اظهارات جنجالی بازیکن تیم ملی جوانان علیه صمد مرفاوی؛ به ما گفتند چون دختر هست استخر نمی‌رویم



تیم ملی جوانان،اخبار ورزشی،خبرهای ورزشی
بازیکن تیم ملی جوانان گفت: ما می‌توانستیم به راحتی عراق را ببریم و برویم جام جهانی اما قبل بازی نگذاشتند برویم استخر و ریکاوری کنیم، حتی یک مکمل هم برای ما نیاورده بودند، آن‌ها نسل طلایی فوتبال ایران را سوزاندند.

به گزارش ورزش سه، جام ملت‌های جوانان آسیا در حالی با قهرمانی ازبکستان خاتمه یافت که این تیم در فینال، عراق را شکست داد، تیمی که با پیروزی مقابل ایران در مرحله یک چهارم نهایی، دست ایران را از سهمیه جام جهانی کوتاه نگه داشته بود.

 

البته این شکست ماجراهای زیادی را در دل خود داشت که بخشی از آن‌ها را میلاد کر، مدافع تیم جوانان، در گفت‌وگو با خبرنگار ما بیان کرده است. از کمبود امکانات در تیم جوانان تا شایعه دودستگی داخل تیم و البته نقش صمد مرفاوی در صعود از مرحله گروهی و سپس حذف در یک چهارم نهایی.

 

کُر که جوان‌ترین بازیکن تیم فوتبال تراکتور نیز محسوب می‌شود، اظهارات خود را با انتقادات تند از کادر فنی همراه کرده که شاید زوایای جدیدی را از تورنمنت ۲۰۲۳ تیم جوانان ایران ارائه بدهد.

 

این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

* از بازی عراق شروع کنیم و ناکامی از گرفتن سهمیه جام جهانی.

از نظر من عراق خدایی تیمش از ویتنام و استرالیا و قطر خیلی ضعیف‌تر بود. اما فیزیکی خیلی قوی‌تر بودند. ما بدون هیچ پاداش و ماساژ و استخری بازی کردیم. من خودم اوایل بازی تمام کرده بودم و نمی‌کشیدم که بازی کنم. چون خستگی و گرفتگی خیلی زیاد داشتیم. ما 40 روز در اردو بودیم، من که اواخر اضافه شدم، اما یک هزار تومانی به بچه‌ها ندادند. قطر پاداشش برای پیروزی ما نفری 15 هزار دلار بود. اما پول و پاداش اردن ما را ندادند.

* روی بازی عراق بمانیم، قبل بازی عراق نمی‌خواستید بازی کنید؟

ما یک روز قبل بازی نمی‌خواستیم تمرین کنیم چون پاداش ما را نداده بودند. ما هم بازیکن باتجربه تیم بودیم و من به بازیکنان گفتم حق دارید تمرین نکنید. یک روز قبل بازی فقط رفتیم عرق‌گیری کنیم چون گفتیم زشت است بالاخره این تیم ملی است و به مردم تعلق دارد.

 

* چه شد که در این بازی شکست خوردید؟

بازی ویتنام فعل خواستن را می‌خواستیم صرف کنیم اما بازی عراق هیچ انگیزه‌ای نداشتیم. بعضی از بازیکنان پول نداشتند کفش بخرند و وام گرفتند که کفش بخرند. بعضی از بچه‌ها اصلا تیم نداشتند و وضع مالی خوبی نداشتند. یعنی ما از نظر روحی وحشتناک بودیم و اصلا ریکاوری نکرده بودیم که بخواهیم بازی کنیم.

 

* آقای مرفاوی، ماجدی و سایر اشخاص چه نقشی در این موضوع داشتند؟

خیلی چیزها بود که نمیتوانم بگویم. فوتبال شده بود یک چیز دیگر... اما آقای ماجدی واقعا مَرد است. او خیلی لطف کرد. من تنها دلیلی که ماندم آنجا بازی کردم، اول تیم ملی و مردم بعد آقای ماجدی بود. من داشتم برمی‌گشتم...

 

* چرا؟

من تجربه ملی بیشتری داشتم اما نمی‌دانم به چه دلیلی بازوبند را دادند به آقای ایکس... گفتنی هم نیست. من تجربه بیشتری از او داشتم و در تیم ملی امید هم بودم... من داشتم برمی‌گشتم اما به خاطر بچه‌ها و آقای ماجدی برنگشتم.

 

*یعنی بین بازیکنان فرق می‌گذاشتند؟

خیلی. وقتی برمی‌گشتیم فرودگاه مهرآباد فقط یک نفر را ماچ کرد، مگر می‌شود؟ داخل اردو هم همین‌طور بود و انگار یکی دو نفر سوگلی بودند.

 

* در مورد کاپیتانی هم نظرت را بگو.

بحث فقط یک پارچه بستن نیست، رعایت خیلی چیزها واقعا واجب است. همه ما ایرانی هستیم اما آقا صمد نسل طلایی ما را خراب کرد. من در مصاحبه قبل از اعزام گفتم که همه بازیکنان ما مهره‌های خوبی هستند. حالا بماند که چه اتفاقی رخ داد اما ما ربات نیستیم که 4 بازی را در 11 روز انجام بدهیم و ریکاوری نکنیم. ما هیچ مکملی نداشتیم بخوریم و هیچ مکملی نبود که ریکاوری کنیم.

 

* ماجرای استخر نرفتن چه بود؟

به ما گفتند چون دختر هست استخر نمی‌رویم. خب تیم‌داری نکنید. بدن‌های ما نابود شد و هیچ آب یخی ندیدیم. ببخشید تیم استان نیست که همچین امکاناتی نداشته باشد.

 

* نشست خبری بعد از بازی را شنیدی؟ به نظر یک جوری بازیکنان را مقصر دانست.

آقای مهدی مهدوی‌کیا به نظر من یکی از بهترین مربیان ایران و آسیاست، نه اینکه چون خودش را مقصر می‌دانست، بلکه چون خودش را روی ما خالی می‌کرد اما در مصاحبه چیزی نمی‌گفت. اما این آقا آمده و در مورد ما این حرف‌ها را می‌زند. او چهار بازیکن مصدوم با خودش برد که انگار آمده بودند تعطیلات.

 

بعد تو می‌آیی با دو، سه نفر گرم می‌گیری و با دو سه نفر کاملا یخ هستی. تدارکات به ما گفتند که چرا آقا صمد این‌طور است و یک خسته نباشید نمی‌گوید؟ همه تقصیرها گردن خودشان بود و ترکیب و تاکتیک دستشان بود آن‌وقت ما مقصریم؟

 

تیم ملی جوانان،اخبار ورزشی،خبرهای ورزشی

* به نظرت کادر فنی ارتباط خوبی با بازیکنان داشت؟

اصلا. خودش چون پولش را نگرفته بود حتی در فرودگاه و در بدرقه بازیکنان نیامد. بعدا پولش را گرفت و به تیم اضافه شد. اما در مورد پاداش بازیکنان هیچ حمایتی نکرد. اگر یک سرمربی خیر بازیکن را بخواهد، پشتش وایمیستد اما این آقا خودخواه بود. ما در گروه مرگ اول شدیم و یک هشتم بهترین قرعه داشتیم. عراق هم مثل ما بازی می‌کند و سبک بازی‌اش مثل ما بود. اما ما هیچ انگیزه‌ای نداشتیم، ما از اول بازی بدنمان خالی شد. من می‌گفتم کاش ایران بودیم و به چند نفر زنگ می‌زدم می‌گفتم حداقل مکمل بیاورند. بازی عراق پاداش آن‌ها 6 هزار دلار بود اما ما چه؟

 

* در مورد کمبود امکانات صحبت کردی و از یک طرف از آقای ماجدی حمایت کردی. به نظرت این تناقض نیست؟

آقای ماجدی همه جوره پشت بازیکنان بود. او خیلی معرفت گذاشت و هیچ بازیکنی نمی‌تواند بگوید که آقای ماجدی برای ما کار نکرد. هر امکاناتی هم داشتیم از صدقه سر ایشان بود. من در راه برگشت وقتی همه از جمله سرمربی بودند، گفتم من فقط شرمنده شما شدم، او هم معرفت داشت و گفت شما همه چیزتان را گذاشتید اما نشد دیگر... خب این یعنی معرفت. من فوتبالیستی هستم که باید با سرمربی مچ شوم و همین اتفاق برای آقای خمس رخ داده است اما در تیم جوانان... چه بگویم آخر.

 

* از نظر رفاقت و همدلی اوضاع چطور بود؟

شب قبل بازی حریفان را آنالیز می‌کردیم و خودمان یک جلسه کوتاه بین بازیکنان می‌گذاشتیم که اگر صحبت و مشکل و بحثی وجود دارد همان‌جا بگوییم و همدلی را بیشتر کنیم. ما پشت هم بازی می‌کردیم و جگرمان را می‌گذاشتیم اما تا کِی باید غیرتی بازی کنیم وقتی بدنمان نمی‌کشد؟


* از همدلی بازیکنان گفتی، وضعیت در کادر فنی چطور بود؟

اینجا ما 8 کادر فنی داشتیم و آن‌ها در 20 باند بودند. یعنی همه پشت هم صحبت می‌کردند و پیش بازیکن در مورد یک مربی دیگری حرف می‌زدند. این خیلی تاثیر منفی می‎گذارد. به نظر من از این لحاظ حق ما بود نتیجه نگیریم اما پتانسیل این را هم داشتیم که عین آب خوردن به جام جهانی برویم، چون عراق از هر سه حریف قبلی ما ضعیف‌تر بود.

 

* از نظر فنی و تاکتیکی تیم در چه جایگاهی بود؟

فنی تیم ما و تاکتیکی بازیکنان همه قوی بودند اما برنامه... چهار بازی در یازده روز یعنی شما باید 20 تاکتیک مختلف داشته باشید، یعنی هیچکس نتواند تیم شما را آنالیز کند اما ما چی؟ یک بازی مثلا قربانی نبود چون کارت قرمز گرفته بود و بعد بلافاصله بازی بعد اضافه می‌شد. من می‌گویم شما سرمربی هستی و باید تصمیم بگیری اما خب چه اشکالی دارد که بیایی نفرات را عوض کنی که دستت را نخوانند؟ بازی ویتنام ما واقعا سخت و سنگین بود و باید می‌بردیم و آمدیم و جنگیدیم اما بعد بازی اصلا ریکاوری خوبی نداشتیم و عراق هم دیگر دستمان را خوانده بود.

 

* بازیکنان دیگر هم با سرمربی مشکل داشتند؟

من نگذاشتم کسی جلوی روی آقا صمد [مرفاوی] بایستد. اتفاقات خیلی زیادی بود و ما خیلی بحث داشتیم. من همیشه صبح پا میشدم باید موضوع را جمع می‌کردم. بازیکنان به خاطر بازی کردن و سایر موارد با سرمربی مشکل داشتند اما خدا را شکر که هیچ بحثی پیش نیامد.

 

* از نظر ارتباط با بازیکنان آقای مرفاوی چطور بود؟

اصلا او صحبت که می‌کرد، حرف‌هایش خیلی معنی داشت. من حرف مربی را خیلی گوش می‌دهم و من به سرمربی از چشم کمتر نمی‌گویم چون مربی برای من فرمانده است و من هم سرباز او. اما او مثلا می‌گفت که اگر بروید جام جهانی برای خودتان خوب است. من به خودم می‌گفتم که چرا این‌طوری حرف می‌زند آخر؟ چرا آمد این‌طوری بعد بازی عراق حرف زد؟ بازیکنان تیم ما که همگی پیشنهاد دارند اما آن‌ها باید بروند در خانه یک قل دو قل بازی کنند و دیگر پیشنهادی ندارند. او همیشه قبل بازی آن جمله را می‌گفت و انگیزه ما را می‌کُشت. چرا یک حرف دیگر نزد که انگیزه ما را بیشتر کند؟ او اتفاقا استرس ما را بیشتر می‌کرد.

 

* اما به هر حال پاداش بازی قطر را دادند.

مبلغ 5 میلیون تومان اصلا پاداش است؟ شما یک بار با خانواده بیرون بروی می‌شود 7-8 میلیون تومان. بعد شما به بازیکنی که کفش ندارد 5 میلیون پول می‌دهی. یکی گفت من 8 میلیون دادم کفش خریدم، حالا فقط 5 میلیون دادی؟

 

* اما خب به هر حال با همین کادر به مرحله بعدی صعود کردیم. یعنی کادر فنی نقشی نداشت؟

قطعا به خاطر بازیکنان بود. بازیکن تا کجا می‌تواند تنها جلو برود؟ نمی‌شود که همیشه بازیکن جلو برود.

 

* در مورد استخر کادر فنی تاکید نداشت؟

فقط می‌گفت لازم است بروید استخر، همین. اما دم دکتر و ماساژور و تدارکات ما گرم. من زحمات آن‌ها را دیدم اما سرمربی تیم جواب سلام آن‌ها را نمی‌داد و یک خسته نباشید هم نمی‌گفت. به نظرم او آدم بزرگی است و افتخار ماست اما به من از بچگی مثال زدند که اگر یک جایی رسیدی، افتاده و خاکی باشی‌ها... این در ذهن من مانده اما آقا صمد با این همه تجربه، من به او توهین نمی‌کنم، اما نیاز بود که این کارها را بکند و نکرد.

 

* بعد از حذف برای تو چطور گذشت؟

من واقعا شب و روز نداشتم و میدیدم که عراق رفت فینال... می‌گفتم خاک بر سر من که نتوانستیم برویم فینال. من مقصر خودم را می‌دانم که در حین تورنمنت مصاحبه نکردم چیزی نگفتم... البته شاید هم واقعا تاثیری نداشت اما ای کاش حرف می‌زدیم.

 

* حرف آخر؟

نسل ما را سوزاندید. نسل ما طلایی بود و به خدا به جان مادرم می‌توانستیم قهرمان آسیا شویم و در جام جهانی هم نتیجه بگیریم و حداقل از گروه صعود کنیم اما نسل ما را سوزاندند، خودشان با دست خودشان. ما ویتنام را بردیم و صدرنشین شدیم اما...

 


کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------