متن مولودی عید سعید قربان



 شعر درباره عید سعید قربان, شعری درباره عید سعید قربان

متن شعر عید قربان

 

عیدقربان است ومن قربان تو 

دل سبوی خون شد ازهجران تو 

 

بر پر کاهی نمی ارزد اگر 

دل نشدبایک نظر ویران تو 

 

دیده ودل کی خدائی میشود 

گرنتابد نور مهرافشان تو 

 

پشت پا برهردوعالم میزند 

ریزه خوار سفره ی احسان تو 

 

حافظ و سعدی و شمس و مولوی 

جرعه نوشان میِ عرفان تو 

 

جرعه گر ازجام تو #داور زند 

میشود ازجمله ی مستان تو 

شاعر:حاج داود بیدق داری 

 

 شعر درباره عید سعید قربان, شعری درباره عید سعید قربان

متن مولودی عید سعید قربان

 

آخر حج من رسید و عید قربان آمده

از خیمه اسماعیل من به عزم میدان آمده

باز پرپاشده یک غزوه ی دیگر

شد سوی میدان شبه پیمبر

رجز بخوان انا أبن حسین بن علی

أطعنکم أضربکم ضَربَ غُلامٍ عَلَوی

آه یوسف دلها، عزیز لیلا، هستی بابا

 

شرمنده ی روی تو ام سوار تشنه کام من

قطره ی آبی هم نمانده در خیام من

آه لب تو خشک و من دیده ام تر

من تشنه کام بوسه ی آخر

خدا کند گم نکند اسب تو راه خود را

که پیش چشم تنت نگردد عرباً عرباً

آه علی اکبر، علی اکبر، علی اکبر

 

دل عالم خون شده باز از ستم یزیدیان

دوباره چشم غزه و منامه گشته خون فشان

شد دنیا پر از ظلم دلها پر از آه

یک گوشه چشمی بقیة الله

رسیده به آسمان دوباره آه و یارب

ببین که زیر آتش است مزار عمه زینب

آه غریب مادر، غریب مادر، غریب مادر

شاعر:میثم مطیعی

 

تبریک عید سعید قربان, متن تبریک عید سعید قربان

 شعر درباره عید سعید قربان

 

عید قربان است یـا عیـد عنایـات خداست

عید عشق و عیـد ایثار و مناجات و دعاست

 

ذات حق با میهمـانانش گرفتـه جشن عیـد

مرکـز ایـن جشـن نورانـی بیابـان منـاست

 

هر کجا رو آوریم و هـر طرف چشم افکنیم

خیمـۀ حجـاج بیـت‌الله پیش چشـم ماست

 

نـور از هر خیمـه می‌تابـد بـه بـام آسمـان

خیمه‌ها بیت‌الله و اشک و مناجات و دعاست

 

حاجیـان دارنـد بـر سـر شـوق ذبح گوسفند

قصد هر یک کشتن دیو هوس، گرگ هواست

 

ای خوش آن حاجی که در آن سرزمین کرده وقوف

خوش‌تر آن حاجی که جای او در آغوش خداست

 

جان من قربان آن حاجی کـه زیـر خیمه‌ها

چشم او گریان به یـاد خیمه‌های کربلاست

 

پیش‌تر از دید چشمم خیمه می‌آید به چشم

ای منا پاسخ بده، پس خیمۀ مهدی کجاست؟

 

حاجیان در هر نفس دارند از هم این سؤال

پس کدامین خیمه‌گاه مهدی موعود ماست

 

این صدای گریۀ مهدی است می‌آید به گوش؛

یا صـدای نالۀ «‌العفـو» ختم‌الانبیـاست؟

 

نالـۀ جانسـوز «یــااللهِ» ختـم‌المـرسلین؛

یا صـدای گریـۀ شوق علی مرتضـاست؟

 

یا امـام مجتبا صـورت نهـاده بـر زمین؛

یـا نـوای آسمـان‌سـوز قتیل نینـواست؟

 

یکطرف آمـاده ابـراهیم، بـر ذبـح پسـر

یکطرف تسلیم، اسماعیل از بهـر فداست

 

جان من قربـان آن حاجی که قربانگاه او

گاه نهـر علقمـه، گـه در کنـار قتلگاست

 

جان من قربان آن حاجی که ذبح حجّ او

طفل شیـر و نوجوان و پیرمرد پارساست

 

حاجیان سر می‌تراشند و عـزیز فـاطمه

در منای دوست می‌بینم سرش از تن جداست

 

جان من قربان آن حاجی که در صحرای خون

هـم قتیـل‌الاشقیـا و هـم ذبیـحٌ بالقفـاست

 

جان من قربان آن حاجی که بعد از بذل جان

سر به نوک نـی، تنش پامـال سمّ اسبهاست

 

جان من قربان آن حاجی که در این حجّ خون

ـروۀ او قتلگـاه او، صفـا طـشت طـلاست

 

گریه کن «میثم» بر آن حاجی که اجر حجّ او

گاه سنگ و گه سنان، گه تیغ، گه تیرِ جفاست

 

 شعر درباره عید سعید قربان, شعری درباره عید سعید قربان

شعری درباره عید سعید قربان

 

اول عشق ست  ای جان ! قل هوالله احد

 دف بزن ، ساغر بچرخان ، قل هوالله احد

 

گفتم از عشق و زبانم شعله ور شد ناگهان

آه از این مضمون سوزان ! قل هوالله احد

 

حضرت لیلی ! بیا در صحنه و چرخی بزن

یک غزل مجنون برقصان ، قل هوالله احد

 

ساغری آغوش وا کن ، یک تبسم مِی بریز

 اندک اندک جمع مستان ... ، قل هوالله احد

 

می کنم سجاده را رنگین به می ، فتوا بده

 " زهد " من را می بنوشان ، قل هوالله احد

 

بر سر آنم به حکم عشق ، رقص خون کنم

با دلی عاشق ، غزلخوان ، قل هوالله احد

 

در کمند زلف تو پیچید دل ، یا للعجب !

دید صدها عید قربان ، قل هوالله احد

 

زیر شمشیر غمت ، عشق ست سر دادن به شوق

دست افشان ، پایکوبان ، قل هوالله احد

 

من شبی تاریک تاریکم ، تبسم کن مرا

جلوه کن ای ماه تابان ! قل هوالله احد

 

تشنۀ وصلم ، الا یا ایهاالساقی ! وصال

اول عشق ست ای جان ! قل هوالله احد

شاعر : رضا اسماعیلی

 

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------