پزشکیان: از برادرانمان هم دشمن ساختیم | این چهارصدهزار تومان، همان چهل هزار تومان خواهد شد
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : سه شنبه, 07 تیر 1401 12:07

آقای پزشکیان با بیان اینکه «قصد تقابل با دولت را ندارم»، گفت: من نه تنها قصد تقابل با دولت را ندارم بلکه دلم میخواهد کمکشان کنم اما نمیخواهند و به نظر من تاوان این بی توجهیها به نظرات کارشناسان را به شکل بدی خواهند داد. در بهداشت و درمان و مردم من در همان زمان آقای روحانی هم در مورد طرح تحول سلامت گفتم این کار را نکنید، این کار را کردند و عارضههایش را دیدند الان هم به اینها میگویید این کارها را نکنید اما میخواهند انجام دهند.
متن گفتوگوی انصاف نیوز با مسعود پزشکیان را میتوانید در ادامه بخوانید:
چه چشماندازی را در صورت تداوم شرایط فعلی برای کشور تصور میکنید؟
در صداوسیما که در شبکهی سلامت دعوت کرده بودند به من گفتند که «تو داری سیاهنمایی میکنی» که به آنان گفتم «آینه چون نقش تو بنمود راست / خود شکن آئینه شکستن خطاست». من بارها این موضوع را مطرح کردهام که ما دو مشکل اساسی داریم، یکی در داخل است و دیگری در خارج. مشکل در داخل این است که اختلافات وجود دارد و جریاناتی که به وجود آمده است انسجام و قدرت داخلی را به شدت زیر سوال برده و در این زمینه مشکل پیدا کردیم.
ما الان آن انسجام داخلی را که داشتیم نه تنها نداریم بلکه روز به روز ضعیفتر و ضعیفتر میشود. موفقیت رسول خدا (ص) در کاری که انجام داد برای این بود که وقتی که به مدینه آمد چهار اصل داشت که اصل اول آن، این بود که قبایلی که از یکدیگر کشته بودند و با هم دشمنی داشتند و این کشت و کشتارها بهخاطر یک اختلاف گاه صدها سال طول میکشید باید با هم برادر باشند. یعنی دشمنان خونین را با همدیگر برادر کرد؛ ما برادرهای موجود را به دشمن تبدیل کردیم.
دیروز با هم برادر بودیم و الان دشمن همدیگر شدهایم
دیروز با هم برادر بودیم و الان دشمن همدیگر شدهایم و این بزرگترین خطری است که الان در داخل برای قدرت و انسجام کشور تهدید است و روز به روز هم بدتر میشود. ما بر طبل این تفرقه و اختلاف هر روز بیشتر میکوبیم، در صورتی که رسول خدا دقیقا خلاف این کار را انجام میداد. آن قبایل دشمن خونی یکدیگر بودند، از همدیگر نفرت داشتند و یکدیگر را میکشتند و ابایی از کشته شدن و کشتن نداشتند اما پیامبر گفت اول شما باید با هم پیمان برادری ببندید.
بحث بعدی مشکل در خارج است؛ نوع گفتوگوی ما در خارج گفتوگوی دیپلماتیک و بر اساس مصلحتی که مقام معظم رهبری در سیاستهای کلی «حکمت، عزت و مصلحت» به آن اشاره میکنند نیست. ما با هیچ کس نباید دعوا کنیم اما با همه دعوا داریم. در هیچ کشوری هم نباید دخالت کنیم ولی خواسته یا ناخواسته اتفاقاتی میافتد که کشورها احساس میکنند ما داریم دخالت میکنیم و این احساسی است که کشورهای همسایه نسبت به ما دارند.
خیلی وقتها بحث میکنند و میگویند شما با آمریکا و اروپا هستید؛ ما میگوییم اصلا فعلا آنها را رها کن با همین همسایهها باید دعوا داشته باشیم یا دوست باشیم؟! این احساس دوستی را همسایگان از ما ندارند. به همان دلیلی که در داخل مشکل ایجاد کرده در خارج هم همین مشکلات را داریم و به این راحتی نمیتوانیم پیش برویم.
بنابراین، وقتی در داخل و بیرون مشکل داریم تا این دو مشکل حل نشود حل شدن مشکلات بعدی به این سادگی امکانپذیر نیست. هر نسخهای برای حل مشکلات بنویسید بدون حل این دو مشکل شدنی نیست. عدهای فکر میکنند عقل کل هستند و دیگران چیزی حالیشان نیست اما امکان اینکه بشود مشکلات را با یک دسته و گروه، حتی اگر توانمند هم باشند حل کرد به نظر من غیر ممکن است.
کارشناسهای خبره را از هر کجای دنیا بیاوریم
خب چه کار باید کرد؟
ابتدا باید این اختلافات را از بین برد و بعد بر اساس شایستگی نه در شعار، بلکه در عمل رفتار کرد. من بارها این را مثال زدم که چطور است که در ورزش حتی مربی خارجی هم میآوریم که به ما مسلمانها بگوید کجا بایست یا نایست؛ باید بپذیریم که در مسائل علمی و کارشناسی کارشناسهای خبره، زبده و با تجربه را از هر کجای دنیا که باشد بیاوریم و از آنان کمک بگیریم تا برای حل مشکلات نسخه بدهند. اگر خوشمان آمد بپذیریم و اگر هم نه، نپذیریم اما ایده را قبول کنیم، تجربیات دنیا را نادیده نگیریم تا از تجربیات دنیا بتوانیم درس بگیریم. وگرنه اگر راههایی را برویم که هنوز کسی از این راهها نرفته است و یا اگر رفتهاند بارها شکست خوردهاند اگر ما هم برویم دوباره شکست میخوریم و ما داریم همین اشتباه را همچنان تکرار میکنیم.
ترس از دست دادن منافع باعث میشود که وحدت شکل نگیرد؟
تمام دعوا بر سر همین «من» است؛ اصولگرا، اصلاحطلب یا هر کسی که دارد حرف میزند. در قرآن آیات زیادی در این ارتباط هست. «كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً»، میگوید که مردم یک امت واحدی بودند؛ «فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ»، پیامبران را فرستاد تا به اینها بشارت دهد و نذیر باشد و چارچوب و قانون بدهد؛ و بعد میگوید «لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا»، اختلاف داشتند و بین آنها بنشینید و دربارهی اختلافات آنان حکم کند.
اختلاف از منیت شروع میشود. اینکه نماز را «اقامه» میکنید یعنی دنبال منیت خود نرویم. معنای منیت این است که برای مثال من که جراح قلب هستم وقتی میزان کمتری عمل جراحی میکنم از اویی که بیشتر عمل جراحی انجام میدهد مهارتم کمتر شده است و او بهتر از من عمل میکند اما من چون پزشکیان هستم تصور میکنم پس از او بهتر هستم. این منیت من است که تصور میکنم من از او بهترم در حالی که از او بهتر نیستم. بهتر آن است که این را بپذیرم که اویی که بیشتر کارمیکند بیشتر تجربه دارد و من که کمتر کار میکنم کمتر تجربه دارم. و به همین خاطر در خیلی جاها نباید دخالت کنم اما دخالت میکنم این نوع اشکالات در سیستم ما بسیار وجود دارد.