بازیهای محلی آذربایجان غربی
- مجموعه: بازیهای محلی
بازیهای محلی
جولاتوتما
به دلخواه روى زمين بازى چالههائى مىکنند که يک توپ کوچک يا گردو در آن جا بگيرد. در داخل هر چاله تعدادى سنگ ريزه مىريزند. بازيکنان بهنوبت، توپ را بهطرف چالهها قل مىدهند. اگر توپ در چالهاى افتاد به ازاء آن يکى از سنگريزههاى داخل چاله را برمىدارند تا سنگ داخل چالهها تمام شود. سپس سنگها را مىشمارند. سنگ هرکس بيشتر بوده برنده ٔ نهائى است .
تولاما
دايره ٔ بزرگى روى زمين مىکشند و آن را به هشت قسمت تقسيم مىکنند. در سمت چپ و در خارج دايره مربع مستطيلى رسم مىکنند که خانه ٔ اول بازى است. خانههاى داخل دايره را هم، از ۲ تا ۹ شمارهگذارى مىکنند. درست در نقطه ٔ مقابل خانه ٔ يک، در آن طرف دايره و در بيرون آن نيمدايرهاى رسم مىکنند که جهنم خوانده مىشود. بازيکن اول، سنگ را در خانه ٔ اول مىاندازد و خود از روى خانه ٔ اول مىپرد و يک پاى خود را در خانه ٔ دو و پاى ديگرش را در خانه سه مىگذارد. بعد به خانه ٔ نه مىپرد و پاى راست خود را بالا نگه مىدارد، خم مىشود و سنگ را از خانه ٔ اول برمىدارد و از روى خانه ٔ يک به بيرون بازى مىپرد. پشت به شکل بازى مىايستد و سنگ را مىاندازد. سنگ در هر خانهاى افتاد، آن خانه متعلق به بازيکن خواهد بود. اما اگر سنگ او به جهنم افتاد، او سوخته است و ديگرى بازى را شروع مىکند. در اين بازى افتادن سنگ و يا رفتن پا روى خط موجب باخت بازيکن است. همينطور اشتباه گذاشتن پا در خانه .
درمانچى بابا (توفارقان )
نقشهاى بازى آسيابان و زن بيوه است. آسيابان مشغول کار است که زن بيوه ٔ گرسنهاى مقدارى گندم براى آردکردن مىآورد. آسيابان از آردکردن گندم او طفره مىرود و وانمود مىکند که خيلى کار دارد. هربار زن براى نرم کردن دل او شعرى مىخواند ولى او باز هم راضى نمىشود. زن چند شعر مىخواند، آسيابان کار او را راه مىاندازد و بازى تمام مىشود .
پيشک قاشدى
ابتدا پشک مىاندازند و يکى گرگ مىشود. فرارى بايد با سرعت دست خود را به گرگ بزند و فرار کند. گرگ هم بايد به دنبال او حرکت کند تا او را بگيرد. اما چون محدوديت مکانى وجود ندار، فرارى مىتواند بههر سمت و گوشهاى فرار کند و همين امر باعث مىشود گرگ را خسته کند. بازى وقتى تمام مىشود که فرارى توسط گرگ زده شود که در اينصورت جاها عوض مىشود .
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته
منبع: iranvillage.ir