قلعه کراک دِ شوالیه: شاهکاری از معماری نظامی قرون وسطی
- مجموعه: مكانهاي تاريخي جهان
قلعه شوالیهها: نماد مقاومت در سرزمین شام
قلعه کراک دِ شوالیه
قلعه کراک دِ شوالیه (Krak des Chevaliers)، یکی از برجستهترین و بهترین حفظشدهترین قلعههای قرون وسطی در جهان، نمادی از نبوغ مهندسی نظامی دوران صلیبیون است. این قلعه عظیم در سوریه واقع شده و به عنوان "کلید سرزمینهای مسیحی" شناخته میشود.
نام آن ترکیبی از واژههای فرانسوی و عربی است: "Crac" از ریشه سوری "karəḵā" به معنای شهر محصور، و "des Chevaliers" به معنای "شوالیهها"، که اشاره به شوالیههای هوسپیتالر (Hospitalier Knights) دارد. این قلعه نه تنها یک دژ دفاعی بود، بلکه مرکزی اداری و نظامی برای کنترل منطقهای وسیع به شمار میرفت. در سال ۲۰۰۶، به همراه قلعه قلعه صلاحالدین (Qal'at Salah El-Din)، در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد و از سال ۲۰۱۳ به دلیل آسیبهای جنگ داخلی سوریه، در فهرست میراث جهانی در خطر قرار گرفته است.
مکان و موقعیت جغرافیایی قلعه کراک دِ شوالیه
قلعه کراک دِ شوالیه بر فراز تپهای به ارتفاع ۶۵۰ متری در شرق طرطوس، در منطقهای استراتژیک به نام "حومه حمص" (Homs Gap) واقع شده است. این مکان حدود ۴۰ کیلومتری غرب شهر حمص و نزدیک مرز لبنان قرار دارد و بخشی از استان حمص سوریه است. موقعیت آن بر روی مسیری کلیدی بین شهرهای طرابلس و حمص، آن را به یک نقطه دفاعی ایدهآل تبدیل کرده بود. به شمال آن رشتهکوههای ساحلی سوریه و به جنوب لبنان امتداد دارد. منطقه اطراف قلعه حاصلخیز است و از رودخانهها و بارندگیهای فراوان بهره میبرد، که این امر تأمین آذوقه را در دوران محاصرهها آسان میکرد. مختصات جغرافیایی آن ۳۴°۴۵′۲۵″ شمالی و ۳۶°۱۷′۴۱″ شرقی است. روستای الحصن (Al-Husn) با جمعیتی حدود ۹۰۰۰ نفر (عمدتاً مسلمان) در نزدیکی قلعه قرار دارد و اقتصاد محلی از گردشگری آن سود میبرد.
تاریخچه ساخت و توسعه
تاریخچه قلعه به قرن یازدهم میلادی بازمیگردد. در سال ۱۰۳۱، نیروهای کرد تحت فرمان مِرداسیان (Mirdasids) در این سایت اردو زدند و آن را "حصن الصفح" (Ḥiṣn al-Safḥ) نامیدند، که بعدها به "حصن الأکْراد" (Ḥoṣn al-Akrād، قلعه کردها) تغییر یافت. در ژانویه ۱۰۹۹، طی اولین جنگ صلیبی، نیروهای ریموند چهارم تولوز (Raymond IV of Toulouse) توسط گارنیزون کردها مورد حمله قرار گرفتند، اما صلیبیون برای مدت کوتاهی آن را اشغال و سپس رها کردند. اشغال دائمی در سال ۱۱۱۰ توسط تانکرد، شاهزاده گالیله (Tancred, Prince of Galilee)، آغاز شد.
در سال ۱۱۴۲، ریموند دوم، کنت طرابلس (Raymond II, Count of Tripoli)، قلعه را به شوالیههای هوسپیتالر (Knights Hospitaller) واگذار کرد. بازسازی عمده از دهه ۱۱۴۰ آغاز شد و تا ۱۱۷۰ ادامه یافت، زمانی که زلزلهای ویرانگر به آن آسیب زد، از جمله کلیسای داخلی. این مرحله، یک حیاط داخلی با دیوارهای سنگی و برجهای مربعی ایجاد کرد.
شوالیههای هوسپیتالر آن را به عنوان مرکز اداری و نظامی در کنت طرابلس (County of Tripoli) – یکی از دولتهای صلیبی – اداره میکردند. مرحله دوم ساخت در اوایل قرن سیزدهم، احتمالاً پس از زلزله ۱۲۰۲، دیوارهای خارجی را افزود و قلعه را به یک دژ متمرکز (concentric castle) تبدیل کرد. این دوره، "عصر طلایی" قلعه نامیده میشود، با گارنیزونی حدود ۲۰۰۰ سرباز. مواد ساخت عمدتاً سنگ آهک محلی بود.
پس از سقوط در ۱۲۷۱، مملوکیان (Mamluks) تغییرات جزئی اعمال کردند، مانند افزودن محرابهای اسلامی به کلیسا. در دوره عثمانی (۱۵۱۶–۱۹۱۸)، قلعه محل استقرار ینیچریها (janissaries) بود و مرکز ناحیه حصن الأکْراد به شمار میرفت.
نبردها و محاصرههای کلیدی
قلعه در طول تاریخ، صحنه نبردهای متعددی بود. در سال ۱۱۶۳، صلیبیون در نبرد البقاییه (Battle of al-Buqaia) نزدیک قلعه، نورالدین (Nur ad-Din) را شکست دادند.
خشکسالیهای ۱۱۷۵–۱۱۸۰ منجر به آتشبس دوساله شد، اما حملات در دهه ۱۱۸۰ افزایش یافت. در ۱۱۸۰، صلاحالدین ایوبی (Saladin) کنت طرابلس را غارت کرد، اما صلیبیون به قلعههای مستحکمی مانند کراک پناه بردند. پس از شکست در نبرد حطین (Battle of Hattin) در ۱۱۸۷، صلاحالدین در مه ۱۱۸۸ حمله کرد، اما قلعه را بیش از حد مستحکم یافت و نتوانست فتح کند.
در قرن سیزدهم، گارنیزون قلعه به مناطق مسلماننشین مانند مونفرران (Montferrand) در ۱۲۰۳، حمص در ۱۲۰۷–۱۲۰۸، و حماه در ۱۲۳۰ و ۱۲۳۳ حمله میکرد تا خراج دریافت کند. در ۱۲۵۲، ارتش مسلمانان ۱۰ هزار نفری منطقه را ویران کرد. در ۱۲۷۰، بیبرس (Baibars)، سلطان مملوک، اجازه چرای دام داد اما به دلیل هشتمین جنگ صلیبی رفت.
مهمترین رویداد، محاصره ۱۲۷۱ توسط بیبرس بود که ۳۶ روز طول کشید و از ۳ مارس آغاز شد. نیروهای مملوک قلعه را محاصره کردند، منجنیقها برپا نمودند، و تا ۲۱ مارس دفاعهای خارجی را تصرف کردند. در ۲۹ مارس، برج جنوب غربی را با تونلزنی فرو ریختند و به حیاط خارجی نفوذ کردند. پس از ۱۰ روز توقف، نامه جعلی از استاد کل هوسپیتالرها در طرابلس (که اجازه تسلیم میداد) باعث سقوط قلعه در ۸ آوریل شد. گارنیزون عفو شد و قلعه به مملوکیان واگذار گردید.
ویژگیهای معماری قلعه کراک دِ شوالیه
کراک دِ شوالیه ترکیبی از قلعه برجی (spur castle) و دژ متمرکز است، مشابه قلعه وادوم جاکوب (Vadum Jacob) و خواهرخوانده قلعه مارگات (Margat). از سنگ آهک تراشخورده با ملات نامرئی ساخته شده و حیاط داخلی (از ۱۱۴۲–۱۱۷۰) شامل دیوار پردهای، برجهای مربعی بیرونزده، حیاط مرکزی با اتاقهای طاقدار، و شکیلی نامنظم به دلیل زمین شیبدار است. حیاط خارجی (قرن ۱۳) دیوارهایی ۹ متری با برجهای گرد بیرونزده (الهامگرفته از شاتو گیلارد، ۱۱۹۶–۱۱۹۸)، شکافهای تیراندازی برای کاهش نقاط کور، و ماشینکولاسیونهای جعبهای (مشابه طراحیهای مسلمان مانند قلعه حلب) دارد.
ورودی اصلی یک راهرو خمیده ۱۳۷ متری با پیچ hairpin و سوراخهای قتلعام است. حیاط داخلی دارای گلاسیس (شیب دفاعی)، چهار برج گرد برای اقامت شوالیهها (جنوب غربی برای استاد کل)، حوضچه باز به عنوان خندق و منبع آب از طریق قنات، کلیسایی با طاق بشکهای و محراب (بازسازی پس از زلزله ۱۱۷۰، طول ۲۱.۵ متر و عرض ۸.۵ متر، با پنجرهها و محرابهای بعدی)، و سالن گوتیک با تراسری از دهه ۱۲۳۰ است. نقاشیهای دیواری قرون وسطایی، مانند "تقدیم عیسی در معبد"، در سالهای ۱۹۳۵، ۱۹۵۵ و ۱۹۷۸ کشف شد. کتیبه لاتین: "Sit tibi copia, sit sapientia, formaque detur; inquinat omnia sola superbia, si comitetur." (باش تو فراوانی، حکمت و زیبایی؛ غرور تنها همه را آلوده میکند اگر همراه شود).
اهمیت تاریخی و فرهنگی
این قلعه یکی از مهمترین نمونههای حفظشده قلعههای صلیبی است و به عنوان "ماشین جنگی" توصیف میشود. شوالیههای هوسپیتالر از آن برای کنترل مناطق مانند حماه و حمص استفاده میکردند و پایهای برای حملات بود. در اوج، ۲۰۰۰ سرباز در آن اقامت داشتند. اندرو دوم مجارستان (Andrew II of Hungary) در ۱۲۱۸ از آن بازدید کرد و آن را "کلید سرزمینهای مسیحی" نامید و درآمد اهدا کرد. ژوفروی دو جوینویل (Geoffroy de Joinville) در ۱۲۰۳ یا ۱۲۰۴ در آنجا درگذشت و در کلیسا دفن شد.
اهمیت فرهنگی آن در تبادل ایدههای نظامی بین شرق و غرب (مانند ماشینکولاسیونها) و حفظ هنر صلیبی نادر مانند فرسکوها است. مطالعات قرن نوزدهم، مانند امانوئل گیوم-ری (Emmanuel Guillaume-Rey) در ۱۸۷۱ و پل دِشامپ (Paul Deschamps) در ۱۹۳۴، نقش کلیدی در شناخت آن داشتند.
وضعیت فعلی و حفاظت
قلعه عمدتاً در وضعیت خوبی است، اما جنگ داخلی سوریه (از ۲۰۱۱) آسیبهایی وارد کرده: بمباران ارتش سوریه در اوت ۲۰۱۲ به کلیسا، حمله هوایی در ژوئیه ۲۰۱۳ طی محاصره حمص، و آسیبهای بیشتر در ۱۸ اوت ۲۰۱۳. ارتش سوریه در مارس ۲۰۱۴ پس از نبرد الحصن، آن را بازپس گرفت. از آن زمان، بازسازی آغاز شده و گزارشهای سالانه یونسکو و دولت سوریه منتشر میشود.
حفاظت از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد: در اوایل قرن بیستم، ساکنان ۵۰۰ نفری داخل قلعه جابجا شدند (۱۹۳۳ با غرامت ۱ میلیون فرانک). دولت علوی فرانسه (Alawite State) آن را پاکسازی و بازسازی کرد (۱۹۳۰ها، تحت نظارت پیر کوپل، با ۱۲۰ کارگر). پس از استقلال سوریه (۱۹۴۶)، دولت کنترل را بر عهده گرفت. دِشامپ در ۱۹۲۷–۱۹۲۹ زبالهها را پاک کرد. هیچ کاوش باستانشناسی در بازسازی ۱۹۳۰ها انجام نشد. یونسکو در ۲۰۰۶ ثبت کرد و از ۲۰۱۴، کارهای حفاظتی ادامه دارد.
سوالات متداول درباره قلعه کراک دِ شوالیه
1. قلعه کراک دِ شوالیه در کدام کشور قرار دارد؟
قلعه کراک دِ شوالیه در کشور سوریه، در منطقه حومه حمص و در ارتفاع ۶۵۰ متری از سطح دریا واقع شده است.
2. چه کسانی قلعه کراک دِ شوالیه را ساختند؟
این قلعه ابتدا توسط کردها در قرن یازدهم تأسیس شد، اما در سال ۱۱۴۲ توسط شوالیههای هوسپیتالر (Knights Hospitaller) بازسازی و گسترش یافت.
3. قلعه کراک دِ شوالیه در چه سالی توسط مملوکیان فتح شد؟
قلعه در سال ۱۲۷۱ میلادی، پس از محاصره ۳۶ روزه توسط سلطان بیبرس، به دست نیروهای مملوک افتاد.
4. چرا قلعه کراک دِ شوالیه به عنوان یک دژ متمرکز شناخته میشود؟
به دلیل داشتن دو دیوار دفاعی مستقل (داخلی و خارجی) با برجهای گرد و سیستمهای پیشرفته دفاعی مانند ماشینکولاسیون و راهروهای خمیده.
5. وضعیت فعلی قلعه کراک دِ شوالیه چگونه است؟
قلعه در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد اما به دلیل جنگ داخلی سوریه، دچار آسیبهایی شده و در فهرست میراث در خطر است.
نتیجهگیری
قلعه کراک دِ شوالیه فراتر از یک بنای سنگی، نمادی از تقابل تمدنها، نوآوریهای نظامی و استقامت انسانی است. از دوران کردها و صلیبیون تا مملوکیان و عثمانیان، این قلعه شاهد رویدادهایی بود که تاریخ خاورمیانه را شکل داد. علیرغم آسیبهای اخیر، تلاشهای حفاظتی نویدبخش آیندهای روشن برای این میراث جهانی است. بازدید از آن، سفری به عمق قرون وسطی است و یادآوری میکند که چگونه معماری میتواند داستانهای جاودان را روایت کند.
گرد آوری:بخش گردشگری بیتوته




















