تازه های تقویم تاریخ

داريوش بزرگ پدر ناسيوناليسم ايراني

تقویم تاریخ - 13 تیر

489پیش ازمیلاد:4 ژوئيه سال 489 پيش از ميلاد داريوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ايراني…

تقویم تاریخ - 27 مرداد



1953م: 18اوت 1953 (27 مرداد 1332) خيابانهاي تهران پس از چند روز تظاهرات صدها هزار نفري نسبتا خلوت بود. زيرا شب پيش از آن، "لوي هندرسون" سفير آمريكا كه از خارج به تهران بازگشته بود به ديدار دكتر مصدق كه در منزل بود شتافته بود و به او متذكر شده بود كه تظاهر كنندگان اتباع آمريكا را آشكارا تهديد مي كنند و اگر تظاهرات [ضد شاه و ضد استعمار و سلطه] ادامه يابد دولت آمريكا ايران را "منطقه ناامن" اعلام خواهد كرد و اتباع خود را از اينجا خارج خواهد ساخت. با اين كه دكتر مصدق متوجه طرح نقشه بر ضد خود بود، از مردم خواست كه از تظاهرات دست بردارند و به ماموران انتظامي هم دستور داد كه مانع ادامه تظاهرات شوند و اين همان وضعيتي بود كه طراحان نقشه براندازي آرزوي آن را داشتند. مولفاني كه بعدا در اين زمينه كتاب نوشته اند متذكر شده اند كه اگر كارگران دو كارخانه هم در خيابانها بودند، توطئه 28 مرداد نمي توانست به اين آساني به نتيجه برسد - دكتر مصدق در صفحه 182 خاطرات خود نوشته است كه هندرسون مانند "گريدي" سفير سابق آمريكا در تهران بي نظر نبود و به همين سبب "ايدن" مقام انگليسي در كتابش از او سپاسگزاري كرده است. همان ايدني كه نوشته است جنبش مصدق نفوذ ما را در خاورميانه متزلزل كرده و ادامه حكومت او بر ايران براي انگلستان بسيار ناگوار است.

 

دكتر مصدق با سادچيكف سفير شوروي

 

1953م:"استيو ني ال Steve Neal" تاريخدان آمريكايي در تاليف 368 صفحه اي خود "هري و آيك Harry & Ike" ترومن و آيزنهاور را از لحاظ تشابه و تضاد در سياست و انديشه و سليقه بررسي كرده و در آن قسمت كه مربوط به براندازي دكتر مصدق است چنين نوشته است: اختلاف نظر ترومن و آيزنهاور بر سر حذف دكتر مصدق زياد بود. ترومن (از حزب دمكرات) زير فشار انگليسي ها كه مي خواستند دولت دكتر مصدق بر هر ترتيب حتي با لشركشي بركنار شود نمي رفت، اما آيزنهاور (از حزب جمهوري خواه) از همان آغاز زمامداري در ژانويه 1953 در اين براندازي تسليم نظر انگليسي ها شد. ترومن بارها به انگليسي ها گفته بود كه برانداختن دولتي كه برگزيده مردم و محبوب آنان است قضيه اي نيست كه به فراموشي سپرده شود و روزگاري پاسخ آن را با بهاي سنگين بايد داد، زيرا كه "تاريخ" و حافظه مردم را نمي توان پاك كرد. مولف در صفحات 296 و 297 كتاب خود پاسخ كتبي آيزنهاور به گوشزد برادر خود "ادگار" كه حرفهاي مردم را برايش نوشته بود به عنوان سند به اين شرح چاپ كرده است: در ژانويه 1953 ما با خطر فوري از دست دادن ايران، واقع در منطقه اي با 60 درصد ذخاير نفت جهان، رو به رو بوديم و اينك اين تهديد را عمدتا از ميان برداشته ايم و ... كه اشاره به براندازي حكومت مصدق در 28 مرداد (19 اوت 1953) است.

 

ترومن و دين آچسن در حال تبادل نظر در كاخ سفيد

 

1953م:دين آچسن Dean G.Acheson دولتمرد معروف آمريكايي كه در جريان جنگ جهاني دوم از دستياران دو رئيس جمهوري اين كشور بود و از سال 1949 تا 1953، در حساسترين سالهاي قرن بيستم وزارت خارجه آمريكا را بر عهده داشت و در سال 1971 درگذشت سه كتاب از خود به يادگار گذارده كه به تازگي، " Chase" از محتويات اين سه كتاب و اسناد تازه و يادداشتهايي كه به دست آورده يك مجموعه "كتاب روي نوار ضبط صوت" مركب از 16 نوار 90 دقيقه اي تهيه كرده كه به شماره استاندارد بين المللي 0-7366-5554-9 ثبت و توزيع شده است.

در اين نوارها حقايق فراوان درباره جنگ دوم، جنگ كره، پيروزي كمونيستها در چين، جنگ "هوشي مين" با فرانسه، قرار گرفتن دلار به جاي طلا، منظور از تاسيس بانك جهاني و صندوق بين المللي پول، ناتو، احياء آلمان و ژاپن و ... وجود دارد و در همه اين نوارها از ايران نام برده شده است مخصوصا نوارهاي چهارم و پنجم. در اين دو نوار آمده است كه پس از اشغال ايران توسط روسيه، انگلستان و آمريكا قرار بود كه بعد از پايان جنگ، با حفظ تماميت ايران، يك هيات امناء مركب از اين سه كشور امور ايران را زيرنظر داشته باشد! نفت ايران در اختيار انگلستان، نفت سعودي در كنترل آمريكا و نفت عراق و نفت احتمالي كويت در اختيار شركتهاي انگليسي و آمريكايي باشد كه پس از جنگ دو عامل باعث شد كه ايران از قرار گرفتن زير نظر هيات امناء سه گانه برهد. يكي مخالفت شديد "جورج كنان" استاد تاريخ، نويسنده و ديپلمات آمريكايي با آن بود كه افكار او سياست بعد از جنگ آمريكا را شكل داده و باعث انحلال شوروي، شكست كمونيسم و ابر قدرت شدن آمريكا شده است. "كنان" ضمن تاكيد اين نكته به ترومن جانشين روزولت كه آرزوي روسها از زمان پتركبير رسيدن به آبهاي گرم خليج فارس بوده و در صورت تشكيل هيات امناي سه گانه؛ استالين ايران، عراق و تركيه را خواهد بلعيد، وي را از وارد بحث شدن در اين قرارداد كه با روزولت گذارده شده بود منصرف ساخت و عامل دوم تعلل روسها از تخليه ايران از نظاميان خود پس از پايان جنگ بود كه كار به اخطار آمريكا و طرح موضوع در شوراي امنيت و نيز فريب روسها توسط قوام السلطنه كشيد. لازم به يادآوري است كه انگلستان و روسيه، در اوايل قرن بيستم هم با ميانجي گري فرانسه، عملا ايران را ميان خود به دو منطقه نفوذ قسمت كرده بود.

پس از جنگ، استالين خواهان تسلط بر تنگه هاي تركيه بود و در بسياري از كشورها از يونان و تركيه تا ايتاليا همه جا جنگ داخلي به راه انداخته بود. به دليل فقر عمومي و پيدايش يك طبقه ثروتمند كه از رهگذر جنگ و تورم پولدار شده بودند در همه كشورها از جمله آمريكا، كمونيسم هواداران فراوان پيدا كرده بود. جورج كنان راه حل مسئله را به اين صورت ارائه داد و گفت: استالين همانند يك رودخانه است و نمي شود با رودخانه مذاكره كرد كه فرضا طغيان نكند. بايد در برابر رودخانه سد ايجاد كرد و آن را تحت كنترل درآورد. استالين به علت افراط در دود كردن سيگار و عصبي مزاج بودن عمر طولاني نخواهد كرد و جانشينان او مردان ضعيفي خواهند بود و براي كاهش توجه مردم به كمونيسم بايد اين راهها را رفت: ارتقاء سطح زندگي مردم در همه كشورها مخصوصا كشورهاي مورد نظر استالين با دادن كمكهاي اقتصادي و اعزام مستشار مربوط، كاستن از فاصله فقير و غني با انجام اصلاحات اجتماعي، و نيز خواستن از دولتها كه بر روشنفكران سخت نگيرند و آنان را با رفتار خود نااميد و دلسرد نسازند، زيرا كه در هر جامعه، چشم و گوش توده ها به روشنفكرانشان است كه نبايد اين گروه كوچك را به خروش آورد و بالاخره يافتن يك راه سوم ميان كاپيتاليسم و كمونيسم براي اين ملتها است - همان راهي كه حزب سوسيال دمكرات آلمان (عالمان غربي آن روز) دنبال مي كند. اين پيشنهادها به مورد اجرا درآمد. شوروي محاصره شد. تخريب چهره كمونيسم آغاز گرديد كه بعدا تجمل پرست شدن جانشينان استالين خود به اين تخريب كمك كردند و به پيشنهاد "كنان" از رسانه هاي آمريكا خواسته شد كه در اجراي اين برنامه ها كمك كنند كه ياري آنها واقعا موثر افتاد. همه اين برنامه ها با ملي شدن صنعت نفت ايران با خطر جدي روبرو شد. زيرا انگلستان نفت ايران را از دست داد كه سهم آن كشور قرارداده شده بود و آمريكا ناچار شد دست آن كشور را در نفت عراق بازتر بگذارد. مصدق با منش خود كه به اصالت دمكراسي وفادار بود فعاليت حزب كمونيستي توده را كه توسط شاه غيرقانوني و منحله اعلام شده بود عملا آزاد كرده بود و با ادامه حكومت مصدق امكان به هم پيوستن حلقه هاي اتحاديه هاي نظامي ضد شوروي با ايجاد اتحاديه اي از انگلستان، عراق، ايران، تركيه و پاكستان وجود نداشت. ولي ترومن با طرح براندازي مصدق چندان موافق نبود، حق هم داشت. در آن زمان نيروي نظامي متعارفي استالين پنج برابر آمريكا بود و دست كم 200 بمب اتمي و از همه مهمتر صدها جت جنگنده ميگ داشت و در بكاربردن آنها هم خصوصا بر سر ايران ترديد به خود راه نمي داد. انگلستان هم مي ترسيد كه در هر جنگ اتمي شوروي و آمريكا، اولين نقطه اي كه روسها نابود كنند انگلستان باشد، كه عمر حكومت ترومن در بيستم ژانويه 1953 پايان يافت، استالين 43 روز بعد از درگذشت و جنگ كره كه آمريكا در آن گرفتار شده بود پايان يافت و دولت آيزنهاور در 19 اوت 1953 (28 مرداد) با كمك انگلستان به عمر حكومت مصدق پايان داد و به اين ترتيب مسائل نفت و تشكيل اتحاديه نظامي (سنتو) و سركوب حزب توده حل شد و ....

 

دين آچسن وزير امور خارجه وقت آمريكا


1334ش:در اين روز در سال 1334 خورشيدي ( 1955) يك دسته شش نفري ديگر از افسران عضو سازمان نظامي حزب توده به جوخه اعدام سپرده شدند . تا اين زمان دهها افسر كمونيست ايران به همين صورت اعدام شده بودند. از لو رفتن سازمان نظامي حزب توده يازده مي گذشت كه اين شش افسر اعدام شدند. با اين كه دولت وقت با دكتر مصدق مطلقا ميانه خوب نداشت ، عوامل آن براي كاهش ناراحتي ملت ايران از اعدام افسران توده اي كه از جوانان اين ملت بودند به طور غير مستقيم اشاره مي كرد كه اين افسران با توانايي كه داشتند بموقع از حكومت دكتر مصدق دفاع نكرده بودند.

 

1357ش:27 مرداد سال 1357 ( طبق تقويم آن زمان 2537 ) شاه در يك مصاحبه مطبوعاتي عمومي كه روز بعد متن آن در روزنامه هاي تهران انتشار يافت از تاكيدهاي پيشين خود عقب نشيني كرد و گفت كه جنبه فراگيري حزب رستاخيز تغيير يافته و او انتظار ندارد كه همه ( صد در صد ) ايرانيان وارد اين حزب شوند.

شاه در اين مصاحبه ضمن تاكيد بر آزادي اظهار نظر و انتخابات بعدي ؛ همچنين گفته بود كه پيش از انتخابات ، با وضع قوانين تازه مطبوعات وانتخابات حدود آزادي ها روشن خواهد شد و افزوده بود كه گمان نمي برد بهايي كه براي آزادي پرداخته شود ، زياد گران باشد.

وي در عين حال تهديد كرده بود كه او ، ميهندوستان و نيروهاي مسلح اجازه نخواهند داد وقايع پيش از 28 مرداد 1332 تكرار شود.

شاه ضمن اشاره به گسترش خروج افراد و سرمايه ها از كشور گفت : شماري ترسو از سرو صداها ترسيدند و خانه و هرچه را كه داشتند فروختند و فرار كردند.

مصاحبه شاه هنگامي برگزار شد كه مخالفت با او به اوج خود نزديك مي شد ، شهرهاي كشور مخصوصا اصفهان ناآرام بود و در تهران تظاهرات تقريبا به صورت روزانه ادامه داشت و مردم خود را براي يك تظاهرات وسيع در محكوم كردن براندازي 28 مرداد اماده مي ساختند و روزنامه ها برخلاف گذشته ، بيشتر گزارشهاي مربوط را عينا منتشر مي كردند.

« تاريخ » نشان داد كه تصور و برآورد شاه از اوضاع درست نبود و او در 58 سالگي و پس از 37 سال سلطنت هنوز « روانشناسي ايراني » را نشناخته بود و برخلاف آن چه كه گمان مي رفت از فعاليت ها سياسي داخلي ، وفاداري مقامها و كاركنان دولت و رجال نسبت به خود و نيز سياست قدرت هاي جهاني اطلاع دقيق نداشت.

 

1357ش:27 مرداد 1357 در يك سينما در شهر مشهد يك حريق عمدي روي داد و سه تن در ميان شعله هاي آتش جان دادند. با اين كه اعلام شده بود و روزنامه هاي تهران هم نوشته بودند كه حريق با پاشيدن بنزين انجام شده و يك خرابكاري بوده است ، مقامات پليس و امنيت دولت وقت زنگ خطر را نشنيديد( يا نشنيده گرفتند ) و شب بعد سينما ركس آبادان آتش زده شد كه ضمن اين حريق، طبق گزارشها هفتصد تن كشته شدند و ....


1227م:18 اوت (27 مرداد) سال 1227 ميلادي (رمضان 624 هجري)، چنگيزخان مغول پس از تصرف سرزمين هايي از چين تا حاشيه اروپا، در 72 سالگي درگذشت.

گروه بين المللي مامور كشف گور چنگيزخان مركب از تاريخدانان، جغرافيون و باستاشنان پس از چهل سال بررسي سرانجام اين گور را در تپه اي در 260 كيلومتري شمالشرقي اولان باتور (پايتخت جمهوري مغولستان) و به فاصله نزديكي از زادگاه وي (دامنه كوههاي لينبانشان، نزديك شهرك باتشيريت، ايالت هنتي Hentii) كشف كرده اند كه به صورت يك اطاقك 3 در 3 در 4 متري سنگي در عمق دو متري و در نزديكي قله تپه است و در اطراف آن، قبور سنگي متعدد وجود دارد تا يافتن قبر چنگيز دشوار باشد. چنگيز خان هنگام تعقيب جلال الدين خوارزمشاه كه لشگريان او را در منطقه پروان (افغانستان فعلي) شكست داده بود تا رود سند، به علت ناسازگار بودن آب و هواي اين منطقه (پاكستان امروز) بيمار شده بود و پس از بازگشت به زادگاه خود، هنگام شكار نيز از اسب افتاده بود و اين دو عامل باعث مرگ او شد. اما پيش از مرگ "گوريلتا (نشست)" سران مغول را تشكيل داده بود و وصيت هاي خود را كرده بود از جمله تاكيد كرده بود كه مجموعه قوانين وي، دزاساك (ياسا)، دقيقا رعايت شوند مخصوصا كه در قلمرو مغول با دروغ، دزدي و تجاوز به زنان شوهر دار بايد شديدا مبارزه شود. پيش از توسل به خشونت بايد دست كم يكبار اخطار داده شود. دانشمندان، اديبان و آگاهان - هر كس كه مي خواهند باشند بايد به خدمت گرفته شوند و بدون مشورت با آنان كاري صورت نگيرد. در وحدت سران مغول كوچكترين خللي نبايد به وجود آيد. قوم مغول در هرجا كه باشد بايد از زندگي در داخل شهر و آلوده شدن به مفاسد شهري جدا امتناع كند و زندگاني چادر نشيني و يا به دور از شهر را از دست ندهد و .... قديمي ترين ياساي چنگيزي به خط ايغوري نوشته شده است. در آخرين قوريلتاي زمان چنگيز، دو پسر از سه پسر اصلي و زنده او Ogodei (اگداي يا اكتاي) و Toluy (تولي يا تولوي) شركت داشتند. "جوجي" پسر بزرگ او و فاتح روسيه و خزر پيش از تشكيل اين نشست درگذشته بود و پنج پسر ديگر چنگيز از زنان غير رسمي بودند كه نقش مهمي به آنان واگذار نمي شد. نام چنگيز كه موفق به متحد كردن اقوام مغول و سپس تصرف سرزمين هاي ترك نشين و آنگاه شمال شرقي و شرق ايران شد در ابتدا "تموچين" بود. در غرب نام او را گنگيز (Genghis) تلفظ مي كنند. چنگيز خان كه بيم داشت روزگاري دشمنانش گور او را بيابند و بقاياي جسدش را بيرون بياندازند و روح او تا ابد ناراحت باشد محرمانه دستور داده بود كه همه كساني كه در ساختن گور او و مراسم تشييع و تدفين جنازه شركت كنند كشته شوند و اين وصيت پس از مراسم تدفين به دست "اگداي" انجام گرفت و به همين جهت چهل سال طول كشيد تا هيات بين المللي گور او را پيدا كند. جغتاي (Jaghatay) كه در ميان سه پسر اصلي چنگيز كوچكتر از همه بود در آخرين "قوريلتاي" شركت نداشت. وي كه در عمليات رود سند در كنار پدر بوده همانجا مامور شد كه سند، مكران و كرمان را تصرف كند تا بعدا جلال الدين خوارزمشاه از آنها به صورت پايگاه استفاده نكند و جغتاي كرمان را در سال 1222 ميلادي متصرف شد، غارت كرد و ويران ساخت تا چيزي براي جلال الدين باقي نماند. مورخان ضمن تاكيد بر خونريز بودن و شقاوت چنگيز خان در عين حال وي را مردي باهوش و داراي عزم و اراده نيرومند دانسته اند.

تصوير چنگيز خان بر اسكناسهاي 500 توگريكي جمهوري مغولستان ، چرا تصوير كوروش و داريوش بر دو اسكناس از انواع اسكناسهاي ايران نباشد ؟. داريوش بود كه 25 قرن پيش در ايران سكه (داريك) ضرب كرد كه نمونه هاي آن هنوز در موزه ها نگهداري مي شوند

 

1960م:قرص خوردني ضد آبستني در جهان روز 18 اوت سال 1960 به بازار آمد. به علت وجود تقاضا كه هر روز هم بيشتر مي شود، پس از اين تاريخ قرص هاي ضد آبستني دائما در حال تكميل بوده اند و از "هر روز مصرف" به چند هفته و حتي چند ماه يك بار تكامل يافته اند و براي مردان نيز مشابه آنها ساخته شده است. تا سال 1960، برنامه تنظيم خانواده از راههايي جز خوردن قرص ميسر بود.


2003م:الهام حيدر اوغلو علي اف تنها پسر حيدر علي اف رئيس جمهوري (وقت) آذربايجان كه چهارم اوت 2003 در ميان اعتراض احزاب اميد و مساوات نخست وزير و كفيل رئيس جمهور اين كشور شده بود 15 اوت در مصاحبه با «سارا کاروش S.Karush» خبرنگار اسوسييتد پرس گفته بود كه آذربايجان و تركيه يك ملت در دو كشورند و آمريكا و تركيه متحدان نزديك آذربايجان هستند. وي كه هنگام اين مصاحبه41 سال داشت و در دانشگاه مسكو به هزينه دولت شوروي ليسانس روابط بين المللي و دكتراي تاريخ گرفته و قرار بود ديپلمات شوروي شود و در برابر آمريكا و تركيه بايستد حساب نكرد كه امپراتوري روسيه در نيمه اول قرن 19 با دو جنگ و دو قرارداد گلستان و تركمن چاي ناحيه اي را كه بلشويكها با نيات و محاسبات خاص، « جمهوري آذربايجان» ناميدند از ايران گرفت، نه از تركيه و اين قسمت كه در طول قرون، قفقاز ايران (اران) خوانده مي شد هرگز در كنترل تركيه نبود و تا زمان صفويه، بيشتر مردم آنجا زرتشتي بودند و حكام آن ديار بقاياي اميران ايراني بودند كه ساسانيان گمارده بودند و شعراي پارسي سرايي همچون نظامي گنجوي از آن ديار برخاستند. ميان قفقازي هاي جنوبي و تركيه از نظر نژادي، مذهبي و فرهنگ مشابهت وجود ندارد. مي دانيد كه آذري ها ترك نيستند بلكه تركيفيكاسيون شده اند. پيش از ايجاد تركيه هم ميان قفقاز ايران و آناتولي، ارمنستان بزرگتر واقع بود كه تا درياچه «وان» امتداد داشت و رابطه اي ميان دو منطقه نبود و ....

 

الهام حيدر اوغلو علي اف

 

1991م:پيش از ظهر 18 اوت 1991 كه اوضاع شوروي بر اثر سياست ها و يا به نظر بعضي «ماموريت!» گورباچف به هم ريخته بود و امكان اصلاح وجود نداشت تانكها وارد خيابانانهاي مسكو شدند و جمعي از مقامات نظامي و سياسي شوروي در حالي كه در كنار هم نشسته بودند و اظهارات آنان مستقيما از تلويزيون پخش مي شد گفتند كه مجبور شده اند براي نجات! كشور دست به اقدام اضطراري (كودتا) بزنند و گورباچف كه براي استراحت به كريمه رفته، در آنجا تحت نظر است!.

در اين روز اقدام فوق العاده ديگري از جمله مقررات منع رفت و آمد و اجتماعات و دستگيري مخالفان احتمالي و تعليق قوانين عادي و آماده باش پادگانها و احضار افراد ذخيره و احتياط كه معمولا در پي هر كودتاي نظامي - مخصوصا در كشوري چون روسيه كه مردم عادت به مشاهده خشونت دارند روي نداد و همين امر باعث شد كه در روزهاي بعد مخالفان وارد خيابانها شوند و كودتا! شكست بخورد. رهبران كودتا بعدا دستگير شدند كه هركدام پس از مدتي ماندن در زندان آزاد شدند و برخي از آنان مقام تازه يافتند!. بايد دانست كه به علت نبودن مورخ و روزنامه نگار واقعي، شجاع و آزاد اسرار رويدادهاي نيمه دوم دهه 1980 شوروي و تحولات روسيه و ساير اعضاي اتحاديه منحله در دهه 1990 و ادامه آن در پرده ابهام است.

 

تانكها در ميدان سرخ و مردمي كه اين كار جدي نگرفته بودند، بي اعتناء در حال تماشاي آنها


2003م:در هفت روزي كه به 18 اوت 2003 ختم مي شد دو ضعف بزرگ در زندگي بشر امروز آشگار شد و نشان داد كه بشر همانند گذشته دور همچنان آسيب پذير است و پيشرفتهاي مادي (صنعتي و فني) ميزان اين آسيب پذيري را كاهش نداده است.

يكي از اين دو ضعف مسئله قطع برق در ايالات پرجمعيت شمال شرقي آمريكا و جنوب شرقي كانادا بود كه 50 ميليون نفر را از14 اوت به مدت چند روز با تاريكي و دشواري رفت و آمد و خورد و خوراك و... رو به رو ساخت؛ زيرا كه زندگاني بشر امروز وابسته به برق و انرژي و مصنوعات تازه شده است و يك اتصالي كوچك خطوط انتقال و يا از كار افتادن يك دستگاه تبديل، زندگي را بر همه جهنم مي سازد.

مورد ديگر، عدم آمادگي كشورهاي اروپايي به ويژه فرانسه در برابر موج گرما بود كه در اين كشور به مرگ 3 تا 5 هزار تن، به ويژه سالخوردگان انجاميد. اين وضعيت نشان داد سالخوردگان امروز به همان اندازه سالخوردگان صدها و هزاران سال پيش آسيب پذير و بي يار و ياورند. آنان سازندگان «امروز» بوده اند كه «امروز» آنان را در بدترين لحظات و شرايط رها ساخته بود. آنان كه توانايي خود را صرف رساندن امروزي ها به «امكانات امروز» كرده بودند، در ناتواني رها شده بودند تا از گرما جان بدهند ــ چه جان كندن دردناكي!.

بشر دهها سال است كه متوجه شده از نظر وجدان، آزادي، حقوق، و ... پيشرفتي بيش از نياكان خود نداشته و دمكراسي كه از زمان افلاتون اين همه برايش هياهو شده كمكي به تحقق (واقعي) حكومت مردم بر مردم نكرده و همچنان معدودي مشخص از راه زرنگي و يا روابط فاميلي حاكم بر آنان هستند و انتخابات و ... همه اش بازي هاي همانها براي سرگرمي و فريب اينان (توده ها) است و ....

 


1587: انگليسي ها براي تحكيم ريشه خود در آمريكاي شمالي نوشته اند كه در اين روز يك زن مهاجر در جزيره رونوك ( كاروليناي شمالي ) نو زاد دختري به دنيا آورد كه نامش را « دير » گذاشتند. اين مهاجر نشنين بعدا ناپديد و از صحنه محو شده است. بنابراين معلوم نيست كه «روزنگار» نويسهاي انگليسي زادروز او را از كجا آورده اند . با وجود اين ، اينك آن منطقه به نام اين نوزاد شهرستان دير ( دير كاونتي ) ناميده مي شود.

1846: ژنرال آمريكايي «استيفن كرني» با نيروهاي خود شهر «سانتافه » مهاجر نشين قديمي اسپانيائي ها در امريكاي شمالي را كه جزئي از قلمرو مكزيك بود تصرف كرد كه اينك يكي از شهر هاي ايالت نيومكزيكو آمريكاست.

1894: دستگاه قانونگزاري فدرال آمريكا براي اين كشور « دفتر مهاجرت » ايجاد كرد تا كار مهاجرت به اين كشور را تحت نظم و قاعده درآيد. اين دفتر بعدا به نام سازمان مهاجرت آمريكا در چارچوب دادستاني كل ( معروف به وزارت دادگستري ) قرار گرفت .

1914: وودرو ويلسون رئيس جمهوري وقت آمريكا بيطرفي اين كشور در قبال جنگ اروپاييان ( جنگ جهاني اول ) را اعلام كرد. با وجود اين ، در اواخر اين جنگ مصلحت ديد كه وارد آن شود و كشورش را از انزوا خارج سازد.

1958: فيدل كاسترو در جريان انقلاب كوبا راديو مخفي انقلاب را با نطق خود گشود.

1961: كار ساختن ديوار سيمي برلين (باسيم خردار - موقت) به پايان رسيد. دليل عمده ساختن اين ديوار از سوي دولت آلمان شرقي که بعدا بتوني شد اين بود كه رسانه هاي غرب هر كس را كه از شرق آلمان به غرب اين سرزمين پناهنده مي شد وسيله اي براي انتقاد از «كمونيسم» و جهنم آن قرار مي دادند و يكي از منابع خبر آنها همين فرارها شده بود و روزنامه هاي ساير كشور ها نيزكه منابعشان دستگاههاي خبررساني غرب بود اين خبرها را نقل مي كردند و مردم در سطح جهان نسبت به سوسياليسم دلسرد مي شدند.

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------