بیماری های روانی که قدرت فوق العاده ای به مغز شما می بخشند
- مجموعه: مشاوره خانواده
افراد با مشکلات روانی ولی باهوش
بیماریهای روانی معمولاً به عنوان اختلالات و مشکلاتی تلقی میشوند که میتوانند کیفیت زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهند. اما در برخی موارد، این اختلالات ممکن است منجر به بروز تواناییهای غیرمعمول و حتی قدرتهای فوقالعادهای در فرد شوند. در این مقاله، به بررسی چندین بیماری روانی خواهیم پرداخت که میتوانند به نوعی موجب افزایش تواناییهای شناختی و خلاقیت در افراد شوند.
۱. اختلال اوتیسم
افراد مبتلا به اختلال اوتیسم، به ویژه از نوع آسپرجری، ممکن است دارای تواناییهای خاصی در زمینههای خاصی باشند. بسیاری از این افراد تواناییهای فوقالعادهای در ریاضیات، موسیقی و هنر دارند. به عنوان مثال، افرادی مانند "دنیل تامن" و "استیون ویلیام هاکینگ" نمونههایی از افرادی هستند که با وجود اختلالات اتیسم، توانستهاند در حوزههای علمی و هنری موفقیتهای بزرگی کسب کنند. تحقیقات نشان دادهاند که افراد مبتلا به اوتیسم میتوانند در پردازش اطلاعات و توجه به جزئیات، بهتر از دیگران عمل کنند.
۲. اختلال دو قطبی
افراد مبتلا به اختلال دو قطبی معمولاً در دورههای مانیا احساس خلاقیت و انرژی فوقالعادهای دارند. این دورهها میتوانند منجر به بروز ایدههای نوآورانه و پروژههای خلاقانه شوند. بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و موسیقیدانان مشهور مانند وینسنت ون گوگ و ارنست همینگوی، به اختلال دو قطبی مبتلا بودند و آثارشان غالباً تحت تأثیر دورههای مانیا و افسردگی قرار داشته است.
۳. اختلال نقص توجه و بیشفعالی (ADHD)
افراد مبتلا به ADHD معمولاً دارای تفکر خلاق و دیدگاهی متفاوت از دنیا هستند. آنها ممکن است در حل مسائل پیچیده و نوآورانه، توانایی بیشتری از خود نشان دهند. بسیاری از نوابغ مانند توماس ادیسون و وینستون چرچیل به ADHD مبتلا بودند. این اختلال ممکن است موجب افزایش انرژی و اشتیاق در کارهای خلاقانه شود و به افراد اجازه دهد تا به راحتی ایدههای جدیدی را تولید کنند.
۴. اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)
هرچند که اختلال وسواس فکری-عملی ممکن است در ابتدا به عنوان یک مشکل روانی تلقی شود، اما برخی از افراد مبتلا به این اختلال، ممکن است در زمینههای خاصی از دقت و توجه به جزئیات برخوردار باشند. توانایی تمرکز بر روی جزئیات کوچک و پیگیری دقیق آنها میتواند در رشتههایی مانند علم، مهندسی و هنر، مزیت ایجاد کند.
۵. شیزوفرنی
شیزوفرنی یکی از جدیترین اختلالات روانی است، اما برخی از افراد مبتلا به این اختلال ممکن است تجربههای خلاقانه و تصورات عمیقتری از واقعیت داشته باشند. هنرمندانی مانند "وینسنت ون گوگ" و "سایمون هیل" نمونههایی از افرادی هستند که با وجود مشکلات روانی، توانستهاند آثار ماندگاری در دنیای هنر ایجاد کنند. این اختلال میتواند منجر به بروز خلاقیت و تفکر خارج از چارچوب شود.
۶. اختلال هویت تجزیهای میتواند احساس درد را کاهش دهد
اختلال هویت تجزیهای (Dissociative Identity Disorder) غالباً در فیلمها و سریالها به شکلی مرموز و نامفهوم نمایش داده میشود. در این آثار، افرادی با این اختلال معمولاً چند شخصیت مجزا دارند که هر یک از این شخصیتها با افکار و رفتارهای منحصر به فرد، دست به اعمال شگفتآور و غیرمنتظره میزنند. اما این بیماری به همین جنبهها محدود نمیشود. در حقیقت، مغز افرادی که با این اختلال دست و پنجه نرم میکنند، احساسات ناخوشایند را سرکوب کرده و آنها را تغییر میدهد. روانشناسان اخیراً به این نتیجه رسیدهاند که این فرایند، یک روش طبیعی برای مقابله با شرایط روانی ناخوشایند است؛ به طوری که شخص برای رهایی از درد روانی یا عاطفی، خود را در قالب یک شخصیت دیگر تصور میکند.
این اختلال، اختلالی روانی محسوب میشود، زیرا شخص شخصیتهای مختلفی را به خود میگیرد که در حقیقت متعلق به او نیستند. در هنگام تجزیه شخصیت، مغز فرد به گونهای عمل میکند که او باور میکند فردی دیگر است، بدون این که از خاطرات و تجربیات شخصیتهای دیگر اطلاعی داشته باشد. به عنوان مثال، اگر فردی به نام ماری برای فرار از احساسات ناخوشایند خود، دچار تغییر شخصیت شود و در قالب شخصیت جدیدی به نام سوزان قرار بگیرد، به احتمال زیاد خاطرات دوران حضور شخصیت سوزان را به یاد نخواهد آورد.
همچنین، این اختلال میتواند باعث شود که مغز فرد، احساس درد فیزیکی را نیز سرکوب کند. به عبارت دیگر، این تغییر هویت ممکن است به فراموش کردن خاطرات دردناک گذشته منجر شود؛ چه این خاطرات مربوط به آزارهای جسمانی باشد و چه از نوع آسیبهای روحی ناشی از تجربیات تلخ زندگی. افرادی که در حوادثی مانند تصادفات یا رویدادهای خطرناک حضور داشتهاند، میتوانند این احساس را بهتر درک کنند.
۷- اختلالات روانپریشی میتواند تواناییهای ویژهای در حل مسائل ریاضی ایجاد کند
تحقیقات در دانشگاه ریکیاویک نشان داده است که برخی از افراد با تواناییهای خارقالعاده در حل مسائل ریاضی، ویژگیهایی از روانپریشی دارند. به عنوان مثال، جان نش، ریاضیدان معروف و مبتلا به اسکیزوفرنی، از این توانایی برخوردار بود. این ویژگی به او اجازه میداد که مسائل ریاضی را از دیدگاهی متفاوت ببیند. فیلم «ذهن زیبا» زندگی جان نش و توانایی خارقالعادهاش در حل مسائل ریاضی را به تصویر میکشد و نشان میدهد که برخی از ریاضیدانان برجسته ویژگیهایی از جنون و روانپریشی را در خود دارند.
۸ - اضطراب میتواند به شما ذهنی فوقالعاده باهوش ببخشد
تحقیقات نشان دادهاند که افرادی که به شدت دچار اضطراب هستند، معمولاً از هوش و دقت بیشتری برخوردارند. ذهن مضطرب به دلیل آمادگی برای مقابله با تهدیدات، معمولاً توانایی بالایی در تجزیه و تحلیل اطلاعات و توجه به جزئیات دارد.
۹ - سندروم توره میتواند به ورزشکاران دقتی بینظیر ببخشد.
سندروم توره (Tourettes) اغلب در فیلمها و سریالها بهعنوان رفتاری ناخوشایند و تکرار کلمات رکیک بدون کنترل نمایش داده میشود، اما تحقیقات نشان دادهاند که در ذهن افراد مبتلا به این سندروم، نبردی همیشگی برای کنترل وسوسههای ناخودآگاه در جریان است. این تلاشهای شناختی سبب افزایش تمرکز و قدرت ذهنی میشود و فرد را وادار میکند که با دقت بیشتری بر جزئیات تمرکز کند.
برخی از افراد مبتلا، مانند تیم هاوارد، دروازهبان معروف، به شیوهای فوقالعاده قادر به کنترل این وسوسهها هستند. این توانایی به آنها دقت فوقالعادهای میبخشد، همانگونه که دقت و مهارت دیوید بکهام در زمین فوتبال را افزایش داده است. این اختلال در میان برخی از ورزشکاران برجسته مشاهده میشود و باعث میشود که دقت و تمرکز آنها به شکل چشمگیری بهبود یابد.
۱۰- افسردگی میتواند خلاقیت را افزایش دهد.
مطالعات موسسه کارولینسکا نشان میدهند افرادی که در حوزههای خلاقانه فعالیت دارند، بیشتر در معرض افسردگی قرار دارند. نویسندگان مشهور اغلب خود را در تنهایی فرو میبرند و با آشوبهای درونی خود دستوپنجه نرم میکنند. اگرچه افسردگی بیماری سختی است، اما نمیتوان اثرات مثبت آن بر خلاقیت را نادیده گرفت. برای مثال، ونسان ون گوگ که با افسردگی دستبهگریبان بود، از این احساسات درونی در هنر نقاشی خود بهره برد.
این موضوع درباره ادوارد مانش و اثر مشهورش «جیغ» نیز صدق میکند. هنرمندان دیگری نظیر چارلز دیکنز، ارنست همینگوی، ویرجینیا وولف و سیلویا پلت نیز به افسردگی مبتلا بودند و همین تجربهها به خلق آثار ماندگار آنها کمک کرد. شاید بتوان گفت بدون افسردگی، بسیاری از شاهکارهای هنری نیز وجود نمیداشت.
سوالات متداول درباره بیماریهای روانی که قدرت فوقالعادهای به مغز شما میبخشند
۱. آیا بیماریهای روانی همیشه باعث افزایش قدرتهای شناختی میشوند؟
نه، بیماریهای روانی معمولاً به مشکلات و چالشهایی منجر میشوند، اما در برخی موارد، ممکن است منجر به بروز تواناییهای خاص و خلاقانه در فرد شوند. این وضعیت در افرادی که به اختلالات خاصی مبتلا هستند، بیشتر مشاهده میشود.
۲. چه نوع اختلالات روانی میتوانند منجر به خلاقیت بالا شوند؟
اختلالاتی مانند اوتیسم، اختلال دو قطبی، اختلال نقص توجه و بیشفعالی (ADHD) و شیزوفرنی ممکن است در برخی افراد منجر به بروز خلاقیت و تواناییهای غیرمعمول شوند.
۳. آیا همه افراد مبتلا به این اختلالات دارای تواناییهای فوقالعاده هستند؟
خیر، همه افراد مبتلا به این اختلالات به یکسان دارای تواناییهای غیرمعمول نیستند. این موضوع به عوامل مختلفی از جمله شدت اختلال، حمایتهای اجتماعی، و شرایط محیطی بستگی دارد.
۴. چگونه میتوان به افراد مبتلا به بیماریهای روانی کمک کرد تا از تواناییهای خود بهرهبرداری کنند؟
ایجاد شبکههای حمایتی، فراهم کردن مداخلات درمانی خلاقانه، و ایجاد برنامههای آموزشی که تمرکز بر روی خلاقیت دارند، میتواند به افراد کمک کند تا تواناییهای خود را شناسایی و تقویت کنند.
۵. آیا بیماریهای روانی میتوانند بر روی عملکرد روزمره فرد تأثیر بگذارند؟
بله، بسیاری از بیماریهای روانی میتوانند تأثیرات قابل توجهی بر روی عملکرد روزمره فرد داشته باشند. این تأثیرات ممکن است شامل مشکلات در تمرکز، تعاملات اجتماعی، و مدیریت عواطف باشد.
۶. آیا درمان میتواند به افزایش قدرتهای شناختی در افراد مبتلا به بیماریهای روانی کمک کند؟
درمان میتواند به بهبود سلامت روانی فرد کمک کند و ممکن است به افزایش تواناییهای شناختی و خلاقیت کمک کند. مداخلات درمانی مانند رواندرمانی و دارو درمانی میتوانند به افراد کمک کنند تا با چالشهای خود بهتر کنار بیایند.
۷. آیا خلاقیت میتواند به عنوان یک عامل حفاظتی در برابر اثرات منفی بیماریهای روانی عمل کند؟
بله، خلاقیت میتواند به عنوان یک ابزار محافظتی عمل کند و به افراد کمک کند تا احساسات و تجربیات منفی خود را بهتر مدیریت کنند. این میتواند به کاهش علائم و بهبود کیفیت زندگی کمک کند.
۸. چگونه میتوانیم ننگ اجتماعی را کاهش دهیم که بر افراد مبتلا به بیماریهای روانی تأثیر میگذارد؟
افزایش آگاهی و آموزش در مورد بیماریهای روانی، ترویج گفتوگوهای باز و صادقانه، و حمایت از سیاستهای اجتماعی که به پذیرش این اختلالات کمک میکنند، میتواند به کاهش ننگ اجتماعی کمک کند.
۹. آیا ارتباطی بین خلاقیت و سلامت روان وجود دارد؟
بله، بسیاری از تحقیقات نشان میدهد که ارتباط پیچیدهای بین خلاقیت و سلامت روان وجود دارد. در برخی افراد، خلاقیت ممکن است به عنوان یک راه برای بیان و مدیریت احساسات و تجربیات عاطفی عمل کند.
۱۰. چگونه میتوان از نتایج مثبت بیماریهای روانی در جامعه بهرهبرداری کرد؟
ایجاد برنامههای آموزشی و حرفهای که به افراد مبتلا به بیماریهای روانی فرصت میدهد تا تواناییهای خود را به نمایش بگذارند و در پروژههای خلاقانه شرکت کنند، میتواند به جامعه کمک کند تا از استعدادهای نهفته این افراد بهرهبرداری کند.
نتیجهگیری نهایی:
بیماریهای روانی به خودی خود چالشهایی بزرگ برای فرد و جامعه هستند، اما میتوانند در برخی موارد به ایجاد قدرتهای فوقالعادهای در افراد منجر شوند. پذیرش و درک این بیماریها به عنوان بخشی از تنوع انسانی و تواناییهای خلاقانه، میتواند به ایجاد یک جامعه پذیراتر و حمایتگرتر منجر شود.
در نهایت، مهم است که به افراد مبتلا به بیماریهای روانی توجه بیشتری شود و فرصتهای لازم برای شکوفایی تواناییهایشان فراهم گردد. با ایجاد یک محیط حمایتی و فراهم کردن ابزارهای لازم، میتوانیم از قدرت خلاقیت و توانمندیهای نهفته این افراد بهرهبرداری کنیم و به شکوفایی بیشتر جامعه کمک کنیم.
گردآوری: بخش روانشناسی بیتوته