انواع قافیه در شعر فارسی
- مجموعه: شعر و ترانه
شناخت انواع قافیه: چگونه قافیهها به زیبایی شعر افزوده میشوند؟
انواع قافیه در شعر فارسی به دستههای مختلفی تقسیم میشود که هر کدام ویژگیها و قواعد خاص خود را دارند. در این مقاله از بیتوته به بررسی این دستهبندیها و کاربردهای آنها خواهیم پرداخت. شناخت انواع قافیه به شاعران کمک میکند تا اشعار خود را به زیبایی و هماهنگی بیشتری بیارایند.
قافیه در زبان فارسی
قافیه یکی از عناصر مهم شعر فارسی است که نقش مهمی در زیبایی و موسیقی کلام ایفا میکند. قافیه به حروف مشترک پایان کلماتی گفته میشود که در پایان مصراعهای یک شعر آمدهاند. به شعری که قافیه داشته باشد «مقفّی» میگویند.
انواع قافیهها
قافیهها را میتوان بر اساس معیارهای مختلفی تقسیمبندی کرد. یکی از این معیارها، تعداد حروف مشترک قافیه است. بر این اساس، قافیهها به انواع زیر تقسیم میشوند:
تام: قافیهای است که همه حروف آن از ابتدا تا انتها مشترک هستند. برای مثال:
ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
ناقص: قافیهای است که همه حروف آن مشترک نیستند. برای مثال:
چو از چرخ سرکش برون شدم
چو زلف سمن برون آمدم
متقارب: قافیهای است که در آن، همه حروف اصلی قافیه مشترک هستند، اما ممکن است یکی یا چند حرف الحاقی متفاوت باشند. برای مثال:
بهار آمد و سبزه دمید
گل شکفت و بلبل نغمه سر داد
متباعد: قافیهای است که در آن، همه حروف اصلی قافیه مشترک نیستند، اما ممکن است یکی یا چند حرف الحاقی مشترک باشند. برای مثال:
ای سرو خرامان سرو روان
ای سرو روان سرو خرامان
انواع قافیه به تعریف لغتنامه دهخدا
باتوجه به لغتنامه دهخدا، یک نوع دستهبندی دیگر هم برای قافیه مطرح میشود: دهخدا مینویسد: «انواع قافیه، بهاعتبار تقطیع، پنج است بهاجماعِ اهل عرب و فارس: مترادف، متدارک، متکاوس، متواتر و متراکب. بعضی، این الفاظ را «القاب قوافی» میگویند و بعضی حدود قافیه گویند.»
مترادف: ترادف در لغت بهمعنی پیاپیشونده است، و آن قافیهای است که دو حرف ساکن پیاپی داشتهباشد و یک حرف آخرِ ساکن، مانند یار (قدما مصوّتهای بلند را ساکن بهشمار میآوردند)؛
متدارک: تدارک در لغت بهمعنی دریابنده و دریافتکننده است، و آن قافیهای است که دو حرف متحرک و یک حرف آخرِ ساکن داشتهباشد، مانند خِرَد؛
متکاوس: در لغت بهمعنی انبوه است، و در اصطلاح، قافیهای است که چهار حرف متحرک داشتهباشد و یک حرف آخرِ ساکن، مانند بزنمش؛
متواتر: تواتر در لغت بهمعنی پیاپیشونده و پیاپیآینده است، و آن متحرکی است که در دو طرفش حرف ساکن باشد، مانند درکش؛
متراکب: متراکب در لغت بهمعنی برهمنشستهاست، و آن قافیهای است با سه حرف متحرک و ساکنی در آخر، مانند فِکَنَد.
ذوقافیتین: اگر واژه یا واژههایی بعد از قافیه تکرار شوند و معنی متفاوت اما تلفظ یکسان داشته باشند، آن واژهها ردیف محسوب نمیشوند، بلکه قافیه هستند و بیت را ذوقافیتین گویند. به عبارتی دیگر، گویی چنین بیتی، دو قافیه دارد.
سخن پایانی مقاله درباره انواع قافیه
در پایان، شناخت و استفاده از انواع قافیه یکی از مهارتهای ضروری برای هر شاعر و علاقهمند به شعر است. قافیهها به شعر زیبایی و هماهنگی میبخشند و به شاعر این امکان را میدهند تا با تنوع و خلاقیت بیشتری نوشتههای خود را به نمایش بگذارد. از قافیههای تام و ناقص گرفته تا قافیههای متقارب و متباعد، هر نوع قافیه ویژگیها و کاربردهای خاص خود را دارد که میتواند به ایجاد لحن و موسیقی خاصی در اشعار کمک کند. با درک و تسلط بر این انواع، میتوانید تواناییهای شعری خود را به سطح بالاتری ارتقا دهید و آثار خود را به گونهای جذاب و ماندگار ارائه دهید.
گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته