افرادی که ترس از جنون دارند
- مجموعه: مشاوره خانواده
فروپاشی روانی به معنای اختلال روانی نیست، بلکه به بحرانهای روحی شدید اشاره میکند
نگرانی این افراد با چند علامت یا مزمن شدن نشانهها روزبهروز شدید میشود و مدام ترس دارند که از لحاظ روانی غیرعادی باشند یا ذهن آنها به طور دائم، پیرامون «دیوانه» شدن درگیر است.
دکتردارینی روانشناس و مشاور : بسیاری از افراد زمانی که علائم و نشانههای اختلالات روانشناختی را تجربه میکنند، دچار ترس از دیوانگی میشوند. نگرانی این افراد با چند علامت یا مزمن شدن نشانهها روزبهروز شدید میشود و مدام ترس دارند که از لحاظ روانی غیرعادی باشند یا ذهن آنها به طور دائم، پیرامون «دیوانه» شدن درگیر است. در برخی شرایط زندگی مسائلی رخ میدهد که ممکن است علائمی حاد را به همراه داشته باشد که لزوما فرد را دچار بیماری روانی نمیکند، اما در زندگی روزمره بهشدت اختلال ایجاد میشود و روابط فردی و بین فردی او با مشکل روبهرو میشود.
فروپاشی روانی به معنای اختلال روانی نیست، بلکه به بحرانهای روحی شدید اشاره میکند که به صورت دورههای حاد از افسردگی و اضطراب بروز میکند و با عامل تنشزای بیرونی تشدید میشود. فروپاشی روانی و حملات اضطرابی یا افسردگیهای شدید معمولا به دنبال اتفاقی بیرونی صورت میگیرد که برخی از آنها عبارتند از: آگاهی از بیماریهای سخت (مثلا سرطان یا از دست دادن کلیه و....)، طلاق، داغدیدگی و فوت ناگهانی، مشکلات شغلی و اخراج از کار و مشکلات مالی.
علائم مشاهده شده در فرد مبتلا با اختلالات پس از سانحه و ترس مرضی شباهت دارد و وقتی فرد با مشکلاتی این چنینی روبهرو میشود احتمال این که علائم شدیدی از خود نشان دهد افزایش مییابد. این علائم باعث میشود فرد دچار ترس شود و احساس کند تا جنون فاصلهای ندارد. این افراد به صورت لحظهای با گفتوگو کردن در مورد علائم خود آرام میشوند، اما نوسانات خلقی کماکان ادامه دارد و دوباره نشانهها باز می گردد. برخی از علائم مختلفی که فرد تجربه میکند عبارتند از:
تغییر آهنگ ضربان قلب و بیشتر موارد تپش شدید قلب، عرق کردن، لرزش، گیجی، احساس از دستدادن تعادل، احساس هراس، ترس و تشویش، بدخوابی و کابوسهای شبانه، احساس ناتوانی، تنگی نفس، ناتوانی در آرام بودن و لرزش.
خشکی دهان، بیحسی یا سوزن سوزن شدن دستها و پاها، تهوع، بیقراری، کجخلقی، ناامیدی، داشتن رفتار مضطرب و آشفته، خوابیدن بیشتر یا کمتر از میزان عادی و احساس منزوی بودن.
برای درمان لازم است ابتدا مشخص شود فرد علائم بالینی دیگر اختلالات روانشناختی همراه را ندارد و برای حذف عوامل نگرانکننده در صورت لزوم مداخلات دارویی و سپس از روشهای روانشناختی استفاده میشود. در گام اول اطمینان دادن به بیمار مبنی بر این که این علائم، به اتفاق و عامل بیرونی مربوط است و باعث مرگ نخواهد شد و در ادامه تشویق بیمار به تنفس آرام و استفاده از تکنیکهای تن آرامی به فرد کمک میکند تا در فرآیند درمان راحتتر پیش برود. معنا درمانی و درمانهای شناختی و بررسی میزان کنترل بر عوامل بیرونی و بهرهگیری از درمان راهحل محور نیز برای فرد کمککننده است، اما مشروط به آن که از لحاظ جسمی در شرایط کمتنش قرار بگیرد.
منبع:سلامت نیوز