ریاحی در کتاب «سرچشمههای فردوسیشناسی» یاد کرده است، میتوان سیر تدوین و به پایان بردن شاهنامه را به پنج دوره تقسیم کرد. دوره نخست که همزمان با روزگار جوانی فردوسی است، شاعر به نظم پارهای از داستانهای پراکنده شاهنامه همانند بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، سیاوش و یکی دو داستان دیگر میپردازد.
در دوره دوم که سالهای کار و کوشش اوست، فردوسی در سن چهل سالگی و در حدود سال 370 قمری، نظم شاهنامه را بر اساس شاهنامه منثور ابومنصوری آغاز میکند و چهارده سال بعد (384 ق) نخستین تدوین کتاب را به پایان میرساند. دوره سوم که آن را سالهای انتظار نامیدهاند، از 384 تا 395 قمری (54 تا 65 سالگی فردوسی) به طول میانجامد. او بخشهای دیگری را به شاهنامهاش می افزاید و به بازنگری در سرودههای پیشین خود میپردازد و درصدد برمیآید که آن را به محمود غزنوی پیشکش کند.
در چهارمین دوره (از 395 تا 400 ق) که همزمان با 65 تا 71 سالگی فردوسی است، او تجدید نظر دیگری از شاهنامه انجام میدهد و با افزودن مدایحی در ستایش محمود، نسخه کامل کتاب را به او هدیه میکند. دوره پنجم را دکتر ریاحی «سالهای پیری و نومیدی» فردوسی نامیده است. در این زمان که سالیان عمر فردوسی به هشتاد سالگی نزدیک شده است و 35 سال از آغاز نظم شاهنامه گذشته است، ابیاتی در گله و شکایت از محمود غزنوی مینویسد و از قدرنشناسی و ناسپاسی او یاد میکند.
گردآوری : بخش فرهنگ و هنر بیتوته