کالای عشق (ادیب برومند)
- مجموعه: شعر و ترانه
...
سینه ام جز جایگاهِ آهِ دردآلود نیست
آرى این کانون آتش خیز را، جز دود نیست
در گذرگاه جهان، کو رهروى صافى ضمیر
کز غمش آینه خاطر، غبارآلود نیست
قلب ما خونین دلان بى غش بود چون زرّ سرخ
این که ما داریم، آرى قلب سیم اندود نیست
عشق را نازم که هم درد است و هم درمان مرا
عاشق از غم گرچه رنجور است، ناخشنود نیست
هر که را شد دامن اندیشه چون دریا بسیط
در بساط همّتش اندیشه کمبود نیست
در تعلق سود اگر خواهى، بجو کالاى عشق
ورنه زین سوداى بى حاصل کسى را سود نیست
تا مرا چشمى ست گریان در فراق روى دوست
گردشم جز بر کنار جوى و طرف رود نیست
یار اگر عهد و وفا را سربه سر بدرود گفت
از سر کویش مرا هرگز سر بدرود نیست
شد وفا، فرسوده کالایى به عهد ما، « ادیب »
کز گذشت روزگارش تار هست و پود نیست
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته