اشعار زیبای مونا برزویی
- مجموعه: شعر و ترانه
اشعار زیبای مونا برزویی
اگه من عاشقِ دیوار بودم
ترک میخورد و یه پنجره میشد
اگه غمِ چشامُ آینه میدید
دلش درگیر این منظره میشد
اگه تنهائیم و به شب میگفتم
همه شهرو برام بیدار می کرد
اگه با کوه درده دل میکردم
صدام و لااقل تکرار میکرد
نشون میدی به من بی اعتنایی
تورو میخوام ولی با چه بهایی
شاید با مهربونیه زیادم
خودم رو اشتباه توضیح دادم
منم اون که میون شب تیره
نتونست هیچ کی نادیدم بگیره
همون که با نگاهش به تو فهموند
میشه مغرور بود اما نرنجوند
میرم جایی که گریم بی صدا شه
فراموش کردنم آسون نباشه
از این تقدیر می لرزه وجودم
من امتحانم و پس داده بودم
(( مونا برزویی ))
شعر مونا برزویی
گم میكنم خودمو تا بفهمم
كسى برام دلتنگ میشه يا نه؟
خونم بيفته گردنت ببينم
تو اين قبيله جنگ میشه يا نه !؟
نديده میگيرم تورو میگذرم
سكوت شنيدنىتره از لغات
هيچ انتقامى نمیگيرم ازت
"اين" انتقام بدتريه برات !
آهسته میرم التماسم كنى
"غرور" اسم مستعار منه
لعنت به من كه چمدون بستنم
فقط براى وقت تلف كردنه
من ضربه ميخورم ولى حقمه
شكسته هامو نميخواد جم كنى
جورى تعصب داشتم روى تو
باور نميكردم حراجم كنى
سيلى يعنى از ديگران بشنوم
فاصله دارم از حقيقت چقد !
با تو به اين نتيجه ميرسم كه
شايد به وجدانم بشه ركب زد ..
گذشته ها عوض نميشن ولى
مهم تويى فقط به يك اعتبار...
پس منو واسه اينكه آروم بشى
هر جور دوست دارى به خاطر بيار
((مونا برزويى))
اشعار مونا برزویی
قاصدکای نقره ای ، خوش خبر اما بی صدان
آیینه های قصه گو ، بی گفتگو ، بی ادعان
صدای قلبِ عاشق و از تو نگاش میشه شنید
روی سکوتِ ورقا میشه نوشت و نُـت کشید
دستِ تو فانوسه شبه، جادویی ازآغوش ِ ماه
از واژه ها طرحی بکش ، باهر اشاره ، هر نگاه
میخونم از چشمای تو، حتی اگه تو نشنوی
با من بیا با گوشِ دل تا آخر این مثنوی
سکوتِ تو اوج ِ صداست ، از خاطره با من بگو
از غربتِ آهنگِ آه ، از لحن ِ اشکِ آرزو
پای سفر داری اگر! مهتاب و بردارو بیا
فریاد کن هر واژه رو با دستهای بی ریا..
((مونا برزویی))
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته