خدایا رحم کن (شعر)
- مجموعه: آرامش سبز
شعر خدایا رحم کن بر من ( مولانا)
نه من بیهوده گرد کوچه و بازار میگردم
مذاق عاشقی دارم پی دیدار میگردم
خدایا رحم کن بر من پریشان وار میگردم
خطا کارم گناهکارم به حال زار میگردم
شراب شوق می نوشم به گرد یار میگردم
سخن مستانه می گویم ولی هوشیار میگردم
گهی خندم گهی گریم گهی افتم گهی خیزم
مسیحا در دلم پیدا و من بیمار میگردم
بیا جانا عنایت کن تو مولانای رومی را
غلام شمس تبریزم قلندروار میگردم
****خدایا رحم کن****
شعر خدایا رحم کن ( سیروس بداغی)
خدایا رحم کن بر حال زارم
به جز درگاه تو جایی ندارم
مرا اشکی بده یا قابل التوب
که بر افعال خود قدری ببارم
****مناجات خدایا رحم کن****
شعر خدایا رحم کن (حسین زحمتکش)
آمده ما را بسوزاند، خدایا رحم کن
رحم کن بر روزگار تیرۀ ما رحم کن
چشم من دریاست، گیسوی پریشان تو موج
ای خروشان موج طوفانی، به دریا رحم کن
موجب رسواییِ من میشود پیراهنت
یوسف مصری! به دامان زلیخا رحم کن
مثل کفشی کهنهام، ترکم کن اما بعد از این
بر کسی که اینچنین افتاده از پا رحم کن
دست تو افتاده شمشیرم... به حال این اسیر
من اگر بودم نمیکردم! تو اما رحم کن
ماندهام در برزخی ما بین مرگ و زندگی
وقت تصمیم است اینک، یا بکش! یا رحم کن!
****شعر خدایا رحم کن****
شعر خدایا رحم کن ( محمد زوار)
اشکهایم دوباره دانه دانه میافتد
مدتی کار من به تو شبانه میافتد
سالها فکر معصیت مرا زمینم زد
رحم کن بر کسی که عاجزانه میافتد
بس که بار گناه دیگران به دوشم ماند
توشههای سفر، ز روی شانه میافتد
گفتم إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون و فهمیدم
گذر پوست به دباغخانه میافتد
با زبانم تو را نخواندهام، پشیمانم
وای بر من که آتشت زبانه میافتد
عبد خاطی منم، تو غافرالخطیئاتی
باز دارد به دست من بهانه میافتد
من زمین خوردهام، خودت مرا بلندم کن
مثل طفلی که زیر تازیانه میافتد
گفت: بابا، حلال کن که برنمیخیزم!
استخوانم شکسته است و جا نمیافتد
گردآوری: بخش مذهبی بیتوته