لیگ برتر یا لیگ کویر؟ آماری که فوتبال ایران را جلوی عربستان و قطر تحقیر میکند
- مجموعه: اخبار ورزشی و نتایج مسابقات
- تاریخ انتشار : چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۴۰۴ ۰۸:۵۷

عصر ایران نوشت: فوتبال بدون گل، مثل غذا بدون نمک است؛ قابل خوردن، اما بدون لذت. لیگ برتر ایران در حال عبور از مرزهای هشدار است و آمارها حقیقتی تلختر از کیفیت چمنها را فریاد میزنند.
در تمام دنیا، بخش مهمی از زیبایی فوتبال در عبور توپ از خط دروازه خلاصه میشود. حتی اگر دو تیم نمایشی فنی و درگیرانه ارائه دهند اما بازی با نتیجه ۰-۰ به پایان برسد، یک جای کار میلنگد. ذات فوتبال، نیاز به گل دارد.
اما در لیگ برتر ایران، این جشن مدتهاست که تعطیل شده. نگاهی به آمار دو هفته اخیر، تصویری ترسناک از فقر گلزنی را نمایان میکند: هفته گذشته در ۸ بازی تنها ۶ گل به ثمر رسید و در ۴ دیدار ابتدایی این هفته، تور دروازهها فقط ۴ بار لرزید. ما در حال تماشای میانگین فاجعهبار یک گل در هر بازی (و حتی کمتر در برخی مقاطع) هستیم. این آمار برای لیگی که هزینههای تیمداری در آن نسبت به فصول گذشته جهشی چشمگیر داشته، یک شکست مطلق است. انتظار میرفت تورم هزینهها به تورم کیفیت منجر شود، اما خروجی زمین، چیز دیگری میگوید.
وقتی بهترینهای ما، معمولیهای آنها هم نیستند
برای درک عمق فاجعه، باید بهترینهای خودمان را با همسایگان مقایسه کنیم. در لیگ برتر، استقلال و تراکتور با ۱۶ گل زده بهترین خطوط حمله را دارند. استقلال با یک بازی کمتر (۱۱ بازی)، به میانگین ۱.۴۵ گل در هر بازی رسیده است.
اما بیایید سرمان را از لاک لیگ خودمان بیرون بیاوریم و به حاشیه خلیج فارس نگاه کنیم؛ جایی که فوتبال تهاجمی در حال بازتعریف شدن است:
النصر عربستان: ۳۰ گل در ۹ بازی (میانگین ۳.۳ گل در هر بازی)
السد قطر: ۲۵ گل در ۱۰ بازی (میانگین ۲.۵ گل در هر بازی)
العین امارات: ۱۸ گل در ۸ بازی (میانگین ۲.۲۵ گل در هر بازی)
تفاوت اینجاست: «بهترین» تیم تهاجمی ما، حتی به گرد پای میانگین گلزنی تیمهای مدعی کشورهای همسایه نمیرسد. آمار ۱.۴۵ گل استقلال در برابر ۳.۳ گل النصر، نشاندهنده دو دنیای متفاوت است.
متهم ردیف اول: چمن یا تفکر؟
چرا گل نمیزنیم؟ پاسخ کلاسیک و همیشگی، «کیفیت زمین» است. شکی نیست که زمینهای ناهموار، قاتل فوتبال مالکانه و بیلدآپ (Build-up) از عقب زمین هستند. وقتی توپ روی چمن پله میشود، ریسک پاسهای کوتاه بالا میرود و مربیان ترجیح میدهند بازیسازی را دور بزنند و به «بازی مستقیم» (Direct Play) یا همان تاکتیک سنتی «بکش زیرش» روی بیاورند. در این بخش باید به مربیان حق داد؛ اجرای تیکیتاکا روی زمین خاکی ممکن نیست.
اما سوال اساسی و دردناک اینجاست: آیا اگر فردا صبح تمام زمینهای ایران هموار شوند، تفکر مربیان ما تغییر میکند؟ تجربه تاریخی لیگ برتر پاسخ منفی میدهد. بسیاری از مربیان ما، حتی اگر به زبان نیاورند، با خرابی زمینها مشکل بنیادینی ندارند. چرا؟ چون زمین خراب، بهترین ابزار برای تخریب بازی تیمهای حریف و توجیهی عالی برای ارائه فوتبال واکنشی و دفاعی است. در لیگی که «نباختن» مهمتر از «بردن» است، کیفیت زمین تنها نیمی از مشکل است؛ نیم دیگر، فقدان جسارت تاکتیکی و دانش روز برای طراحی حملات متنوع است.
سرایت خشکسالی به تیم ملی
قانون نانوشته فوتبال میگوید: «تیم ملی قدرتمند، از دل لیگ قدرتمند بیرون میآید.»
اثرات این لیگ، حالا در تیم ملی ایران هم مشهود است. در دو بازی دوستانه اخیر مقابل ازبکستان و کیپورد، تیم ملی در جریان بازی (Open Play) در گلزنی ناکام بود. وقتی لیگ داخلی مهاجمِ قاتل و تمامکننده تربیت نمیکند، چگونه انتظار داریم تیم ملی در گلزنی طوفانی باشد؟ حقیقت تلخ این است که اگر در سالهای اخیر تیم ملی گلی هم زده، بار اصلی آن بر دوش لژیونرهایی بوده که در سیستمهای باشگاهی اروپا آموزش دیدهاند، نه محصول لیگ داخلی.
نتیجهگیری: زنگ خطر به صدا درآمده است
ما با یک بحران چند لایه روبرو هستیم:
زیرساخت: زمینهایی که اجازه فوتبال مدرن را نمیدهند.
فلسفه مربیگری: تفکراتی که به حداقلها قانعاند و ریسکگریز هستند.
تولید بازیکن: عدم پرورش مهاجمان کلاسیک.
اگر این چرخه معیوب اصلاح نشود، فاصله فوتبال ایران با رقبای منطقهای که با سرعت نور در حال پیشرفت، جذب ستاره و بهبود زیرساخت هستند، نه با سال، بلکه با دهه سنجیده خواهد شد. فوتبال بدون گل، شاید هنوز فوتبال باشد، اما دیگر «زیبا» نیست.











