علل تنبلی و راهکارهایی برای رفع آن
- مجموعه: برای زندگی بهتر
عوامل تنبلی و سستی بی نظمی و بی برنامه گی است
علل تنبلی و سستی افراد
توقع بیش از حد از خود:
بعضی ها بیش از حد از خود توقع دارند در نتیجه هرگز كار را نمیتوانند به سامان برسانند.
امام علی (ع): به راستی كه زیان كارترین مردم در معامله وناامید ترینشان در تلاش وكوشش، كسی است كه تن خود را در راه بدست آوردن آرزوهای خود فرسوده است به خواسته های خود نرسیده است چنین كسی با حسرت از این جهان رخت بر می_بندد ودر آخرت هم گرفتار نتیجه كرده_های خویش است.
خود كم بینی :
گاهی علل سستی افراد خود كم بینی است . خود كم بینی هم ریشه در عواملی دارد از جمله عوامل فردی وشخصیتی وعوامل محیطی واجتماعی كه همه با هم دست به دست هم میدهند وفرد نسبت به خود احساس خود كم بینی میكند .عوامل فردی مثلا از خود توقع دارد كه كاری را به انجام رساند وقتی نمیتواند به انجام برساند وناقص انجام میدهد خود كم بین میشود .
عوامل محیطی پدران ومادران میخواهند از روی دلسوزی فرزندان از نوابغ روزگار باشند اما شیوه برخورد را نمیدانندوبه همین دلیل پیوسته اورا با دیگران مقایسه میكنند واورا تحقیر میكنند وچون فرزند نمیتواند به خواستهای بلند پروازانه پدر ومادر جامه عمل بپوشاند رفته رفته در خود احساس خود كم بینی میكند .
عدم آینده نگری :
برخی ها قادر به دیدن آینده نیستند وتنها به فكر حال هستند وفكر میكنند همه چیز برای حال آفریده شده است وفردایی وجود ندارد هرچند باید حال را غنیمت شمرد ولی باید برای آینده هم برنامهای داشته باشد و نتیجهی آن چیزی جز مادیگرایی نیست.
لذت جویی وراحت طلبی:
بسیاری از تنبلی ها نتیجه لذت جویی آنی است مثلا در شب امتحان به جای اینكه به فكر درس خواندن باشد به شب نشینی وتفریح می پردازد چون از این لذت آنی خوشش می آید.
آموزش و یادگیری تنبلی :
كودك انسان هر گاه از چیزی نفرت داشته باشد و یا بدش بیاید با جیغ كشیدن وفریاد زدن نا خوشنودی خویش را از آن ابراز میدارد .اما هرچه بر او زمان میگذرد وبه تدریج بزرگتر وبر تجارب او افزوده میشود و شیوه برخوردبامسائل را تغییر میدهد مثلا به جای فریاد كشیدن همواره قول می دهد ولی آنرا انجام نمیدهد.
بی نظمی و بی برنامه گی:
یكی از عوامل تنبلی وسستی بی نظمی و بی برنامه گی است نداشتن برنامه معین ومشخص در زندگی وبی توجهی به تدبیر و طراحی برای آینده ، كارهایی با حجم بسیار كم در نظر شخص به صورت انبوهی از كارهای انجام نشده مجسم میكند .این حالت باعث میشود تا شخص خود را نا توان از انجام آن كار ببیند ودر انجام آن تنبلی وسستی میكند.
افسردگی:
یكی از عوامل تنبلی افسردگی است ، روبرو شدن با مردم برای انسان افسرده كسالت آور وخسته كننده است.
احساس عدم مسئولیت در برابر دیگران :
اگر انسان در برابر دیگران احساس مسئولیت نكند وتنها به فكر خود باشد، در مسئولیتی كه به عهده دارد تنبلی وسستی میكند.
گاهی از ترس قضاوت دیگران تنبلی میكند:
میترسد از اینكه نتواند کار را به خوبی انجام دهد و دیگران اورا بی عرضه وبی دست وپا بنامند .
هم نشینی و دوستی با افراد تنبل:
تنبلی و سستی یك بیماری مسری است واز شخصی به شخص دیگر سرایت میكند از این رو اگر دوست انسان تنبل و سست باشد این تنبلی و سستی، او در انسان اثر میگذارد .
پذیرش كارهای طاقت فرسا:
گاه انسان به كاری مبادرت میكند خودش ایجاد كه از توان او خارج است و چون نمیتواند آن را به انجام برساند زمینه تنبلی وسستی را در او ایجاد میكند.
تجربه نكردن لذتِ تلاش وكوشش:
بعضی ها چون لذت تلاش و کوشش را تجربه نکرده اند و نمیدانند که تلاش و کوشش چه لذتی دارد همواره تنبلی میکنند .
تنبلی و سستی یك بیماری مسری است و از شخصی به شخص دیگر سرایت میكند
راهکارهایی برای از بین بردن تنبلی
از كلمه باید استفاده نكنید.
تنبلها بیشتر به خود میگویند: باید آن نامهها را بنویسم ، باید شروع كنم. عبارتهای بایددار معمولا موثر نیستند، زیرا احساسی از گناه تولید میكند و در نتیجه شرایطی فراهم میكنند كه شما از انجام آن خودداری میكنید. در همان لحظه كه به خود میگویید : «باید این كار را بكنم» احتمالا این اندیشه را در سر دارید ...«اما حالا به انجام آن مجبور نیستم، تا فرصتی دیگر صبر میكنم.» گاهی اوقات هر چه بیشتر به خود بگویید كه باید كاری صورت دهید، انجامش به همان اندازه دشوار میشود.
قاطعیت نشان دهید.
خیلیها به علت نداشتن قاطعیت و موافقت كردن با انجام كارهایی كه علاقهای به انجام آن ندارند، مسامحه میكنند. البته همه ما در مواقعی برای كمك به دیگران تن به انجام كارهایی میدهیم كه به آن علاقهای نداریم، اما اگر احساس كنید شما باید همیشه آری بگویید و همه را راضی كنید ، میتواند مسالهساز شود. ممكن است بیش از حد خود را متعهد كنید و به جای آن كه برخوردی صادقانه داشته باشید ، تن به مسامحه دهید و آنوقت کار مهم تری را با تاخیر انجام دهید.
وقت مشخصی را تعیین كنید.
(مثلا چهارشنبه از ساعت 10 تا 15/10 دقیقه) و این وقت را منحصرا به انجام كاری كه به تعویق انداختهاید اختصاص دهید. خواهید دید كه همین 15 دقیقه كوشش، كل مشكل تعلل ورزی شما را از میان برمیدارد.
در به عهده گرفتن كاری كه از آن پرهیز دارید شجاع باشید.یك عمل شجاعانه میتواند همه ترسهای شما را از میان ببرد. دیگر به خود نگویید عملكردتان باید خوب باشد. به خاطر داشته باشید كه نفس عمل كردن بسیار مهمتر است.
كلمات ای کاش، آرزو و شاید را از فرهنگ لغات خود حذف كنید.این كلمات ابزار به تعویقاندازی كارها هستند. هر وقت این كلمات وارد ذهن شما میشوند ، جملات تازهای را جانشین آنها كنید. مثلا جمله «امیدوارم كارها رو به راه شوند» را به جمله «آن كار را عملی خواهم كرد» تبدیل كنید و این یكی را به زبان آورید.
به خود پاداش بدهید.
بزرگترین نیروی انگیزه بخش در جهان، شور و هیجان و رضایت از كاری است كه انجام میدهید. اگر احساس كنید كه پاداش تلاش خود را میگیرید انگیزهای برای كار بیشتر به دست میآورید؛ اما اگر كاری كه میكنید هرگز به قدر كافی خوب نباشد ، زندگی، فعالیتی كسلكننده و بینشاط میشود. اشخاص موفق و مفید اغلب به دلیل كاری كه میكنند به خود امتیاز میدهند و احساس هیجان دارند.
مثبت فكر كنید.
وقتی به كاری كه از انجامش طفره رفتهاید فكر میكنید ، احتمالا ناراحت میشوید و ترجیح میدهید كار دیگری بكنید. علتش این است كه به خود پیامهای منفی میدهید و در اثر آن خود را گناهكار و شكست خورده میبینید. میتوانید برخورد با این افكار منفی را بیاموزید تا تحت تاثیر آنها قرار نگیرید. این افكار را یادداشت كنید. كار بسیار مهمی است.
اجازه بدهید تكرار كنم. علت طفرهروی شما از كار این است كه درباره آن به طرزی غیرمنطقی و غیرواقعبینانه فكر میكنید. وقتی از كاری اجتناب میكنید، همیشه درباره چیزی خود را فریب میدهید.اگر انام کاری برایتان سخت است ، نگرش خود را نسبت به انجام آن تغییر دهید .
اگر دلتان میخواهد دنیا تغییر كند، شكوه و شكایت نكنید،كاری بكنید به جای این كه لحظات خود را با انواع نگرانیهای اختلالآمیز نسبت به كارهای معوق مانده بگذرانید، با این نقطه ضعف فلاكتبار مبارزه كنید و پیوسته در لحظه حال زندگی كنید. یك فرد عملكننده باشید، نه آرزوكننده، امیدوار یا انتقادكننده.
نگاه دقیقی به زندگی خود بیندازید.
ببینید اگر میدانستید فقط 6 ماه دیگر زنده خواهید بود، آیا همین روشها و همین كارها را انتخاب میكردید؟ اگر نه بهتر است كارهایی كه «میخواهید» انجام دهید، زیرا به طور نسبی هر چه دارید همین است. اگر ابدیت زمان را در نظر بگیریم، 30 سال یا 6 ماه فرقی با هم ندارند. زندگی شما لحظهای بیش نیست و تاخیر در هر كاری بیمعنی است.
زمان حال را با دقت بررسی كنید.
ببینید اكنون از چه چیزی اجتناب میكنید و شروع به مقابله و مبارزه با ترس از زندگی مثبت و سازنده كنید. به تعویق اندازی موجب نگرانی نسبت به امری در آینده میشود و این نگرانی جانشین زمان حال شما میشود. اگر آن امر به صورت «اكنون» در آید نگرانی نسبت به آینده طبعا باید از بین برود.
اگر دلتان میخواهد دنیا تغییر كند، شكوه و شكایت نكنید،كاری بكنید به جای این كه لحظات خود را با انواع نگرانیهای اختلالآمیز نسبت به كارهای معوق مانده بگذرانید، با این نقطه ضعف فلاكتبار مبارزه كنید و پیوسته در لحظه حال زندگی كنید. یك فرد عملكننده باشید، نه آرزوكننده، امیدوار یا انتقادكننده.
گردآوری : بخش روانشناسی بیتوته
منبع :
جام جم آنلاین