تازه های قصه های کودکان

داستان کودکانه صبحانه

ماجرای عجیب فرنی صبحگاهی

قصه بامزه برای کودکان قصه با مزه فرنی پرماجرا در این مقاله از بیتوته با یک داستان کودکانه صبحانه…

شعر کودکانه "صابون"



 

شعر کودکانه

 

کی بود کی بود؟


یه صابون کوچیک موچیک

گریه می کرد چیلیک چیلیک

 

غصه می خورد همیشه

می گفت چرا صابون بزرگ نمی شه

 

هر روز دارم آب می خورم تَر می شم

ولی کوچیک تر می شم

 

رفتم پیشش نشستم

براش یه خالی بستم

 

گفتم من هم اون قدیما غول بودم

مثل تو خنگول بودم

 

کوچیک شدم که با تو بازی کنم

سُرت بدم سُرسُره بازی کنم

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------