دانا و نادان
- مجموعه: شهر حکایت
مردی نادان در محضر ارسطو به مردی دانا خرده گرفت و از او بدی ها گفت. دانا نیز خاموش نماند و به نادان پرخاش کرد. ارسطو به مرد نادان چیزی نگفت. اما دانا را به خاطر آن کار سرزنش کرد.
دانا با تعجب پرسید: چرا مرا سرزنش می کنید در حالی که بدگویی را او اول شروع کرد؟ از این گذشته او مردی نادان است ولی من دانشی اندوخته ام. ارسطو در جواب گفت: من هم به خاطر همین تو را سرزنش کردم تو مرد دانایی و دانا نادان را می شناسد؛ زیرا خودش روزگاری نادان بوده است و بعد دانا شده اما نادان دانا را نمی شناسد؛ زیرا هنوز دانا نشده است.
منبع:هزار و یک حکایت تاریخی حکیمی





![گروسی: ایران اکنون بهطور فعال غنیسازی نمیکند، اما تحرکاتی در نزدیکی محل ذخایر اورانیوم [۶۰ درصد] این کشور شناسایی شده است گروسی،اخبار سیاست خارجی،خبرهای سیاست خارجی](/modules/mod_raxo_allmode/tools/tb.php?src=/images/stories/news/1404/08/14040807-97ba675.jpg&w=175&h=95&zc=1)





