سدسازی به قیمت نابودی تاریخ ایران
- مجموعه: اخبار اقتصادی و بازرگانی
- تاریخ انتشار : شنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۴ ۱۳:۳۵

روزنامه پیام ما نوشت: تقریباً همه تمدنهای کهن ایران در حاشیه رودخانهها شکل گرفتهاند؛ چراکه بشر برای زندگی در این سرزمین خشک ناگزیر بهدنبال منابع آبی بوده است. حتی اگر این جوامع انسانی در گذر زمان کوچ کرده و از کنار رودها فاصله گرفته باشند، آثار تاریخیشان همچنان در حاشیه رودها باقی مانده است. این آثار سندهای زندهای از هویت و ریشههای فرهنگی ما هستند. بااینحال، درست در همین مناطق حساس، پروژههای سدسازی یکی پس از دیگری اجرا شدهاند. سدها با آبگیری مخازنشان محوطهها را مستقیماً به زیر آب میبرند و پروژههای جانبیشان -مانند جادهها، تونلها و خطوط انتقال آب- نیز بهطور غیرمستقیم منجر به تخریب گسترده این میراث میشود. اگرچه قوانینی مانند ماده ۱۱۴ قانون برنامه چهارم توسعه، مجریان پروژههای عمرانی را ملزم به انجام مطالعات و حفاریهای نجاتبخشی کرده است، اما این اقدامات اغلب در شرایط اضطراری، با بودجه و زمان محدود و بهصورت عجولانه انجام میشوند که منجر به ازبینرفتن اطلاعات ارزشمند باستانشناسی میشود. بهگفته برخی کارشناسان، در بسیاری موارد ضرورت حفظ میراثفرهنگی و تاریخی در مقابل منافع اقتصادی و اهداف عمرانی سدسازی نادیده گرفته شده است.
باستانشناسان و کارشناسان میراثفرهنگی بارها از نبود هماهنگی و همکاری کافی مجریان پروژههای سدسازی -از جمله وزارت نیرو- با سازمان میراثفرهنگی انتقاد کردهاند. بااینحال، اغلب پروژهها بدون انجام مطالعات فرهنگی-تاریخی لازم در مراحل مکانیابی و امکانسنجی آغاز میشوند.
تبعات مخرب ساخت سد
آسیب به آثار تاریخی در جریان اجرای پروژههای سدسازی را شاید بتوان به دو دسته عمده تقسیم کرد. نخست، تخریب مستقیم در مراحل ساخت که در جریان آن علاوهبر غرق شدن آثار بر اثر آبگیری سد، در مراحل ساختوساز سدها، جادهسازی و سایر پروژههای عمرانی مرتبط، بسیاری از محوطهها بهصورت مستقیم و با استفاده از ماشینآلات سنگین تخریب شدهاند. دوم، آسیبهای فیزیکی و شیمیایی، در این شکل از تخریب، ممکن است محوطهای بهطور کامل زیر آب نرود، اما رطوبت دائمی، نوسانات سطح آب و تغییرات شیمیایی آب میتواند به سازههای باستانی و تاریخی اطراف سد آسیبهای جدی وارد کند.
در ادامه به ۱۴ مورد از مهمترین موارد تخریب و نابودی میراثفرهنگی و محوطههای تاریخی این سرزمین کهن در پروژههای سدسازی اشاره میکنیم. با این توضیح که بهرغم بزرگی ابعاد فاجعه در موارد ذکرشده اینها صرفاً بخشی از آن چیزی که بر میراث و هویت و فرهنگ ما رفته است.
سد خداآفرین
یک سد مشترک بین ایران و جمهوری آذربایجان است و روی رودخانه ارس احداث شده است. مانند بسیاری از سدهای دیگر، تأثیرات مخربی بر میراثفرهنگی منطقه داشته است. حوزه آبگیر این سد در منطقه ارسباران، در استان آذربایجانشرقی قرار دارد که یک منطقه غنی از آثار باستانی است.
با آبگیری سد خداآفرین، تعدادی از محوطههای باستانی ارزشمند و همچنین مناطق طبیعی حساس در این منطقه به زیر آب رفتند. باستانشناسان پیش از آبگیری سد، در این منطقه به کاوش پرداختند و آثاری از عصر نوسنگی، دوره اشکانی و دوره ساسانی را شناسایی کردند. چند گورستان تاریخی با قدمت هزارانساله با آبگیری سد بهطور کامل غرق شدند. این گورستانها اطلاعات ارزشمندی درباره شیوههای تدفین و فرهنگ جوامع باستانی منطقه در اختیار باستانشناسان قرار میدادند. علاوهبراین، تعدادی از روستاهای قدیمی با معماری سنتی و بومی منطقه ارسباران نیز در حوزه آبگیر سد قرار داشتند که با آبگیری سد، غرق شدند. در طول کاوشهای باستانشناسی، برخی از سنگنگارههای تاریخی کشف شد که متأسفانه تمامی آنها امکان جابهجایی نداشتند و با بالا آمدن آب سد از بین رفتند.
سد سیمره
یکی از مهمترین و جنجالیترین سدهایی که بهدلیل تخریب گسترده میراثفرهنگی مورد انتقاد شدید باستانشناسان قرار گرفت، در مرز استانهای ایلام و لرستان احداث شده است. با آبگیری این سد بخش عظیمی از یک منطقه باستانی و تمدنی کهن زیر آب رفت.
آبگیری سد سیمره در سال ۱۳۹۰، تعداد زیادی از محوطهها و آثار تاریخی را غرق کرد. کارشناسان میراثفرهنگی هشدار داده بودند که با آبگیری این سد، ۱۲۰ اثر تاریخی در استان لرستان و تعداد زیادی در استان ایلام به زیر آب میروند. از جمله مهمترین این آثار شهر باستانی «برزقواله» بود. شهری بزرگ از دوره ساسانی که در حاشیه رودخانه سیمره قرار داشت و در جریان آبگیری سد بهطور کامل غرق شد. این شهر شامل ساختمانها، گورستانها و سایر بقایای معماری ارزشمند بود. قلعه «گوری رماوند» یکی دیگر از آثار بود. این محوطه باستانی که شامل بقایای کاخها و کوشکهای ساسانی با گچبریهای نفیس و کتیبههای ساسانی بود، زیر آب رفت. برخی از باستانشناسان معتقدند این محوطه میتوانست به «تختجمشید دیگری» تبدیل شود. علاوهبر آثار ساسانی، محوطههایی از عصر مفرغ و هزاره چهارم پیشازمیلاد نیز در «تنگه کافری» زیر آب رفتند. در کاوشهای نجاتبخشی، یک سیستم آبرسانی پنجهزارساله با استفاده از لولههای سفالی کشف شد که این سیستم نیز درنهایت غرق شد. یکی دیگر از محوطههای باستانی مهم در حوزه آبگیر سد سیمره، محوطه «للار» بود که شامل آثاری از دوره ساسانی تا اوایل دوره اسلامی میشد.
با وجود اعتراضات کارشناسان، آبگیری سد سیمره بدون اتمام کامل کاوشهای نجاتبخشی انجام شد. بهگفته باستانشناسان، فرصت کافی برای ثبت و کاوش همه محوطهها وجود نداشت و بسیاری از آثار ارزشمند بدون مطالعه و مستندنگاری به اعماق آب رفتند. این موضوع بهعنوان فاجعه بزرگ باستانشناسی در ایران شناخته میشود.
اگرچه تیمهای باستانشناسی توانستند در عملیاتهای نجاتبخشی بخش کوچکی از آثار مانند گچبریها و اشیای سفالی را کشف، حفظ و مستندنگاری کنند، اما بخش عمدهای از یک تمدن چندهزارساله برای همیشه در زیر آب مدفون شد. این روند نشان میدهد در بسیاری از پروژههای سدسازی، توسعه عمرانی مهمتر از حفظ میراثفرهنگی تلقی میشود.
سد کارون۳
سد کارون ۳ یکی از بزرگترین سدهای بتنی دوقوسی کشور است که در نزدیکی شهرستان ایذه، در استان خوزستان، روی رودخانه پرآب کارون ساخته شده است. حوزه آبگیر این سد در یکی از غنیترین مناطق باستانی ایران، یعنی منطقه تاریخی «آیاپیر» و «ایذه» قرار دارد که تمدنی چندهزارساله را در خود جا داده بود. به همین دلیل، آبگیری این سد در سال ۱۳۸۳، منجر به یک فاجعه فرهنگی بزرگ و بیسابقه شد.
با آبگیری سد کارون ۳، بیش از ۱۱۰ محوطه باستانی از جمله روستاها، گورستانها، قلعهها، پلها و معابد زیر آب رفتند. این آثار قدمتی از دوران فراپارینهسنگی (بیش از ۱۵ هزار سال پیش)، عیلامی، الیماییها، هخامنشی و ساسانی تا دوران اسلامی داشتند. یکی از تلخترین جنبههای این فاجعه، غرق شدن گورستانهای قدیمی منطقه بود. گزارشها حاکی از این است که بیش از دو هزار گور تاریخی با آبگیری این سد زیر آب رفتند. این گورستانها، بهویژه در مناطق باجول، زادگان و شهپیر، نهتنها محلی برای دفن مردگان بودند، بلکه شامل گورسنگهای باارزش، شیرهای سنگی و سایر نشانههای فرهنگی بودند که برای همیشه از دسترس خارج شدند. علاوهبر آثار ملموس، با زیر آب رفتن ۶۳ روستا در حوزه آبگیر سد، آداب و رسوم، فرهنگ شفاهی و میراث ناملموس مردم بختیاری نیز بهشدت آسیب دید و بیش از ۱۲ هزار نفر از جمعیت محلی آواره و مجبور به کوچ اجباری شدند.
باستانشناسان و کارشناسان میراثفرهنگی بارها از نبود هماهنگی و تخصیص زمان کافی برای کاوشها انتقاد کردند. عملیات نجاتبخشی تنها چند ماه پیش از آبگیری نهایی سد آغاز شد و این زمان برای کاوش کامل و مستندسازی تمامی محوطههای گسترده منطقه بسیار ناکافی بود. با وجود محدودیتها، باستانشناسان در همین مدت کوتاه توانستند آثاری ارزشمند را کشف و از خطر نابودی نجات دهند؛ از جمله ابزار سنگی و جنگافزارها (مانند سرنیزه و خنجر)، اشیای زینتی (از جمله انگشتر، مچبند و سگک کمربند) و ظروف سفالی مربوط به دورههای مختلف تاریخی. در موارد محدود، برخی آثار مانند مرقد «امامزاده شهپیر» و شیرهای سنگی منطقه باجول جابهجا شدند، اما بخش بزرگی از آنها به حال خود رها شد. بهگفته کارشناسان، سد کارون ۳ ضربه جبرانناپذیری بر پیکره میراثفرهنگی و اجتماعی منطقه ایذه زد و اطلاعات تاریخی ارزشمندی را برای همیشه مدفون کرد.
پروژه انتقال آب الیگودرز به قم و سد کوچری
سد کوچری و خط انتقال قمرود به قم، یکی از پروژههای بزرگ انتقال آب در ایران، باعث تخریب و غرق شدن بخش قابلتوجهی از میراثفرهنگی منطقه، بهویژه سنگنگارههای تاریخی شده است. منطقه «کوچری» در گلپایگان، بهدلیل وجود حدود دو هزار بوم سنگی و نقوش صخرهای با قدمت تا ۱۷ هزار سال، به «بهشت سنگنگارههای ایران» شهرت داشت. با آبگیری سد کوچری، تعداد زیادی از این سنگنگارهها زیر آب رفت یا در معرض تخریب جدی قرار گرفت. برخی از مهمترین سنگنگارههایی که در این منطقه زیر آب رفتند، شامل «سنگنگاره صورت فلکی سرطان» (تنها نمونه از این نوع در ایران)، «نقش گاوآهن» و «نقش ارابه با چهار اسب» است. این نقوش اطلاعات ارزشمندی در مورد تاریخ خط، صنعت و نجوم در ایران باستان بهدست میدادند. علاوهبر غرق شدن، تماس طولانیمدت سنگنگارهها با آب باعث فرسایش و ازبینرفتن نقوش حکاکیشده روی آنها میشود. همچنین، برخی از سنگها بهدلیل لایهلایه بودن، بهمرور دچار فروپاشی میشوند.
ساخت سد و خط انتقال قمرود، با وجود هشدارهای کارشناسان مبنیبر وجود محوطههای باستانی در مسیر، بدون در نظر گرفتن مطالعات فرهنگی و نجاتبخشی کافی انجام شد. باستانشناسان اعلام کردند در این منطقه ۵۷ محوطه تاریخی از جمله تپههای باستانی، گورستانها و سکونتگاههای اقوام کوچرو شناسایی شده بود که بسیاری از آنها غرق یا تخریب شدند. با وجود تلاشهایی برای مستندنگاری و نجاتبخشی محدود برخی از آثار، بهدلیل عدم تخصیص بودجه و زمان کافی، بخش بزرگی از تمدن این منطقه برای همیشه از دست رفته است.
سد گتوند علیا
سد گتوند، یکی از پرحاشیهترین پروژههای عمرانی در ایران است که نهتنها بهدلیل مشکلات زیستمحیطی -مانند شور شدن آب کارون بهدلیل گنبد نمکی در زیر سد- بلکه بهخاطر تخریب گسترده محوطههای تاریخی، مورد انتقاد شدید قرار گرفته است.
از جمله محوطههای تاریخی که در حوزه آبگیر سد گتوند غرق شدند شهر باستانی «چغا» است. این تپه باستانی که در ابتدای ورودی گتوند قرار داشت و قدمت آن به دوره عیلامی میرسید، با آبگیری سد بهطور کامل زیر آب رفت. این تپه یکی از معابد عیلامی بود که گفته میشود به دستور «اونتاش گال»، پادشاه عیلام، ساخته شده بود. «پل ساسانی پاپیلا» که قدمتی هزار و پانصد ساله داشت و بهعنوان محور تجاری-فرهنگی زاگرس میانی و شوش استفاده میشد، نیز با آبگیری این سد زیر آب رفت. این پل که با قطعه سنگهای عظیم و ملات ساروج ساخته شده بود، بخشی از جاده ارتباطی مهمی بود که فرهنگهای بینالنهرین را به یکدیگر وصل میکرد. یک پل صدساله که بخشی از تاریخ صنعت نفت ایران بود و محور مسجدسلیمان به لالی را بههم متصل میکرد، با آبگیری سد بهطور کامل غرق شد. این پل فلزی با سه پایه سنگی، خاطرات بسیاری از کارگران و مردم منطقه را در خود داشت.
«قلعهرستم» در شمال گتوند، یک دژ دفاعی بینظیر از دوره ساسانیان بود که بههمراه بقایای آسیابهای آبی، مجموعهای منسجم و با اهمیت تاریخی و گردشگری را تشکیل میداد. اگرچه این قلعه مستقیماً غرق نشد، اما با بالا آمدن آب سد، برخی از استحکامات و سازههای مرتبط با آن در معرض تخریب قرار گرفت. در منطقه «آبماهیک»، چندین گوردخمه و بزرگترین شیرهای سنگی منطقه غرق شدند. شیرهای سنگی، نمادهایی ارزشمند از فرهنگ و هنر منطقه بختیاری هستند که در گورستانها استفاده میشدند. سد گتوند تأثیرات مخربی بر میراث ناملموس منطقه نیز داشت. با غرق شدن حدود ۴۱ روستا و کوچ اجباری بیش از ۳۷۵ خانوار، آداب و رسوم، فرهنگ بومی و زندگی عشایری مردم منطقه که سینهبهسینه منتقل میشد، بهشدت آسیب دید و بخشی از آن برای همیشه از بین رفت.
با وجود تخریبهای گسترده، برخی آثار کشفشده در کاوشهای نجاتبخشی به موزه آثار باستانی گتوند منتقل شدند. این آثار شامل اشیا و ابزارهای زندگی مربوط به تمدن عیلام میانه و دوران پیشازتاریخ است که نجات پیدا کردند.
سد داریان
سد داریان یکی از نمونههای بارز تخریب میراث طبیعی و فرهنگی در ایران است. این سد روی رودخانه سیروان ساخته شده و باعث آسیب جدی به چشمه بل شده است که از مهمترین میراثهای طبیعی و ملی کشور بهشمار میرود. چشمه بل، یا به زبان کردی «کانی بل» در نزدیکی روستای هجیج و در منطقه هورامانات قرار دارد. این چشمه بهدلیل دبی و فشار بسیار بالای آب و کیفیت بینظیر آن، بهعنوان یکی از پرآبترین و باکیفیتترین چشمههای آب آشامیدنی در غرب ایران شناخته میشود. نام آن از خدای آب بابلیان باستان بهنام «بل» گرفته شده و قدمتی ۶۰۰میلیونساله دارد. این چشمه بهعنوان یک میراث طبیعی و ملی به ثبت رسیده بود.
ساخت سد داریان باعث شد تراز آب رودخانه سیروان بالا بیاید و دهانه چشمه بل به زیر آب برود. با وجود وعده سازندگان مبنیبر احداث یک سازه بتنی برای حفاظت از چشمه و انتقال آب آن، این سازه نتوانست در برابر فشار آب مقاومت کند و درنهایت بخشی از چشمه غرق شد. آبگیری سد همچنین منجر به غرق شدن بخشهایی از روستای گردشگری هجیج و روستاهای «روار» و «سلین» و همچنین وارد آمدن آسیب جدی به تنوعزیستی دره سیروان و تنوع جانوری در مناطق کوسالان و شاهو شد.
علاوهبر چشمه بل، در حوزه آبگیر این سد نیز برخی آثار تاریخی شناسایی و مورد کاوشهای نجاتبخشی قرار گرفتند. از جمله آثاری که در این منطقه شناسایی و ثبت شدند، میتوان به «قلعه سلین»، گورستانهای اسلامی در اطراف قلعه سلین و گورستانهای روستای نوین اشاره کرد. همچنین، پل قدیمی عباسآباد، محوطه «دهکهنه» عباسآباد و گورستان «وشکهدشت» نیز در مسیر آبگیری سد قرار داشتند که با کاوشهای محدود تلاش شد تا بخشهایی از آنها مستندنگاری شود. با وجود تلاشهایی برای نجات و مستندسازی آثار، بهدلیل عجله در آبگیری سد، بسیاری از میراث طبیعی و فرهنگی این منطقه برای همیشه از دسترس خارج شد.
سد کنگیر ایوان
این سد بدون مجوز از سازمان میراثفرهنگی ساخته شد و با کاوشهای نجاتبخشی در منطقه، آثاری مانند یک کوشک ساسانی، سفالهای دوره اوروک و سازههای معماری عشایری کشف و ثبت شدند.
سد جره رامهرمز
با آبگیری این سد جدید، سد تاریخی ساسانی جره که ثبت ملی شده بود، بههمراه چندین گوردخمه، خانههای دوره اسلامی و قناتهای تاریخی زیر آب رفت. علاوهبراین، دهها تپه باستانی از جمله تپههای «زیره زرد»، «پاگچی» و «مربچه» نیز برای احداث تأسیسات جانبی سد تخریب شدند.
سد چپرآباد اشنویه
آبگیری این سد منجر به غرق شدن یک روستای هفتهزارساله و چندین محوطه باستانی دیگر شد. از ۱۱ محوطه تاریخی شناساییشده در منطقه، پنج محوطه در معرض خطر کامل غرقشدن قرار داشتند.
سد سیلوه پیرانشهر
در محدوده این سد هشت محوطه تاریخی مربوط به عصر مفرغ (هزاره سوم قبلازمیلاد) و دوره اشکانی زیر آب رفت.
تداوم تخریبها
با وجود فجایع تاریخی که در اثر سدسازیهای گذشته رخ داده است، همچنان پروژههای متعددی میراثفرهنگی ایران را در سایه تخریب قرار دادهاند. از جمله دو نمونه که اهمیت آنها هشداری برای آینده میراث این سرزمین است: سد خرسان ۳ و سد فینسک.
سد خرسان ۳ و گورستان ۷هزارساله
سد خرسان ۳، سد برقابی در دست ساخت است که روی رودخانه خرسان در مرز استانهای کهگیلویهوبویراحمد، چهارمحالوبختیاری و اصفهان قرار دارد. این سد بهدلیل واقعشدن در یک منطقه باستانی غنی، با انتقادات جدی روبهرو شده است. با آبگیری این سد، بخش بزرگی از محوطههای باستانی آن از جمله «گورستان باستانی سادات محمودی» که قدمت آن به حدود هفت هزار سال پیش و دوره عیلامی میرسد، زیر آب خواهد رفت. در کاوشهای اولیه، آثار ارزشمندی از جمله ظروف مفرغی و ابزارهای سنگی در این گورستان کشف شده است. باستانشناسان هشدار دادهاند که انجام نشدن کامل کاوشها، بهمعنای مدفونشدن بخش عظیمی از تاریخ ایران باستان خواهد بود.
سد فینسک
سد فینسک، یک سد خاکی در حال ساخت است که در استان مازندران و در حوزه شهرستان مهدیشهر قرار دارد. حوزه آبگیر این سد یکی از مهمترین مناطق باستانشناسی کشور است که شامل مجموعهای از آثار پیشازتاریخ و تاریخی است. غارها و پناهگاههای صخرهای در این منطقه که مربوط به دوران پارینهسنگی میانی و جدید (حدود ۴۰ هزار تا ۱۵ هزار سال پیش) هستند، با آبگیری سد در معرض نابودی قرار میگیرند. غارها، تپهها و گورستانهای باستانی با قدمتهای مختلف نیز در این محدوده شناسایی شدهاند که همگی در معرض تهدید جدی هستند.
بهرغم تمام ضربات جبرانناپذیری که سدسازی تاکنون بر پیکره میراث تاریخی وارد کرده، دو نمونه اخیر نشان میدهند حفاظت از میراث نیاکان در برابر توسعه، هنوز جایگاه شایستهای پیدا نکرده است.