اسم پسر با ت به همراه ترجمه



اسم پسر با ت, اسم پسر با ت به همراه معنی, اسامی پسر با ت

اسم پسر با ت به همراه ترجمه

 

اسامی پسرانه با ت به همراه معنی

در این مقاله سعی داریم شما را با انواع اسم پسر با ت به همراه ترجمه ی آن ها آشنا کنیم. اگر علاقه به انتخاب اسم با هم آغاز ت هستید این مقاله را از دست ندهید و بهترین اسم را برای فرزند خود انتخاب کنید.

اسم های پسرانه با ت به همراه ترجمه

 

شماره اسم ریشه معنی اسم
1 تابال (taabaal) فارسی نام فرمانداری ایرانی در زمان کوروش پادشاه هخامنشی
2 تابش (taabesh) فارسی فروغ آفتاب یا آتش، گرمی، حرارت
3 تابع (taabe) قرآنی پیرو
4 تابک (taabak) قرآنی فرمانروای جهرم در دوره اردشیر پاپکان
5 تاج (taaj) عربی افسر، دیهیم، گرزن
6 تاج‌الدین (taajoddin) عربی تاجِ دین، مورد افتخار برای دین
7 تاجبخش (taajbakhsh) قرآنی بخشنده تاج پادشاهی، رساننده کسی به پادشاهی
8 تاجور (taajvar) قرآنی پادشاه، سلطان
9 تاجی (taaji) عربی منسوب به تاج
10 تاجیک (taajik) فارسی ایرانی، آنکه ترک و مغول و عرب نژاد نباشد
11 تاراز (taaraaz) لری نام کوهی است در بختیاری
12 تارخ (tarokh) عبری تنبل؛ نام پدر حضرت ابراهیم (ع)
13 تاژ (taazh) قرآنی لطیف، نازک
14 تاشین ( tashin) لری همچون صخره سخت
15 تاشین (taashin) لری همچون صخره، سخت و مقاوم
16 تالیات (taaliaat) قرآنی خوانندگان
17 تام (taam) قرآنی همنشین خوب
18 تاویل (taavil) قرآنی تعبیر، سرانجام، انجام
19 تاوین (taavein) لری برابر، همسان، میزان
20 تایماز (taaymaaz) ترکی پابرجا، استوار، خطاناپذیر
21 تائب (Taeb) عربی نادم، بازگشتن از گناه، توبه کننده
22 تباک (taabaak) قرآنی از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی و فرمانروای جهرم در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
23 تبرج (tabarroj) قرآنی زینت نمائی
24 تبرک (tabarok) عربی مبارک بودن، مبارکی، خجستگی، خوش یمنی، برکت گرفتن
25 تبسم (tabassom) عربی خنده، لبخند، آهسته خندیدن
26 تبصره (tabserah) قرآنی روشنگری
27 تبع (taba) قرآنی لقب عده ای از پادشاهان یمن
28 تجاره (tejaraah) قرآنی داد و ستد، معامله
29 تحسین (tahsin) عربی ستودن و تمجید کردن، مورد ستایش قرار دادن، آفرین گفتن و نیک شمردن
30 تخار (tokhaar) فارسی نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه، از جمله نام یکی از همراهان فرود
31 تخشا (takhshaa) قرآنی کوشنده
32 تخواره (tokhvaare) فارسی نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه، از جمله نام پدر خزانه دار خسرو پرویز پادشاه ساسانی
33 تذکره (tazkerah) قرآنی پندآموز، یادآوری
34 تراب (toraab) عربی خاک
35 ترخان (tarkhaan) ترکی نام یکی از پادشاخان ساسله خوارزمشاهیان
36 ترسا (tarsa) فارسی ترسنده، راهب مسیحی
37 ترسا (tarsaa) فارسی ترسنده، راهب مسیحی
38 ترکش (tarkesh) قرآنی نام پدر مرزبان، تیردان
39 ترند (tarand) فارسی صعوه، مرغی کوچک و کم پرواز و متحرک و خواننده
40 ترنگ (torang) فارسی تورنگ، کبک، تذرو
41 تژاو (tazhaav) قرآنی نام دلاور تورانی، داماد افراسیاب
42 تسمیه (tasmeyah) قرآنی نام نهادن
43 تسو (tasu) قرآنی واحد زمان
44 تشاور (tashaavor) قرآنی مشورت کردن
45 تشتر (tashtar) فارسی خدای باران، نام ستاره شعرای یمانی، سیزدهمین روز هر ماه شمسی
46 تصدیق (tasdigh) قرآنی راست دانستن
47 تصدیه (tasdeyah) قرآنی دست افشانی
48 تصریف (tasrif) قرآنی گوناگون بیان کردن، به گردش درآوردن
49 تطهیر (tathir) قرآنی پاک نمودن
50 تعفف (taaffaf) قرآنی مناعت (بلندی طبع)
51 تفاخر (tafaakhor) قرآنی فخرفروشی
52 تفث (tafas) قرآنی آلایشها
53 تفسیر (tafsir) قرآنی بیان کردن
54 تفصیل (tafsil) قرآنی به روشنی بیان کردن
55 تفضیلا (tafzilaa) قرآنی برتری دادنی
56 تقدیر (taghdir) عربی سرنوشت
57 تقوی (taghvaa) قرآنی خداترسی، پارسایی
58 تقی (taqiy) عربی پرهیزگار، با تقوا، لقب نهمین امام شیعیان
59 تقی الدین (taqiyyaddin) عربی پرهیزگار در دین
60 تکاپو (takaapoo) قرآنی جستجو کننده راستی و درستی
61 تکاثر (takaasor) قرآنی افزون طلبی
62 تکاور (takaavar) فارسی تیزتک، (در نظام) مأمور عملیات ویژه در ارتش، دونده، تندرو
63 تکش (takash) ترکی نام یکی از پادشاهان ساسله خوارزمشاهیان
64 تکلیما (taklimaa) قرآنی سخن گفتن
65 تکین (takin) ترکی تگین، پهلوان، دلاور، یگانه، خوش ترکیب
66 تگین (tagin) ترکی تکین، پهلوان، دلاور، یگانه، خوشتیپ
67 تلاوه (telaavah) قرآنی خواندن
68 تلیمان (talimaan) قرآنی از شخصیتهای شاهنامه
69 تماثیل (tamaasil) قرآنی مجسمه ها
70 تمغا (tamghaa) ترکی نشان، علامت مهری که بر فرمان های پادشاهان می زدند
71 تمنا (tamanaa) عربی خواهش، آرزو
72 تمیم (tamim) عربی تمام و کامل، استوار، سخت
73 تنان (tanaan) قرآنی از فرمانروایان زمان داریوش
74 تنزیل (tanzil) قرآنی نام قرآن، نازل کردن
75 تهانی (tahaani) عربی تهنیت گفتن به یکدیگر
76 تهم (tahm) قرآنی قوی و نیرومند، ستبر، دلیر
77 تهمتن (tahamtan) فارسی تنومند، قوی جثه، نیرومند، لقبِ رستم پهلوانِ داستانی شاهنامه
78 تهمورث (tahmoores) فارسی طهمورث، به معنی قوی جثه و نیرومند
79 تهمین (tahmin) قرآنی پهلوان، شجاع، پهلوان، از القاب رستم پهلوان شاهنامه، منسوب به تهم (نیرومند)
80 تواب (tavaab) عربی بسیار توبه کننده
81 توار (tavaar) لری صخره
82 توان (tavaan) فارسی قدرت، توانایی، توانایی تحمل چیزی، طاقت، توانستن
83 توانا (tavaanaa) فارسی دارای قدرت انجام کار، نیرومند، پر قدرت، قادر در مقابل ناتوان
84 توحید (tohid) عربی یگانه دانستن خدا، اقرار به یگانگی خداوند، یکتا پرستی، اخلاص
85 تور (toor) اوستایی-پهلوی از شخصیت‌های شاهنامه، اسم دومین فرزند فریدون
86 تور (tor) قرآنی تیره و تاریک، سرزمین توران، پارچه مشبک نازک
87 توراسپ (turaasp) قرآنی دارنده اسپ تورانی
88 تورال (toraal) ترکی جاوید، همیشه زنده
89 تورج (tooraj) اوستایی-پهلوی نام پسر بزرگ فریدون؛ همان تور که توران منسوب به اوست، چنانکه ایران منسوب به ایرج است.
90 تورک (torak) قرآنی پسر شیدسب پادشاه زابلستان از نوادگان جمشید شاه
91 توسکا (tooskaa) قرآنی توسا، درختی بلند و جنگلی که در مناطق مرطوب و کنار آبها می‌روید
92 توسن (toosan) ترکی اسب سرکش
93 توفیق (tofigh) عربی امکان دستیابی به مقصود، موفقیت، کامیابی؛ یاری و تأیید، تأیید پروردگار، مدد الهی
94 توکا (tooka) قرآنی پرنده ای از خانواده گنجشک با منقاری باریک وتنی رنگارنگ
95 توکان (tukan) لری آن که چون چشم عزیز است، نام یکی از صورت های فلکی؛ نام پرنده ای است.
96 توکل (tavakol) عربی یقین داشتن به رحمت خداوند و امید بستن به او، واگذار کردن کارها به خداوند در جایی که اراده و قدرت بشری کارساز نباشد.
97 تولا (tavallaa) قرآنی تولی، دوستی، محبت
98 توما (tooma) یونانی توام، همراه، نام یکی از حواریون حضرت عیسی (ع)
99 توماج (toomaaj) ترکی چرم دباغی شده، تیماج (چرمی رنگی که بوی خوشی دارد)
100 تونی (toni) قرآنی مافوق ستایش
101 تی تـر (titor) لری تیر انداز
102 تیارا (tiaaraa) لری تیه در گویش لری به معنای چشم و آرا به معنای آراینده می‌باشد، چشم آرا، زیبا
103 تیام (tiaam) لری در گویش لرستان به معنی چشمانم، بسیار عزیز و دوست داشتنی
104 تیامو (tiamo) لری چشمان من، عزیز من
105 تیامین (tiyamin) لری فدای چشمان
106 تیرَش (tirash) لری چشم عسلی، آنکه رنگ چشم اش به زردی می زند
107 تیرزاد (tirzaad) فارسی در ماه تیر زاده شده
108 تیروند (tirvand) قرآنی نگبان باران
109 تیس (tis) قرآنی نام درختی است
110 تیفون (tifoon) لری طوفان، موج
111 تیکلا (tikelaa) لری آخرین اتابک بختیاری
112 تیگدار (tiigdaar) لری خوش اقبال
113 تیگران (tigraan) ارمنی خوب و پسندیده؛ نام پادشاه ارمنستان و داماد مهرداد ششم، نام یکی از سرداران خشایار پادشاه هخامنشی.
114 تیلا (tilaa) لری عصای دست، تکیه گاه
115 تیما (timaa) قرآنی دشت و صحرا، هامون
116 تیماس (timaas) فارسی جنگل، بیشه
117 تیمدار (timdaar) لری اصل و نصب دار، اصیل
118 تیمور (teimoor) ترکی آهن، فولاد، نام مؤسس سلسه‌ی تیموریان یا گورکانیان، مشهور به امیر تیمور گورکانی
119 تیمورتاش (teymoortaash) ترکی نام یکی از طوایف ترک
120 تین (tin) قرآنی انجیر؛ نام یکی از سوره های قرآن
121 تینو (tino) کردی تشنه

 

گردآوری: بخش کودکان بیتوته

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------