امن و آرام مثل خانه



 

 

امن وآرام مثل خانه

 

تا سپیده صبح و روشن شدن هوا خیلى نمانده بود. پسر جوان به کارد خون‌آلودى که در دستانش بود نگاهى انداخت. یک دفعه تکانى خورد و لرزه بر اندامش افتاد. وحشت‌زده کارد آشپزخانه را به گوشه اتاق پرتاب کرد و دیوانه‌وار به خیابان دوید. با لباس‌هاى خون‌آلود، پابرهنه و بى‌هدف گریه مى‌کرد و مى‌دوید. دقایقى بعد، خودش را به باجه تلفن عمومى رساند. گوشى را برداشت و شماره ۱۱۰ را گرفت.

 

وقتى صداى اپراتور را شنید، درحالى که گریه امانش را بریده بود و اجازه نمى‌داد به راحتى صحبت کند، با جملات دست و پا شکسته گفت: «من پدرم را کشتم. کمکم کنید.»همان‌جا ایستاد و منتظر آمدن پلیس ماند. بازپرس و پزشک جنایى به همراه کارآگاهان درحال بررسى صحنه و معاینه جسد بودند. دقایقی بعد، کیوان هم براى بازجویى روبروى بازپرس نشست. حالا کمى آرام‌تر شده بود، اما همچنان ترس و اضطراب در چهره‌اش موج مى‌زد. مى‌گفت: «آقاى بازپرس، شاید بهتر باشد داستان زندگى من را بدانید. با اینکه مى‌دانم گناهکارم‌ به خاطر خواهر و مادر و خودم، پدرم را کشتم.»

 

«از وقتى خودم را شناختم، در خانه ما همیشه دعوا بود. پدر و مادرم حتى یک روز را هم بدون درگیرى و جر و بحث به شب نمى‌رساندند. من و خواهرم که یک سال از من بزرگ‌تر بود، از ترس به گوشه اتاق پناه مى‌بردیم و دست‌هایمان را روى گوشمان می‌گذاشتیم تا سروصداى آنها را نشنویم».«پنج ساله که شدم، مادرم، من و خواهرم را رها کرد و رفت. وقتى داشت براى همیشه ما را ترک مى‌کرد، التماسش کردیم ما را هم با خودش ببرداما بی فایده بود .«یک شب که پدر خیلى عصبى و ناراحت بود، خواهرم بهانه گرفت.دست خواهرم را گرفت و به انبارى برد، اما چند دقیقه بعد، دیگر هیچ صدایى از او نیامد.

 

وقتى مأموران پلیس به خانه ما ریختند و پدرم را دستگیر کردند، فهمیدم او همان شب نسرین را خفه کرده و جسدش را در خانه مادربزرگمان انداخته بود. دیشب در خانه نشسته بودم که پدرم آمد. مثل همیشه عصبى بود و زیر لب ناسزا مى‌گفت. با اعتراض گفتم تمام این بداخلاقى‌ها به خاطر اعتیاد است، چرا سعى نمى‌کنى اعتیادت را ترک کنى. با شنیدن حرف‌هایم از کوره در رفت و به آشپزخانه رفت و کارد بزرگى برداشت و به طرفم حمله کرد. با هم به شدت درگیر شدیم که کارد را از دستش گرفتم تا نگذارم مرا بزند، فقط وقتى به خودم آمدم، دیدم پدرم نقش بر زمین شده و کارد خون‌آلود در دست‌هایم خشکیده بود.»

 

وجود ارتباط نزدیک و صمیمانه بین اعضا، فراهم آوردن محیط گرم و صمیمی در خانه، وجود انتظار از یکدیگر از نظر دریافت صمیمیت و محبت و رفتارهای مورد قبول، وجود اعتماد بین اعضای خانواده و حل مشکلات خانواده از طریق گفتگوهای آرام و صمیمانه از مشخصات خانواده منسجم و صمیمی است.

 

 

تحلیل ماجرا از دکتر محمود گلزاری

 

در کلان شهر تهران حدود ۳۰درصد ازدواج‌ها، در کمتر از ۴ سال از هم می‌گسلد، ۵۰درصد آنها با آشفتگی ادامه می‌یابند و تنها ۲۰درصد به رشد و بالندگی می‌رسند. بررسی‌های دقیق و پژوهش‌های طولی روان‌شناسان و آسیب‌شناسان اجتماعی نشان داده است که ضربه‌های ناشی از استرس دائمی که بنیان خانواده‌های آشفته را مدام می‌لرزاند بسی فاجعه‌بارتر از عواقب طلاق است. مراسم و وقایع محیط زندگی هر فرد تأثیر مهمی بر رشد شخصیت و نگرش اجتماعی وی بر جای می گذارد. سلامت روانی و نگرش دانش آموزان به مناسبات انسانی در مدرسه نیز متأثر از عوامل گوناگون زندگی خانوادگی، اجتماعی و آموزشی است. تحقیقات نشان می دهد که مهمترین عامل موثر بر سلامت روانی و نگرش اجتماعی کودکان و نوجوانان، سایر مردم به خصوص والدین آنها هستند.

 

یک خانواده منسجم و متعادل و صمیمی که هم دارای ابهت و پاسخگویی کافی در قبال نیازهای فرزندان است و هم هنجارها و مقررات متعلق و انتظارات کافی از فرزندان دارد و مراقب و کنترل کننده آنان است، شرایط بهتری برای فرزندان فراهم می آورد.

 

تحقیقات نشان می دهد، هرچه سطح فرهنگی خانواده بالاتر است، پاسخگویی به نیازهای فرزندان بیشتر است. همچنین هرچه سطح فرهنگی خانواده پائین ترین است، میزان آشفتگی در خانواده بیشتر است و ضمناً اضطراب و افسردگی در میان دانش آموزانی بیشتر است که متعلق به خانواده های سطوح پایین فرهنگی هستند.

 

وجود ارتباط نزدیک و صمیمانه بین اعضا، فراهم آوردن محیط گرم و صمیمی در خانه، وجود انتظار از یکدیگر از نظر دریافت صمیمیت و محبت و رفتارهای مورد قبول، وجود اعتماد بین اعضای خانواده و حل مشکلات خانواده از طریق گفتگوهای آرام و صمیمانه از مشخصات خانواده منسجم و صمیمی است.

 

وجود قدرت و ابهت احترام برانگیز در پدر و مادر، احساس مسؤولیت پدر و مادر در قبال فرزندان و ارائه کمکهای لازم به آنان، توجه پدر و مادر به کارهای فرزندان، شرکت دادن فرزندان در تصمیم گیریها و واگذاری فرصتهای تصمیم گیری شخصی به فرزندان و درک وضعیت فرزندان و پاسخگویی به نیازهای آنان از مشخصه های خانواده پاسخگوست.

 

خانواده پر از درگیری و تعارض، کانون بیماری‌های روانی اعضاء و بزهکاری فرزندان است. زمینه اعتیاد به موادمخدر، فرار از منزل، خودکشی، طلاق، شرارت، قتل و ترک تحصیل زودهنگام را می‌توان در خانواده‌های نابسامان به خوبی ردیابی کرد.

 

خانواده آشفته را با مشخصات زیر می شناسند: ناآرامی در فضای خانواده و بین پدر و مادر، وجود اختلاف و درگیری بین والدین و فرزندان، وجود تنبیه بدنی و کتک کاری در خانواده وجود تنبیه کلامی و اهانت به فرزندان در خانواده و فقدان احترام متقابل و روابط دوستانه در خانواده. خانواده پر از درگیری و تعارض، کانون بیماری‌های روانی اعضاء و بزهکاری فرزندان است. زمینه اعتیاد به موادمخدر، فرار از منزل، خودکشی، طلاق، شرارت، قتل و ترک تحصیل زودهنگام را می‌توان در خانواده‌های نابسامان به خوبی ردیابی کرد. اگر پدر و مادری که با هم سازگار نیستند از یکدیگر جدا شوند، خود و فرزندانشان بعد از مدتی با وضع جدید خو می‌گیرند و چنانچه از امکانات اقتصادی، آگاهی‌های فرهنگی و حمایت‌های خانوادگی برخوردار باشند، پس از مدتی، زخم چرکین از هم‌ گسیختگی بهبود می‌یابد و افراد آماده ورود به ازدواج و خانواده‌ای سالم می‌شوند.

 

 

فرزند آسیب دیده

 

قرآن، آخرین پیام وحیانی خداوند، در چند جا تصریح کرده است که زن و شوهر یا به گونه‌ای زندگی کنند که مورد پذیرش خرد، دین و وجدان عمومی (معروف) باشد و یا با انسانیت، مهربانی و نیکویی (احسان) از هم جدا شوند. قرآن راه سوم یعنی تداوم زندگی پرتنش را تـأیید نمی‌کند. به‌نظر می‌رسد در روایاتی از پیشوایان بزرگوار دین که در آنها تحمل بداخلاقی همسر سفارش شده است، مراد نه سوختن و ساختن، بلکه بردباری و مدارا در جهت اصلاح رفتار همسر است. در حاد‌ثه‌ای که خواندیم مادر کیوان بدون شناخت و تحقیق با مردی آلوده به مواد مخدر ازدواج می‌کند، برای اصلاح رفتار همسرش، بعد از ازدواج، نه تنها گام‌های مؤثری برنمی‌دارد، بلکه دو فرزند از او به دنیا می‌آورد و سرانجام سومین اشتباه را مرتکب می‌شود و فرزند کوچک خود را به پدر بی‌کفایت و کژرفتار می‌سپارد و خودخواهانه از دوزخ زندگی مشترک فرار می‌کند. معلوم است مردی که همه گیرنده‌های حسی و مراکز ادراکی و احساسی‌اش را در اختیار مواد مخدر قرار داده است، عاطفه پدری ندارد. تا چه رسد به حساسیت تربیتی و حمایتی.

 

این‌گونه می‌شود که جان نسرین بی‌گناه توسط پدر دژخیم، از کالبد کوچک و استخوانی‌اش پر می‌کشد و دستهای کیوان که می‌بایست روزی عصای زمان پیری پدر باشند به خون او آغشته می‌گردند.

tebyan.net

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------