رباعیات بیژن ارژَن از مشهورترین شاعران رباعی سرا



 اشعار بیژن ارژن

 

بیژن ارژَن (زادهٔ ۵ آذر ۱۳۴۸ در کرمانشاه) شاعر و ترانه‌سرای ایرانی است. از او به عنوان یکی از مشهورترین شاعران رباعی سرای حال حاضر ایران یاد می‌شود. آثار او در حیطهٔ تصنیف و ترانه‌سرایی توسط خوانندگانی نظیر: حسام الدین سراج، سالار عقیلی، علیرضا افتخاری، حجت اشرف‌زاده،حمید حامی،مسعود خادم،امیر تاجیک،احسان خواجه‌امیری، وحید تاج ، بهمن کاظمی،جمشید عزیزخانی،نادر اسماعیل‌زاده اجرا و ضبط شده‌است.

 

ای کاش که پرواز تو را می فهمید

از حنجره ات، راز تو را می فهمید

ای کاش قفس مثل تو بال و پر داشت

تا معنی آواز تو را می فهمید

بیژن ارژن

 

اشعار بیژن ارژن, شاعر و ترانه‌سرای ایرانی

  

ما شاخه ای از ایل شقایق هستیم

با دردسر عشق موافق هستیم

در پرده چرا سخن بگویم حاشا

بگذار بدانند که عاشق هستیم  

بیژن ارژن

 

اشعار بیژن ارژن, شاعر و ترانه‌سرای ایرانی

 

با رفتن تو, به زندگی کردم پشت

من ماندم و حلقه ی طنابی در مشت

بگذار که فردا برسد, می شنوی

دیروز غروب, شاعری خود را کشت

بیژن ارژن

 

اشعار بیژن ارژن, شاعر و ترانه‌سرای ایرانی

 

باران آمد که تو اسیرم کردی

بید مجنون سربه زیرم کردی

ای عشق!مگر چه کرده بودم با تو؟

سالی دو هزار سال پیرم کردی

بیژن ارژن

 

اشعار بیژن ارژن, شاعر و ترانه‌سرای ایرانی

 

این عالم, مثل عالم اول نیست

غم هست ولی مثل غم اول نیست

این آن سیبی نیست که باید باشد

آدم هم دیگر آدم اول نیست

بیژن ارژن

 

اشعار بیژن ارژن, شاعر و ترانه‌سرای ایرانی

 

دنیا در دست خواب گردان ها بود

صحرا مسخ سراب گردان ها بود

مشتی تخمه دهانشان را بسته است

این قصه آفتاب گردان ها بود 

بیژن ارژن

 

اشعار بیژن ارژن, شاعر و ترانه‌سرای ایرانی

 

بی هم شدگانیم که پیدا هستیم

پنهان شدگان خواب و رویا هستیم

در دنیای چقدرها از هم دور

آدم های چه قدر تنها هستیم

بیژن ارژن

 

اشعار بیژن ارژن, شاعر و ترانه‌سرای ایرانی

 

عشقش گویند و جز هوس نفروشند

گل های بدون خار و خس نفروشند

پیداست چه قدر آسمانش آبی ست!

جایی که پرنده بی قفس نفروشند

بیژن ارژن 

 

اشعار بیژن ارژن, شاعر و ترانه‌سرای ایرانی

 

انگار به جز ریا نمی باید دید

جز صحبت ناروا نمی باید دید

رفتیم به آنجا که نمی باید رفت

دیدیم هرآنچه را نمی باید دید

بیژن ارژن

 

اشعار بیژن ارژن, شاعر و ترانه‌سرای ایرانی

 

آن روز که رفتن تورا می دیدم

از گریه چو برگ بید می لرزیدم

ترس من از آن بود که روزی بروی

آمد به سرم از آنچه می ترسیدم

بیژن ارژن

 

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------